تشنه ام بر آب سقاخانه ات
امشب، کوچه هاى خراسان، از عبور تو خالى مى شوند و داستان غریبى تو با پر زدنت، به پایان مى رسد، ولى دستان روشنت اى چراغ هشتم طریق عرفان! هر روز، بلوغ ماه را به هنگام اذان بر گلدسته هاى حرم و بر آسمان قلب عاشقانت به تماشا مى گذارد.
یا على بن موسى الرضا علیک السلام! زمین از غم فراق تو در پر خویش خزیده و تنها در مزار تو جرئت سر بلند کردن دارد؛ آنجا که دل هاى شکسته خود را چون کبوتران حرمت، بر پنجره فولاد نگاه تو دخیل مى بندیم و سر بر شانه هاى خیال تو مى گذاریم؛ همان جا که طعم زخمى حاجت خود را با آب سقاخانه ات، در گلوى نیاز خویش مى ریزیم.
نوشتهای از : رزیتا نعمتى
گروه دین و اندیشه - عسگری