انتخاب بهترین داستان!
بهترین داستان انقلاب کدام است ؟
بخش اول ، بخش دوم :
ما از وجه كلاسیك و كلیشهای ادبیات خارج شدهایم
فیروز زنوزی جلالی
به طور مسلّم، بعد از انقلاب در عرصه شعر و ادبیات آثاری خلق شده است كه هر كدام در جایگاه خود، نقطه عطفی برای تاریخ ادبیات ایران محسوب میشوند و بهرغم كاستیها و نواقصی كه دارند، جای امیدواری وجود دارد.
من در اینجا از نام بردن رمان خاصی پرهیز میكنم. دلیل من این است كه شاید یك اثر بسیار خوب و ارزنده را من نخوانده باشم یا حافظه من یاری نكند. … بنابراین، من نمیتوانم یك رمان به خصوص را به عنوان بهترین رمان ارزشی معرفی كنم. ولی در طی چندین سال، مطالعه و تحقیق، آثار نویسندگانی چون احمد دهقان ، مجید قیصری، داود غفارزادگان و … را بسیار خوب میدانم. یا كسی چون محمدرضا كاتب كه با یك ذهنیت خاص و متفاوت از دیگران به نوشتن داستان میپردازد.
همینطور، بنده از آثار خانم راضیه تجار در مجموعه داستان «قصه 83» خود استفاده كردم. من در این مجموعه، از نوشتهها و داستانهای نویسندگان معاصر بهره بردهام.
با خواندن رمان «من ببر نیستم پیچیده بر بالای خود تاكم» از آقای صفدری، به این نكته پی بردم كه این رمان متفاوت از تمامی رمانها، دارای بافت و نگاه و پرداخت خاصّی است كه نظیر این نوع نوشتن را بنده بسیار كم دیدهام.
در عرصه ادبیات داستانی، نكته حائز اهمیت این است كه ادبیات داستانی ما به سمت و سویی میرود كه خیلی خوب است. یعنی ما از وجه كلاسیك و كلیشهای ادبیات خارج شدهایم و به نوگرایی روی آوردهایم. جای بسی امیدواری دارد كه نویسندگان ما جسارت این را پیدا كردهاند كه با نوشتن رمانها و داستانهای كوتاه به تجربههای جدیدی دست پیدا كنند. اگر هم این آثار با موفقیت چندانی روبهرو نشود ولی چون نویسنده تجربه به دست آورده است، بسیار ارزش دارند.
متأسفانه در كشور ما مطلقنگری وجود دارد. یعنی هر چیز را بسیار خوب و عالی میخواهیم. درصورتی كه در آن عیب و نقص را هم باید در نظر بگیریم. یك متن ادبی، دارای نقاط ضعف و قوت است. در كنار دیدگاههای ضعیف، مفاهیم والایی هم دارد. بنابراین نباید نقدهای ما مطلق نگرانه باشد و فقط معایب و ضعفهای یك اثر را در نظر بگیریم.
اما اینكه من چه كردهام؛ در رمان «مخلوق» سعی كردم كه تأثیرات زیادی از قرآن را در آن جلوهگر سازم. به نظر خودم دنیای مخلوق، یك دنیای خاص است. البته این رمان، سهگانه است و دستنویس دو كتاب بعدی نیز آماده است. زیرساخت آن دو هم مانند مخلوق است ولی در جای خود دارای استقلال هستند.
رمان «قاعده بازی» را نوشتهام ولی برای چاپ احتیاج به بازنگری دارد. همینطور رمان «برج 110» كه از كارهای دم دستی بنده است. نقدی بر آثار احمد محمود را نوشتهام با عنوان «باران بر زمین سوخته» كه انتشارات تندیس چاپ آن را بر عهده دارد.
اخیراً مجموعه داستان «حضور» بنده هم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دریافت جایزه موفق گردید.
رمان چهار جلدی «خورشید پنهان» را نیز در دست دارم و همینطور تعدادی سریال تلویزیونی و فیلمنامه و … كه امیدوارم به توفیق الهی بتوانم از عهده انجام آنها برآیم.
در خاتمه، نكتهای را یادآور میشوم و آن اینكه، بعد از انقلاب ما شاهد بروز دو نوع ادبیات در عرصه شعر و ادبیات بودیم. نخست، ادبیات دینی كه آثار بسیار ارزنده و شایانی توّسط نویسندگان با آن ارائه شد. دیگر، ادبیات جنگ كه توانست در طی سالهای اخیر خودی نشان دهد و جای امیدواری زیادی دارد.
