نگاهی به مجموعه داستان های رمی
طنزی تلخ با طعم داستایوسكی
آلبرتو موراویا از مهمترین رماننویسهای معاصر ایتالیایی است. زبان او خشن، بیپیرایه، جذاب، تلخ و كارشناسی شده از منظر روانشناسی است.
نخستین جلد مجموعه داستانهای رمی را در سال 1954 منتشر كرد. او انگیزه و علت اصلی نوشتن این مجموعه را علاقه به آثار جوآكینو بلّی (1863 – 1791)، شاعر غزلسرا و طنزپرداز رمی میداند. بلّی از اولینها در به تصویر كشیدن شهر رم بود. موراویا برای نوشتن این داستانها با مهمترین مساله هنری ایتالیای بعد از جنگ، یعنی نئورئالیسم، مواجه بود. در این دوره مساله زبان و گویش از مهمترین دغدغههای نویسندگان بود زیرا رئالیسم ادبی و نئورئالیسم سینمایی ایتالیا هر دو سعی در برقراری پیوند با زبان عامیانه و گویشهای مردمی داشتند. بعدها این كشمكش منجر به ثقیل و فخیم شدن زبان شد، به نحوی كه مخاطبان دچار ایتالیاییزدگی شدند. اولین داستانهای رمی در روزنامه لاستامپا چاپ شد و زمینهساز سینمای اواخر دهه 1950 تا پایان دهه 1960 شد كه كمدی به سبك ایتالیایی نام گرفت.
جلد اول مجموعه داستانهای رمی تحت عنوان «من كه حرفی ندارم» ترجمه رضا قیصریه توسط انتشارات كتاب خورشید منتشر شده است. این مجموعه شامل 27 داستان كوتاه است. زبان غالب داستانها طنزی تلخ است. طنزی كه گاه برای مدتها خواننده را به فكر فرو میبرد. این طنز فكورانه برپایه روابط انسانی و عدم هماهنگی در این رابطهها استوار است.
آلبرتو موراویا هیچگاه در داستانهای رمی از گویش رمی استفاده نكرد و اعتقاد داشت كه توصیف زندگی مردم لزوما احتیاجی به استفاده از گویشهای عامیانه ندارد.
جلد اول مجموعه داستانهای رمی تحت عنوان «من كه حرفی ندارم» ترجمه رضا قیصریه توسط انتشارات كتاب خورشید منتشر شده است. این مجموعه شامل 27 داستان كوتاه است. زبان غالب داستانها طنزی تلخ است. طنزی كه گاه برای مدتها خواننده را به فكر فرو میبرد. این طنز فكورانه برپایه روابط انسانی و عدم هماهنگی در این رابطهها استوار است. گاه به شكل روابط زناشویی دیده میشود، گاه به شكل روابط اجتماعی و آدمهایی كه شباهتهای زیادی به شخصیتهای داستایوسكی دارند. آدمهایی از طبقات پایین جامعه و از اقشار ضعیف. شخصیتهای تنهایی كه توسط جامعه طرد شدهاند. به عنوان مثال در داستان «به امید دیدار» شخصیت اصلی حتی پس از آزادی از زندان مورد استقبال خانوادهاش هم قرار نمیگیرد. او پس از آزادی از زندان و بهخاطر هیجان بیش از حدش، به رئیس زندان میگوید: «به امید دیدار، آقای رئیس.» و بلافاصله از این گفته پشیمان میشود و مدام با خودش درگیر این جمله است. در انتهای داستان و پس از اینكه در حال بیخودی ضربهای به دوستش جیجی میزند و دوباره به زندان میافتد، علت این امر را از زبان دوستش در زندان به صورت دیگری میشنویم: «به امید دیدار، این را به رئیس گفته بودم و در واقع عصر همان روز با سه نفر دیگر توی سلول رجیناچلی بودیم. برای اینكه عقده دلم را خالی كنم، ماجرا را برای یكی از آنها كه از همه باشعورتر به نظر میرسید، تعریف كردم. گفت: «برادر عزیز، وقتی گفتی به امید دیدار، این ضمیر ناخودآگاه تو بود كه تو رو به صحبت واداشت... تو قبلا میدونستی كه این كارو میكنی» و این از ظرایف طنزهای موراویاست. نمونههای طنزهای اینچنینی در داستانهای دیگرش نیز دیده میشود. تمامی داستانهای این مجموعه به صورت اول شخص روایت میشوند و این از نقاط قوت كار است. همان كاری كه وودی آلن در كتابهایش كرده است. زبان طنز برای باورپذیری بیشتر نیاز به روایت اول شخص دارد و شخصیتها در تمامی داستانها درگیر مسائل مختلف هستند و این كار ارتباط مخاطب با داستان را سادهتر و صمیمیتر كرده است.
مخاطب، سوژههای داستانها را در اطراف خود دیده است و آنها را تخیلی نمیداند و شاید این اتفاق ناشی از نگاه روانشناسانه موراویا به آدمها و ارتباطات بین آنهاست. ارتباطهایی كه گاه در داستان «دنبالشو نگیر» بهخاطر درك درست مرد از روحیات، نیازها و مشخصات زنش به جدایی میانجامد. در حالی كه مرد سعی میكند در همه چیز به زن كمك كند و گاه در مواقعی حتی به جای او تصمیم بگیرد و در انتها همچنان برایش سوال است كه چرا زنش او را ترك كرده است و گاه در داستان «من كه حرفی ندارم» استقلال و خودرایی زیاد زن و علاقه مرد به این استقلال منجر به جدایی میشود. در حالیكه مرد قبل از ازدواج با زنی به نام جولیا رابطه داشته است كه او هیچ نظری از خودش ندارد و در برابر هر خواسته یا سوالی فقط میگوید: «من كه حرفی ندارم». مرد او را رها میكند و با یك زن مستقل و ظاهرا خودساخته ازدواج میكنند ولی در شب عروسی بر سر تعداد مهمانها با هم دچار مشكل میشوند و زندگیشان به جدایی میانجامد و مرد دوباره به سراغ جولیا میرود. در این داستانها نگاه دقیق و علمی به روابط انسانی بهخوبی دیده میشود.
با توجه به تغییرات فراوان جوامع و همینطور رم امروزه داستانهای رمی میتواند حتی در ردیف آثار تاریخی بهجا مانده از گذشته بهشمار آید.