هوای کوچه امشب سخت بارانی است
بهار است و هوای کوچه امشب سخت بارانی است
و من
از پشت شیشه، از نگاه قطرههای پاک باران شعر میگویم.
کبوترهای احساسم رها در آسمانهایند.
صدای خنده نوزاد همسایه،
میان کوچه میپیچد.
«چه آهنگ دلانگیزی»
«درخت پیر نارنگی که در کنج حیاط خانه ما ریشه دارد
شاد و خندان است،
همه از لطف باران است
صدای جویهای تشنه را
حس میکنم امشب
صدای خنده معصوم شالیزار
صدای جنگل مرطوب
صدای مردم آبادی بالا
صدای مردم آبادی پایین
همه خوشحال و خندانند
همه پروردگار مهربان را شکر میگویند
بهار است و هوای کوچه امشب سخت بارانی است
و میدانم که فردا روز زیبایی است
همه پروانهها فردا به دور غنچههای باز میچرخند.
و بلبلهای عاشق نغمه های ناز میخوانند
و چوپانها میان گلهها آواز میخوانند.
جمشید مقدم
تنظیم : بخش کودک و نوجوان