یک نفر منتظر آمدن چلچلههاست
بچهها، روز بخیر! باز عید آمده است
فصل زیبای بهار
فصل شادی و سرور،
پشت یک پنجره اما، افسوس،
یک نفر چشم به راهست
یک نفر منتظر آمدن چلچلههاست
یک نفر پنجره را بسته به روی گل سرخ
یک نفر بسته به زنجیر غم است
قلب تنگش پردرد،
پر حسرت، پر یاس،
بچهها!
یک نفر، پشت یک پنجره رو به خدا
چشم بر راه کسی است.
دستهایش به دعا، چشمهایش پر اشک
منتظر مانده به راه
بچهها!
زندگی قصه یک برگ گل است
مثل یک شبنم پاک
مثل یک کوچه تنگ،
زندگی در نفس چلچلههاست
زندگی در نگه روشن و پرشور شماست
- غنچههای گل سرخ-
از صدای لب خندان شما میروید
بچهها، من دیشب
شعری از خنده پرشور شما میگفتم
ناگهان دفتر من،
پر شد از عطر گل مریم و عطر گل یاس،
دفترم میخندید
خواستم با قلم احساسم
بسرایم ز غم چلچلهها، بسرایم ز غم لاله سرخ،
ناگهان دفتر من،
پر شد از رایحه خوب و دلانگیز اذان
دفترم، غرق شد از واژه نور
پر شد از عاطفه پنجرهها
بچهها، یک نفر چشم به راهست
یک نفر منتظر آمدن چلچلههاست
«یک نفر چشم به راه پدر است»
آنکه با چلچلهها رفت به اوج
آنکه در راه خدا گشت شهید
یک نفر پنجره را بسته به روی گل سرخ
یک نفر چشم به راه پدر است
باز عید آمده است
بچهها خنده کنید
چشم امید همه سوی شماست
چشم امید همه چلچلهها
چشم امید گل لاله سرخ
چشم امید همان یک نفری
که کنون
منتظر آمدن چلچلههاست
جمشید مقدم
تنظیم:بخش کودک و نوجوان