این دهه كه ما هستیم، از دهه 30 و 40 كه نقطه عطفی در ادبیات ایران بود، بسیار نیرومندتر و چشمگیرتر ظاهر شده است. ضمن اینكه حضور نویسندگان زن در ایران معاصر بیشتر شده است. البته قبلاً هم زنان نویسنده در خلق آثار فعالیتهایی داشتهاند كه چنین درخشان و مؤثر نبوده است كه البته دارای مشكلات خاصّ خود است كه جای بحث و بررسی و نقد دارد. ولی به طور كلی، حضور نویسندگان زن در عرصه ادبیات، فروغ تازهای محسوب میشود.
نویسندگان ما رمانهای ماندگار مینویسند
اكبر خلیلی
نویسنده، مغز متفكّر جامعه است. و این مغز متفكر جامعه از آینده و گذشته صحبت میكند.
رمانهای ارزشی، نوشته شده است. اما كسانی كه در زمینه مسائل ارزشی كار كردند، كارهایشان حبس شده است. همانطور كه خودشان را حبس كردند (حبس ادبی). نویسندگانی كه ارزشی هستند هیچ موقع با سیاستهای مختلف دولتمردان سازگاری نداشتند. وقتی كه سازگاری نداشته باشند، قلمشان برای رضای خدا است و برای رضای خدا قلم میزنند.
در این زمینه كه گفتید كارهای زیادی نوشته شده، باید گشت و پیدا كرد.
كتاب من به نام «تركههای آلبالو» توّسط جناحهای شناخته شده بایكوت میشود. این كتاب كه حوادث امروز را از بیست سال قبل پیشبینی كرده، به جای اینكه بیایند ایرادهای صحیح از این كتاب بگیرند و من را خوشحال كنند تا من ایرادهای كتابم را تصحیح كنم، برای من ناسزانامه مینویسند. در نقدهایشان نقد نمیكنند، محكوم میكنند. تهمت میزنند. وقتی كه با این نوع كارها چنین برخوردی میشود و دوست دارند كه كتاب و نویسنده را حبس كنند و ذهنش را ببندند، بعداً نگوئید كه چرا راجع به این مسائل گفته نمیشود.
اسلام در حال پیشرفت است و این مسأله را غربیها هم فهمیدهاند كه اسلام پایههای بتپرستی را در تمام جوامع بشری دارد از بین میبرد. برای همین اینقدر دشمنی با اسلام زیاد شده است. وگرنه، اگر این اتفاق نمیافتاد و اگر مساجد و روحانیون اسلام قیام نمیكردند و آدمهایی بودند مثل كشیشها، اروپائیها و غربیها. قشری كه مسجد دارد را نمیشود با او اینطور رفتار كرد.
رمان بزرگی دارم كه حدود پانزده سال است روی آن كار میكنم. اول اسم آن «فتوا» بود. الان اسم آن را تغییر دادهام به نام «اولین تیر را من رها كردم» كه مضمون آن یك دوره تاریخی، سیاسی است از سال 1330 تا تقریباً نزدیكیهای پیروزی انقلاب اسلامی میرسد و بیشتر به زندگی خصوصی شاه پرداخته شده. كار دیگری به نام «نان تافتون» دارم كه زیر چاپ است. این مجموعه حدود بیست و پنج سال است كه هر انتشاراتی كه میرفته حبس میشد. البته ما خودمان در تلاش هستیم كه این مجموعه را از حبس درآوریم. مضمون این كتاب چند مجموعه داستان است كه در طول انقلاب به صورت پراكنده چاپ شده ولی الان به عنوان چاپ اول منتشر میشود.
من در كتاب جدیدم به موضوع مسجد و امام جماعت به وفور پرداختهام و در كتاب تركههای درخت آلبالوی من هم كاملاً رهبریت روحانیت و مساجد را میبینید كه متأسفانه اینها نكات ضعف كار من شناخته شده است.
اما اینكه از نویسندگان حمایت میكنند تا آثاری بنویسند كه به ارزشهای انقلابی پرداخته شود دروغ محض است. اینها زمانی میتوانند از نویسنده حمایت كنند كه كتابهایش را بخرند، توزیع كنند و حاصل كارش را ببینند. نویسنده مغز متفكر یك جامعه است و این مغز متفكر جامعه از آینده و گذشته صحبت میكند. چرا آثارش را نمیخرند؟ چرا در این مملكت آثار نوشته شده و ترجمه شده كسی كه اصلاً هیچگونه ارتباطی با ارزشهای نظام ما ندارد در تیراژهای بالا چاپ میشود و به این سرعت به فروش میرود، ولی آثار نویسندگان خودمان را چاپ نمیكنند؟!
نویسندگان ما رمانهای ماندگار مینویسند. چه كسی هست كه اینها را بشناسد؟ ما هنوز كسانی را نداریم كه عادلانه و عاقلانه در مورد این رمانها قضاوت كنند. الان كسانی كه به عنوان قضاوت در مورد نویسندگان و شعرای ما اظهار عقیده میكنند، اینها اكثرشان وابسته به گروه و دسته و حزب و جناحهای خاصّ خودشان هستند. زیر پوشش آنها عمل میكنند. تا زمانیكه به صورت باندی عمل كنند هیچوقت قضاوت عادلانهای ندارند و خودشان هم متوجه نیستند كه قضاوتهایشان عاقلانه نیست.
