تبیان، دستیار زندگی
کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته است از ماتم‎های سرخ، از عطش‎های پرپر شده است. این آتشیادها، چهل روز چون اسبان تاخته‎اند بر پیکر صبر آنان . بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیده‎اند به نقطه‎ای از آغاز؛ به نگاه‎های در خون شناور، به گلوها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اربعین عطش‎‎های پرپر

اربعین حسینی

کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته است از ماتم‎های سرخ، از عطش‎های پرپر شده است.

این آتشیادها، چهل روز چون اسبان تاخته‎اند بر پیکر صبر آنان .

بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیده‎اند به نقطه‎ای از آغاز؛ به نگاه‎های در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت .

کاروانِ اربعین، با خطبه‎های گریه، از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزنده‎ترین بیان قاب می‎شود و در سوزنده‎ترین بیابان .

بغل بغل شعله ریخته می‎شود در صحرا .

دوبیتی‎های پر لهیب، سطح مصیبت زده دشت را گلگون‎تر می‎کند. اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است. قافله‎ای زخم خورده، وارد سرزمین چهلمین روز می‎شود.

اینان اربعین را با خود آورده‎اند؛ با نقل خاطرات قطعه قطعه شده. دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است که به پای سربلندی شان بریزد.

سلام بر استواری غیرقابل ترسیم شما! سلام بر آن گام‎های شکیب‎تان که جاده‎های دراز شام را خسته کرد!

هر سال، چشمان غمبار اربعین که می‎آید، اطراف ما پر می‎شود از هیئت‎های مذهبی التماس و دسته دسته گل‎های اشک.

هر سال اربعین، از لابه لای واژه‎های مذاب مداحان، دل‎های آسمانی شما دیده می‎شود و علم‎های ما از هوش می‎روند.

لباس‎های مشکی تقویم، بوی قتلگاه می‎گیرند.

اربعین! به یاد روشنیِ شما شمع گونه می‎سوزیم و گریه سر می‎دهیم برای فاصله‎های خود و زجرهای شما.

خوشا زندگی در این گریستن و مردن‎های پیاپی!

خوشا گریستن برای داغ‎های زینب علیهاالسلام، برای مصیبت‎های سجاد علیه‎السلام، برای بی تابی بچه‎های آسمان!

سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه می‎اندازد!


محمدکاظم بدرالدین

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.