تبیان، دستیار زندگی
کودکی که معنی و مفهوم مالکیت را درک نکرده و به حدود آن آگاه نیست و فرق مال خود و مال دیگران را نمی‏شناسد، اگر دست به مالی زند و آن را از آن خود کند، نباید این عمل او را به حساب دزدی گذاشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی بابا دزدی کرد!

دزدی در کودک

دزدی عملی است که در آن شخص مال دیگری را بدون اجازه و اطلاع او ضمیمه‏ی مال خود می‏کند و خود را صاحب آن می‏داند. معمولاً دزدی در کودکان زمانی خودش را نشان می‏دهد که مفهوم مالکیت و من و تو در آنها به وجود آمده باشد. این مفهوم تقریباً در 4 یا 5 سالگی پیدا می‏شود. کودکی که معنی و مفهوم مالکیت را درک نکرده و به حدود آن آگاه نیست و فرق مال خود و مال دیگران را نمی‏شناسد، اگر دست به مالی زند و آن را از آن خود کند، نباید این عمل او را به حساب دزدی گذاشت. معمولاً منشا دزدی نوعی محرومیت است. کودکی که با محرومیت‏هایی روبرو می‏شوند، هر چند محرومیت‏های بسیار ابتدایی و ساده و نیز تربیت خانوادگی او طوری بوده که عزت نفس کمی نصیب او شده، برای از بین بردن آن محرومیت، اقدام به دزدی می‏کند. این محرومیت می‏تواند متنوع باشد. بعضی از محرومیت‏ها عاطفی و روانی است، بعضی مادی و بعضی دیگر محرومیت اجتماعی و فرهنگی هستند. در محرومیت عاطفی و روانی، ناکامی‏ها و مورد بی‏مهری و بی‏توجهی والدین قرار گرفتن، سبب می‏شود که کودک به نوعی واکنش در برابر کمبودها دست بزند. در این مورد، گاه سرقت که با لجبازی و دروغگویی همراه است، واکنشی می‏شود نسبت به ناسازگاری کودک با محیط خانواده و انتقام جویی از والدین. تحقیقات بسیاری که در مورد دزدی کودکان صورت گرفته، نشان می‏دهد که محرومیت از مهر و محبت والدین و به‏خصوص مادر و جدایی‏های به نسبت طولانی از مادر در سنین خردسالی، تاثیر به سزایی در دزدی در سنین نوجوانی و بزرگسالی دارد.

گاه سرقت که با لجبازی و دروغگویی همراه است، واکنشی می‏شود نسبت به ناسازگاری کودک با محیط خانواده و انتقام جویی از والدین.

علت‏های روانی دیگری مانند جبران احساس حسادت و نشان دادن خود، انتقام از والدین به هر علتی که باشد، تامین  پول برای صرف دیگران، تنها به خاطر جلب محبت و یافتن جای پایی جدید در بین دوستان و یا اینکه در بین آنان سخاوتمند معرفی شود، عدم احساس تامین امنیت برای خشونتی که در باره‏ی کودک اعمال می‏شود، آرزوی به دست آوردن اشیای پر زرق و برق که دزدی به نظر او بهترین و تنها راه است، وجود نامادری و یا ناپدری، صدمه زدن به دیگران به منظور تخلیه عقده‏های روانی، محدودیت قائل شدن و تلاش او برای خارج شدن از این محدودیت، تقلید از الگوها و نمونه‏هایی که از طریق وسایل ارتباط جمعی دیده، شنیده و یا خوانده است. احساس تنهایی در خانه و رغبت به انجام عمل چشم گیر در این قالب تا خود را از تنهایی برهاند و سخت‏گیری‏های والدین از جمله مواردی هستند که کودک را وا می‏دارند که دزدی کند.

دزدی در کودک

در محرومیت مادی هم زمانی که نیازهای مادی و چیزهای مورد علاقه‏ی او تامین نمی‏شود، کودک اقدام به دزدی می‏کند. یعنی به علت عدم ارضاء نیازهای مادی از قبیل تغذیه‏ی ناکافی، لباس نامناسب، نداشتن پول توجیبی و اسباب بازی و مواردی از این قبیل، کودک اقدام به دزدی می‏کند. در چنین مواردی، انگیزه‏ی تملک که دارای جنبه‏ی غریزی هم می‏باشد، فرد را وادار به دزدی می‏کند، تنها به این دلیل که می‏خواهد مالک چیزی شود. در علل اجتماعی نیز کودک از الگوهای خود دزدی را یاد می‏گیرد. در یک اجتماع، الگوهایی مانند پدر و مادر و سایر اعضای خانواده، فامیل‏ها، دوستان، همکلاسی‏ها و همبازی‏ها، معلم، همسایگان و مسوولان و اداره کنندگان امور جامعه و کشور هستند.

بعضی از کودکان ممکن است یکی از اینها را الگوی خود قرار دهند و از آنان تقلید نموده و به دزدی اقدام کنند. کودکان کاملاً حسّاس هستند و به شدت رفتار اطرافیان و الگوهای خود را زیر ذرّه بین قرار می‏دهند و از رفتار آنها الگو می‏گیرند. بنابراین لازم است که مسوولان کشور، والدین و مربیان سعی کنند محیطی را ایجاد کنند که در آن کودکان به نحو سالمی رشد کنند. البته وقتی که از دزدی حرفی به میان می‏آید، خیلی‏ها فکر می‏کنند که دزدی یعنی با اسلحه به کسی و یا جایی حمله کردن و مال او را گرفتن و یا برداشتن و یا اینکه با موتور سیکلت کیف را از دست مردم قاپیدن است. در حالی که کودکان تنها از این روش‏ها الگو نمی‏گیرند بلکه بیشتر از دزدی‏های غیرمستقیم الگوبرداری می‏کنند. مثلاً کودکی که می‏بیند پدرش کالاها را انبار کرده و پس از مدتی به چند برابر قیمت می‏فروشد، به صورت عملی دزدی را یاد می‏گیرد هر چند پدرش در زبان و گفتار دزدی را زشت می‏داند.

سعی کنید اعتماد به نفس کودک را در  خوب بودن و داشتن رفتار های درست با خطاب های مناسب به او بالا ببریم تا کرامت به وجود آمده او اجازه حتی افکار منفی را به او ندهد.

بنابراین برای اینکه کودکان دزد بارنیایند، باید موارد ذیل را مدّنظر قرار داد:

1) خودمان در گفتار و عمل به طور جدّی مخالف دزدی باشیم تا کودکانمان هم با این روحیه بزرگ شوند.

2) با توجه و محبت خود، نیاز کودکان را به توجه و محبت ارضا کنیم تا آنان مجبور نباشند برای جلب توجه و محبت دست به دزدی بزنند.

3) با مشاهده‏ی اولین دزدی کودک، با برگرداندن آن به صاحبش، به او بفهمانیم که متوجه شود اعمال و رفتارش تحت کنترل دقیق است و نباید چیزی که متعلق به دیگران است برداشته شود. و قبح رفتار به او نشان داده شود.

4) روی کودکانمان کنترل داشته باشیم تا با افراد نایاب همنشین نشوند.

5) سعی کنیم تا نیازهای کودکان خود را برآورده کنیم و اگر امکانات مادّی ما اجازه‏ی برآوردن نیاز کودک را نمی‏‏دهد، با توضیحات کافی ذهن او را روشن و قانع کنیم. البته آموزش ما باید او را واقع نگر تربیت کند نه آنکه مدام او را با محرومیت آشنا کنیم و ان وقت انتظار داشته باشیم نیاز هایش را از این طریق برطرف نکند .

دزدی در کودک

6) با دادن آگاهی و استدلال، زشت و کریه بودن دزدی را به کودک بفهمانیم.

7) به کودک خود اعتماد کنیم و هیچ وقت حتی اگر چیزی نیز برداشته باشد، او را متهم به دزدی نکنیم.

8) وسایلی که ممکن است کودک را به وسوسه‏ی دزدی بیفکند از دید و نظرش دور بگذاریم.

9) سعی کنیم به غیر از تامین لباس و غذای او، مقداری پول توجیبی حتما به کودک بدهیم.

10) سعی کنیم کودک را مذهبی بار بیاوریم تا کودک در مقابل وسوسه‏ی دزدی و سایر وسوسه‏ها و گناهان، مقاومت کند و عزّت نفس نشان دهد.

11) سعی کنیم امکانات سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت کودکان را فراهم آوریم و طوری برایشان برنامه‏ریزی کنیم که انرژی خود را در راه‏های سازنده به کار گیرند و دیگر وقت و انرژی نماند که به دزدی اقدام کنند.

12) کودکان را از خواندن، شنیدن و دیدن داستان‏ها، فیلم‏ها و برنامه‏هایی که محتوای آنها دزدی و جنایت است و از وسایل ارتباط جمعی پخش می‏شوند، منع کنیم. مگر آنکه نتیجه امر به نکوهش و مجازات دزد بیانجامد.

13) با افشای عمل کودکی که برای اولین بار دست به دزدی می‏زند او را تحقیر نکنیم زیرا او نزد دیگران آبرو و شخصیت دارد، بنابراین بایستی در چنین مواردی عمل نامناسب آنان را در خفا به آنها گوشزد کرده و از آنها قول بگیریم چنانچه این کار را تکرار کنند، عمل آنها افشا خواهد شد.

14) اگر خدای ناکرده به دزدی کردن کودک خود حتم داریم، دیگر او را سوال پیچ نکنیم، بدون مقدمه وارد شویم و قاطعانه عمل کنیم تا مجبور به دروغ گفتن و دروغگو بار آمدن نیز نشود وشیء دزدیده را از او بگیریم.

15) سعی کنید اعتماد به نفس کودک را در  خوب بودن و داشتن رفتار های درست با خطاب های مناسب به او بالا ببریم تا کرامت به وجود آمده او اجازه حتی افکار منفی را به او ندهد.

اگر در زمینه تربیت فرزندتان با سئوالی روبرو هستید می توانید با مشاوران کودک در  سایت مرتبط باشید.

کتاب کلید های رفتار با کودک یک ساله در فروشگاه تبیان برای استفاده شما عزیزان موجود است.

فرزند صالح 

تنظیم برای تبیان : کهتری

مقالات مرتبط

از خودتان شروع کنید

تنها گناهش زندگی با من است

تمرکز روی اشتباهات کودک!

پاداش بوسیدن فرزند

ورود کابوس ممنوع

آموزش اخلاق به روش آسان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.