از توده جامعه و از ریشههای اصلی جامعه كسانی كه توانستند این مساجد را نگه دارند همان نویسندههای اصیلی بودند كه ایستادند و الان در گوشه و كنار مشغول كارهای دیگر هستند تا امورات زندگیاشان را بگذرانند. ما باید ببینیم كه درون مساجد، روحانیون ما چه كردهاند. آیا آن روحانیونی كه ما از آنها صحبت میكنیم همان روحانیونی هستند كه دلشان برای تمام اسلام میسوزد یا كسانی كه درباری بودند و مردم را طرد كردند.
من، در مضمون دفاع مقدس داستان نوشتهام
مجتبی رحماندوست
به نظر من رمانی كه با معیارهای انقلاب تطبیق داشته باشد یا به عبارتی، تصویركننده انقلاب اسلامی باشد وجود ندارد. حداقل در طول مدتی كه من با داستان و رمان سر و كار داشتهام، چنین كتابی را ندیدهام. البته من در اینجا میتوانم بین رمانهایی كه تا الان خواندهام از نظر ارزشی و معنوی بودن یك مقایسه كلی نمایم.
در برخی از رمانها، مانند «نرگس» یا «سنگاندازان غار كبود» و … به نظر من، هر كدام به گوشهای از مفاهیم انقلاب اسلامی در قالب ادبیات داستانی پرداختهاند. ولی معتقد به این هستم كه با توجه به پیشینه بسیار عمیق انقلاب ما كه از سال 42 آغاز میشود، تا اینكه در 22 بهمن سال 57 به اوج خود میرسد، هنوز رمانی خلق نشده كه به طور اساسی به این ارزشها توجه كرده باشد. البته بعد از انقلاب، چون بسیاری از نویسندگان، دست اندركار مسائل اجرایی بودند و به ارزشهای والای انقلاب هم اعتقاد داشتند به خاطر مشغول شدن با این مسائل، توفیق آن را نیافتند كه در این زمینه به خلق آثاری بپردازند. اما از سویی دیگر، كسانی كه انقلاب را قبول نداشتند و به آن معتقد نبودند، خصوصاً در سالهای اولیه انقلاب كه در مسائل اجرایی دخالت نداشتند و با زبان و سبك و سیاق داستان آشنایی داشتند، همینطور توانایی داستاننویسی را در خود احساس میكردند و فراغت بال هم داشتند، در قالب داستان و رمان، انقلاب را به تصویر كشیدند. اما نتوانستند آن طور كه باید و شاید ویژگیها و خصوصیات انقلاب اسلامی را بروز دهند.
اصل نویسندگی بر دو چیز است چه رمان دینی كه به آن اشاره خواهیم داشت و چه رمان غیر دینی. یكی توانمندی خلق داستان و رمان فنی و تكنیكی و آن چیزی كه واقعاً درخور نامگذاری اسم رمان بر روی آن باشد، و تجربه و توانمندی فرم و قالب را داشته باشد. دوم، سوژه و موضوعی را كه میخواهد دستمایه رمان خود قرار بدهد، با اندازهای با آن موضوع مأنوس شود كه در وجود و جان او جای گرفته باشد و بتواند این حسی را كه خود پیدا كرده است، در قالب داستان و رمان به خواننده و مخاطب خود انتقال دهد. زیرا انتقال حسّ تجربهشده را هنر میگویند.
حالا اگر كسی بخواهد موضوع انقلاب اسلامی و ارزشهای معنوی آن را در قالب رمان به مخاطب خود ارائه بدهد، همین دو شرط را باید مدّ نظر داشته باشد و این ویژگیها در او وجود داشته باشد. یعنی در درجه اول، توانمندی هنری و ادبی خلق رمان و داستان قوی را داشته باشد و در درجه دوم این فرد آنقدر موضوع انقلاب و اهمیت آن را حس كرده باشد و با تمام وجود به آن اعتقاد داشته باشد كه اگر بخواهد این حس تجربهشده خود را به دیگری ارائه بدهد با داشتن توان تكنیكی رماننویسی و با اعتقاد و حس عمیق و جزییپردازانه از انقلاب بتواند آن مضمون و درونمایه را در قالب یك رمان قوی به خوانندگان خود عرضه كند.
من بیشتر در موضوع دفاع مقدس در عرصه داستاننویسی كار كردهام. از جمله «میل لیلی»، «مسافر» و «یك جفت و نیم» و داستانهای دیگر كه در مطبوعات مختلف چاپ شدهاند. به طور كلی من در مضمون دفاع مقدس داستان نوشتهام.
ادامه دارد...
سوره مهر
تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی