تبیان، دستیار زندگی
روشی که ما استفاده کردیم این بود که دعوت کردیم که هر کس فکر می کند چیزی برای آموزش دادن دارد می تواند خودش را به ما معرفی کند و اگرتوانست از فیلترهای استاندارهای علمی ما عبور کند این دوره برای آموزش به صورت آنلاین دیگران قابل استفاده می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موفقیت آسانسور ندارد!

مصاحبه با جناب آقای دکتر آکوچکیان

دکتر احمد آکوچکیان

- جناب آقای دکتر آکوچکیان لطفا بطور اجمالی خودتان را معرفی کنید.

محمدآکوچکیان هستم متولد سال 1357، متاهل و بدون فرزند. در خانواده ای فرهنگی به دنیا آمدم و یکی از پنج فرزند خانواده و دارای دو خواهر ودو برادر هستم. برادر بزرگ تر من دکتر احمد آکوچکیان، پسر اول خانواده هستند که ایشان علاوه بر این که برادر بزرگتر من هستند در حال حاضر استاد من نیز هستند که من پروژه ی خود را در مدیریت استراتژیک تحت نظارت ایشان انجام می دهم. که باید بگویم یکی از بزرگ ترین انگیزه های من در پیشرفت و حرکت به سمت جلو، ایشان بودند. علاوه بر پدرم که نقش عمده ای در شکل گیری و رشد شخصیت همه ما داشتند، در حوزه ی کار برادر بزرگ تر الگوی اصلی من بودند.

با توجه به اینکه آخرین فرزند خانواده هستم، این شانس را داشتم که از هر کدام از خواهر و برادرها یک سری آموزش هایی را در مقطعی خاص دریافت کنم. اگر ضعفی هم وجود دارد به علت کوتاهی من در یادگیری بوده است نه نقص در آموزش آنها. حجت الاسلام دکتر احمد آکوچکیان در حال حاضر معاون پژوهشی دانشگاه هنر اصفهان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه و رئیس اتاق فکر دانشگاه  اصفهان هستند. فرزند دوم خانواده دکتر شهلا آکوچکیان هستند که پزشک و متخصص روان پزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان هستند. ایشان هم در شکل گیری بخش دیگری از شخصیت فردی من نقشی مهم و مادرانه داشتند. فرزند سوم خانواده برادرم حجت الاسلام مهندس عبدالحمید آکوچکیان هستند که در حال حاضر رئیس نهاد رهبری دانشگاه صنعتی اصفهان می باشند و در شکل گیری و رشد شخصیت اجتماعی و سیاسی من نقش ویژه ای داشتند. فرزند چهارم خانواده خواهرم شهپر آکوچکیان هستند که بر خلاف همه ی ما، به هنر علاقمند بودند و علاوه بر تحصیلات دانشگاهی، در زمینه ی هنرهای تجسمی و مجسمه سازی فعالیت می کنند.

پدرم دارای مدرک لیسانس تاریخ از دانشگاه اصفهان هستند اما از همان ابتدا دبیر فیزیک دبیرستان بودند که شاید یکی از دلایل علاقه من به فیزیک همین موضوع بوده است. در طول سی سال پس از انقلاب هم مدیریت دبیرستان را برعهده داشتند و در حال حاضر هم ، علاوه بر اینکه به همه ی ما در راه اندازی کسب و کارهامان کمک شایانی کرده اند در سن 78 سالگی، همچنان مدیریت یک دبیرستان را برعهده دارند. مادرم با وجود تمام امکانات، تربیت فرزند را بر ادامه ی تحصیل دانشگاهی ترجیح داد. لذا با وجود بیماری های شدید و گاه و بی گاه تا همین امروز سایه ی سبزشان را از سر خانواده دریغ نکردند.

- رشته ی تحصیلی شما در مقاطع لیسانس ، فوق لیسانس و دکترا چیست؟ و چطور شد که این رشته را انتخاب کردید؟

دارای مدرک لیسانس فیزیک هستم. این انتخاب به خاطر علاقه ای بود که به خصوص به فیزیک هسته ای و نجوم داشتم. بعد از دوره ی لیسانس بعلت تغییر زمانه و اینکه فنآوری اطلاعات به یک بار و بی محابا وارد ایران شد، مسیرم را به سمت نرم افزار کامپیوتر تغییر دادم و بعد از آن هم از آنجا که کامپیوتر جای خود را به فنآوری اطلاعات سپرد در مقاطع بعدی در رشته ی مدیریت فنآوری اطلاعات ادامه دادم و درحال حاضر هم به صورت همزمان در رشته ی مدیریت استراتژیک در مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه مشغول تحصیل هستم.

- می دانیم که در سال 88 از بین 6500 نفر بعنوان کارآفرین برتر انتخاب شدید؛ لطفا در این باره برایمان توضیح دهید.

دکتر احمد آکوچکیان

فکر نمی کردم اینقدر زیاد باشند. فکر می کردم فقط یک نفر شرکت می کند و آن یکی هم خودم بوده ام. من در دوره ی چهارم این جشنواره ها شرکت کردم و در سفر مالزی بودم که دوستانم به من اطلاع داند که در استان به عنوان کارآفرین برگزیده ی استانی انتخاب شده ام و بعد ازآن در فروردین ماه 88 بود که اعلام کردند که بعنوان کارآفرین برگزیده ی ملی هم، طرح من انتخاب شده است. این جشنواره مربوط به کسب و کارهایی با عمر زیر پنج سال است.

فکر می کنم امسال برای اولین بار بود که در حوزه ی آموزش آنلاین یک کسب و کار موفق شده بود که به این رتبه دست پیدا کند و فکر می کنم به لحاظ سن و سال هم در بین شرکت کنندگان در جشنواره و در بین کسانی که به مرحله ی نهایی راه پیدا کرده بودند جوان ترین فردی بودم که موفق شد عنوان کارآفرین برگزیده ی ملی را به خود اختصاص دهد.

- لطفا خلاصه ی طرح را برای ما عنوان بفرمایید.

مدل جدیدی را در کارآفرینی طراحی کردیم. الان کارآفرینی که در کشور ما وجود دارد، درحقیقت کارآفرینی یک لایه است. شما سرمایه گذاری می کنید و یک کاری اتفاق می افتد و برای عده ای شغل ایجاد می گردد. در این مدل، ما یک کارآفرینی چند لایه ایجاد می کنیم یعنی اینکه لایه ی اول اشخاصی هستند که مستقیما با کسب و کار در تماس  هستند. لایه ی دوم افرادی هستند که بصورت واسطه و غیر مستقیم در تیم پشتیبانی مشغول هستند و لایه ی سوم گروهی از مشتریان هستند که باز خودشان تبدیل می شوند به کارآفرینان و همین طور این قضیه ادامه می یابد. در حوزه ی آموزش الکترونیک این کار انجام شد.

روال کسانی که قبل از ما در حوزه الکترونیک فعال بودند، همان روال سنتی بود. یک سازمانی بود که به صورت آنلاین و سنتی آموزش می داد و به طور طبیعی عده ای از این آموزش ها استفاده می کردند و می رفتند. روشی که ما استفاده کردیم این بود که دعوت کردیم که هر کس فکر می کند چیزی برای آموزش دادن دارد می تواند خودش را به ما معرفی کند و اگرتوانست از فیلترهای استاندارهای علمی ما عبور کند این دوره برای آموزش به صورت آنلاین دیگران قابل استفاده می شود.

آقای دکتر آکوچکیان

این اتفاق، باعث شد کاربرانی که قبلا مفهومی از کار در این زمینه نداشتند اما برای اموزش دادن محتوای ارزشمندی داشتند به ما ملحق شوند. این راه حل، هم باعث شد تغییر چشمگیری در تعداد افرادی که شرکت می کنند ایجاد گردد، به طوریکه هفت یا هشت نفر به هفتاد یا هشتاد نفر افزایش یافت و هم در تعدد افرادی که از این آموزش استفاده می کردند مثلا به جای چند ده هزار ساعت در آموزش چیزی در حدود یک میلیون و پانصد هزار ساعت-نفر آموزش آنلاین انجام شد.

- لطفا در مورد فعالیت هایی که در حوزه ی علم نجوم داشتید، توضیح دهید.

لطف همکاران من بوده که به من اعتماد کردند و ذیل مجموعه ای که من مدیریتش را برعهده داشتم کمک کردند و اسمش به نام من در آمده است اما واقعیت این است که آنچه که تخصص خودم هست، درگیر کردن فنآوری اطلاعات در حوزه ی ستاره شناسی یعنی نظیر رصد آسمان، تصویر برداری و تحلیل بوده است. من کمک کردم که از طریق ابزارهای فنآوری اطلاعات بتوان این موارد را بر روی بستر وب یا هر بستر دیجیتال قرار داد و از این طریق هم  افراد بیشتری از این سیستم استفاده کنند و هم وسعت سرویس دهی بیشتر شود. توی این زمینه می توانم اشاره کنم  به راه اندازی رصدخانه های از راه دور، که از طریق آن کاربران از بیرون به رصدخانه وصل می شوند و تصویر برداری می کنند. همچنین پخش زنده ی اینترنتی پدیده های مختلفی است که در جاهای مختلف دنیا رخ می دهد و کاربران به صورت آنلاین قادر به دیدن آن می باشند. ازجمله کسوفی که مدتی پیش اتفاق افتاد و همین طور در پروژه های نرم افزاری برای تحلیل میدان های مغناطیسی تاج خورشیدکه به رشته ی من نزدیک هست و کار مشترک که یک سری آنها را به صورت داخل سازمانی انجام دادیم و برخی به صورت پروژه های ملی و برخی از آنها هم به صورت بین المللی، نظیر نرم افزارهای شبیه ساز که با همکاری دانشگاه های خارج از کشور انجام می دهیم.

- در زندگی شخصی خود چگونه مدیری هستید و بر خود چگونه مدیریت می کنید؟

آقای دکتر آکوچکیان

باید عرض کنم آنقدر تحت فشار دغدغه های کسب و کار هستم که وقتی هم که وارد منزل می شوم نیاز دارم که در منزل مدیریت بشوم چون حداکثر تلاشم این است که این دغدغه ها را وارد زندگی شخصی خود نکنم. البته در نهایت روحیه ی سلطه طلبانه از محیط کار به محیط منزل منتقل می شود ولی در نهایت ترجیح می دهم که مدیریت را واگذار کنم تا مدیریت کنم. چون در این بحران و رکود اقتصادی فشاری که در محل کار متحمل می شویم بهتر است که به منزل راه پیدا نکند. که اگر این اتفاق بیفتد نه تنها محاسنی را وارد منزل نمی کنم بلکه سختی ها را منتقل می کنم. ترجیح می دهم زمانی در منزل مدیریت کنم که فکر آرام تری دارم. در مورد مدیریت برخود چندان فرد منظمی نیستم و کمی فراموش کار اما دوستانم به من کمک می کنند که در ظاهر فردی منظم به نظر برسم.

- از دیدگاه شما یک مدیر موفق می بایست چه خصوصیاتی داشته باشد و وظیفه ای اصلی او چیست؟

یک مدیر اول باید بداند که کیست؟ بعد باید بداند که ماموریت او در سازمان چیست؟ متاسفانه اکثر مدیران به این دو سوال اصلی درباره ی خود جواب نمی دهند. یکی از بالاترین مراتب مدیریت و خصوصا مدیریت استراتژیک در رفتارهای انببای خدا و ائمه ی اطهار است. به جملات این بزرگواران دقت کنید. ببینید چند بار پروردگار در قرآن به پیامبر دستور داده اند که بگو من  مبعوث شده ام برای آنکه...، این در واقع پاسخ پیامبر اکرم(ص) به این سوال است که من که هستم و ماموریتم چیست؟ و همین طور در فرمایش سایر پیامبران خدا. پس یعنی قبل از هر چیز مدیران باید بدانند که کیستند و برای چه کاری آمده اند؟

یکی از بالاترین مراتب مدیریت و خصوصا مدیریت استراتژیک، در رفتارهای انبــیای خدا و ائمه ی اطـهار است. به جمـلات این بزرگـواران دقت کنیــد. ببینیــد چـند بار پروردگار در قرآن به پیامبر اکرم(ص) دســتور داده اند که بگو من مبعوث شـــده ام برای آنکه...، این در واقع پاسخ پیامبر اکرم(ص) به این سوال است که من کیستم و ماموریتم چیست؟ و همین طور در فرمایش سایر پیامـبران خدا. پس یعنی قبل از هر چیز مدیران باید بدانند که کیستند و برای چه کاری آمده اند؟

سپس باید بدانیم که سازمان ما در کجا ایستاده است؟ و قرار است که این سازمان به کجا برود؟

یک جمله ی معروف هست به این مضمون که وقتی ما ندانیم به کجا می خواهیم برویم به هر کجا که برسیم انگار به هدف خود رسیده ایم. که مدیران ما به این سوال هم پاسخ نمی دهند که سازمان کجاست یا اینکه خیلی کوتاهی می کنند یا اینکه واقعیت ها را نمی بینند و مهم تر از همه اینکه نمی دانند به کجا می خواهند برسند.

شکارچی که به دنبال دو خرگوش برود دست خالی بر می گردد. ما باید دقیقا بدانیم که به دنبال چه چیزی می خواهیم برویم  و مهمتر از همه یک مدیر موفق باید برای انسان های اطرافش ارزش فوق العاده ای قائل شود چون بزرگ ترین سرمایه ی سازمان ها منابع انسانی آنهاست این یک شعار نیست و یک جوک هم نیست یک واقعیت است، واقعیتی که اغلب مدیران از آن غفلت می کنند.

وقتی ما ندانیم به کجا می خواهیم برویم به هر کجا که برسیم انگار به هدف خود رسیده ایم.

بعد باید SWOT  (نقاط قوت و ضعف- تهدید ها و فرصت ها) سازمان را کاملا شفاف و صادقانه بشناسیم که همان نقاط ضعف، قدرت، فرصت ها و تهدید هاست. ما معمولا وقتی به یک مشکل بزرگ برخورد می کنیم عادت داریم که خیلی راحت وانمود کنیم که اصلا مشکلی وجود ندارد، یعنی صورت مسأله را انکار می کنیم که یک مدیر موفق نباید این چنین باشد و مهم متر از همه یک مدیر موفق باید استراتژی مناسبی برای کارهای خود داشته باشد.

متاسفانه باید بگویم که در کشور ما استراتژی یک کلمه ی دهان پرکن است که اغلب مدیران به واقع از آن استفاده نمی کنند. استراتژی آن است که منابع موجود را به فرصت هایی که داریم تخصیص بدهیم. ما چون فرصت ها را درست نمی دانیم منابع را هم درست نمی شناسیم لذا نمی توانیم استراتژی مناسبی اتخاد کنیم و درنهایت اینکه مدیران حاضر باشند برای رسیدن به این استراتژی ها تصمیمات همه جانبه اخذ بکنند.

ما لازم داریم که بتوانیم تصمیمات همه جانبه برای رسیدن به استراتژی هایمان را اخذ کنیم. این همه جانبه مفهوم دارد؛ یعنی اینکه ما باید از چندین منظر مختلف به هدف مان نگاه کنیم.

- رمز موفقیت یک سازمان ازدیدگاه شما در چیست؟

اعتقاد من این است که یک سازمان باید فرکتال باشه، در ریاضی فرکتال مفهوم دارد، فرکتال ها مجموعه هایی هستند که ما هر تکه از آنها که به اختیار انتخاب کنیم می بینیم که شکل آنها نظیر شکل کل مجموعه است. سازمان های فرکتال هم سازمان هایی هستند که چنان فرهنگ مدیریت ورهبری و روحیه ی سازمانی در تمام آنها توسعه پیدا کرده باشد و تثبیت شده باشد که شما وقتی به رفتار هر قسمتی از سازمان نگاه کنید صرفنظر از موضوع فعالیتش، ماموریتش و کاری که انجام  می دهد، روحیه ی کل سازمان را در آن ببینید نمونه خیلی مشخصی از این قبیل، شرکت هایی مثل گوگل هستند. شما چه کل گوگل را نگاه کنید و چه یک اتاق آن را نگاه کنید چه یک ساختمانش را نگاه کنید هیچ تفاوتی در فرآیند ها، روحیه ها و رفتارها مشاهده نخواهید کرد.

بعضی از قوانین در تمام سازمان ها ثابت اند و همین قوانین هست که سازمان ها را صرف نظر از موضوع فعالیت آنها موفق می کند. در واقع فرآیند ساختار سازمانی و درون سازمانی است که نشان می دهد سازمان موفق می شود.

- با تبیان چطور آشنا شدید و تمایل به همکاری باتبیان پیدا کردید؟

چند سالی است که افتخار همکاری با سایت تبیان را داریم. از زمانی که در مجموعه ی قبلی این که در حوزه ی تبلیغات وبازاریابی با تبیان همکاری می کردیم و تاثیرات مثبتی که این همکاری با ما داشت تا امروز ادامه پیدا کرد تا این که دوستان لطف کردند و پس از صحبت هایی که کردیم قرار شد که انجمن مدیریت را در سایت تبیان راه اندازی کنیم که در حال حاضر هم این همکاری به قوت خود باقی است.

- شما قبلا فرموده بودید که در خصوص رصد آنلاین در سایت تبیان تمایل به همکاری دارید، در این رابطه توضیح بفرمایید.

هدف ما در پروژه ی تخصیص سازی آسمان نشان دادن زیبایی های خلقت و همه نشانه هایش بر بستر فن آوری اطلاعات است. یکی از ماموریت های جدید که  در برنامه ی ما تعریف شده کمک به گسترش دانش در کشورهای درحال توسعه است. این سرویس ما در خیلی از کشورهای درحال توسعه مثل کشورهای آفریقایی، آسیایی و اروپایی ... راه اندازی شده است. باعث افتخار خواهد بود که با کمک مجموعه ی تبیان بتوانیم در کشور خودمان که خاستگاه این پروژه است بیشتر در خدمت هموطنان خود باشیم.

- چه برنامه هایی برای پیشرفت و رشد شکوفایی انجمن مدیریت در انجمن های تخصصی تبیان دارید؟

برنامه ای که داریم همان است که در آغاز کار به تمام کاربران اعلام شد. برنامه این بود که بتوانیم با بالابردن حس مشارکت در بحث بتوانیم در چارچوب مسیری که از قبل برای کاربران مشخص کردیم به پیش بریم. یک چیزی که در حوزه های علمی قدیم وجود داشت و بحث طلبگی و مباحثه بود و این باعث می شد که علمایی که در قرون گذشته از این حوزه های علمی که همان دانشگاههای امروز ما محسوب می شوند در حوزه های نجوم، طب، فلسفه و سایر علوم کار می کردند. بحث طلبگی و مباحثه ی بین افراد باعث می شد که آدم ها هم دانش خودشان افزایش بیابد و هم به خلل و فرج خودشون پی ببرند و به عبارتی دانش آنها چکش کاری شود.

آقای دکتر آکوچکیان

ما سعی می کنیم در انجمن مدیریت با بازخوانی گذشته هم دانش خودمان را در حوزه مدیریت و رهبری مرور کنیم و هم روش های دیگری را اضافه کنیم که هر چه این بحث جلوتر برود ، بحث پخته تر و قوی تر شود. در انجمن ، مدیریت انجمن فقط تلاش می کند که بحث را به مسیری که تخصصی است پیش ببرد و از مسیر اصلی به حاشیه ها رانده نشود و نظارت می کند که دوستان بحث را چکش کاری بکنند هیچ تکفلی که محتوا توسط مدیریت انجمن تولید شود وجود ندارد کما این که این اتفاق الان رخ داده و خود کاربران به تولید کنندگان محتوای اصلی انجمن تبدیل شده اند. 

- مدیریت را در فضای سایبر چگونه ارزیابی می کنید؟

مدیریت در فضای سایبر در اصول تفاوت چندانی با مدیریت در فضای غیر سایبر ندارد اما در یک نکته ی مهم با هم تفاوت دارند که انشعاب ایجاد می شود آن هم در حوزه ی استراتژی است. همان طور که قبلا گفتم استراتژی عبارت است از تخصیص منابع موجود بر فرصت های پیش روی سازمان. منابع موجود در فضای سایبر نامحدود هست و بسیار بی شمارتر از فضای غیر سایبر. در عین حال فرصت ها هم بی همتا و نامحدود هستند، حداقل محدودیت ها، سرعت بالاتر، انعطاف پذیری در شمار کاربران و کاربران مستقیم تر با ما در ارتباط هستند.

منابع موجود در فضای ســایبر نامحدود هست و بسیار بی شــمارتر از فضـای غیر سایبر. در عین حال فرصــت ها هم بی همتا و نامحدود هستند، حداقل محـدودیت ها، سرعت بالاتر، انعطاف پذیری در شمار کاربران و کاربران مســـتقیم تر با ما در ارتباط هسـتند. مدیری که بخواهـد بی نهـایت منـــابع را به بی نهـایت فرصــت ها تخصیص دهد باید بسیار چابک تر باشد.

مدیری که بخواهد بی نهایت منابع را به بی نهایت فرصت ها تخصیص دهد باید بسیار چابک تر باشد. این مدیران باید در حوزه ی فهم منابع و فرصت ها  خیلی چابک باشند. همین طور در حوزه ی تحلیل و تخصیص منابع و فرصت ها قوی عمل کنند. و همینطور  در اخذ تصمیمات برای رسیدن به این استراتژی ها باید خیلی چابک عمل کنند. که این تفاوت عمده بین مدیران سایبری و غیرسایبری هست.

- اگر بخواهید تعریفی از تجارت الکترونیک داشته باشید چگونه این تعریف را بیان می کنید؟

اشتباه متدوالی که وجود دارد این است که متاسفانه چون کلمات مختلفی در زبان انگلیسی هستند و ترجمه های مساوی در فارسی دارند ما بین  e commerce  و E business تفاوتی قائل نمی شویم و هر دو را تجارت الکترونیک ترجمه می کنیم. این تفکیک را همین جا مشخص می کنم . تجارت الکترونیک اگر منظور e commerce باشد که حتما هم هست اگر بخواهم از تعریف آقای چفی که سال 2006 ارائه شده است و یک تعریف استاندارد است استفاده بکنم ایشان معتقد  است به اینکه تمام فرآیندهای واسطه ی مالی و اطلاعاتی میان سازمان ما و شرکای ما تجارت الکترونیک نام دارد. پس این نه آن قدر کوچک است که ما صرفا یک خرید و فروش اینترنتی را تجارت الکترونیک بنامیم و نه آن قدر بزرگ است که  ما کل فرآیندهای کسب و کار  را که از طریق اینترنت انجام می دهیم تجارت الکترونیک بنامیم.

پس اگر بخواهم در یک جمله تجارت الکترونیک را تعریف کنم بازهم تکرار می کنم تمام فرآیندهای واسطه ی مالی و اطلاعاتی میان سازمان ما و سایر شرکای ما. به واژه های مالی و اطلاعاتی دقت کنید. e commerce فقط همین دو مورد را در بر می گیرد نه سایر موارد را. مفهوم  E business  کسب  و کار الکترونیک است که در واقع عبارت است از مبادله ی فرآیندهای کلیدی کسب و کار با استفاده از اینترنت که e commerce یک بخش از آن است.

- لطفا بصورت خلاصه چالش های مدیریت و بازرگانی و تبلیغات را در ایران بیان کنید.

ما اصولا مدیران استراتژیست نداریم و تفکیکی بین مدیریت و رهبری در سازمان ها درخرد و کلان قائل نمی شویم. در حوزه ی بازرگانی که ما استراتژی های چندگانه ی بازرگانی را  اصلا نمی دانیم و برخی مسیرها را با هم اشتباه می گیریم. در حالیکه دنیای امروز بسیار به سمت تمرکز و تفکیک پیشرفته است و دچار یک سری درهم ریختگی در فرآیندهای بازرگانی می شویم. در عین حال در حوزه ی تبلیغات من کتاب سرجیو زیمن  با عنوان "تبلیغاتی که می شناسیم به پایان راه خود رسیده است" به شما معرفی می کنم. از نظر ایشان بزرگ ترین چالش اخیر در حوزه ی بازاریابی و تبلیغات این است که اولا بین بازاریابی و فروش تفکیک قائل نمی شویم. درحالی که دو مقوله ی مختلف اند.

بازاریابی در جنگ ما نقش توپخانه را ایفا می کند و فروش نقش درگیرانه عملیات خط مقدم را ایفا می کند. اگر به تبلیغات تلویزیونی و وب سایت ها دقت کنیم بیشتر خودنمایی است که بیشتر خودشان را برجسته کنند به جای اینکه محصول خود را برای مردم برجسته کنند و دلایلی برای مردم بیاورند که  باید این محصول را بخرند.

تبلیـــغات ما باید به نحوی باشد که منجـر به فروش شــود و اگر تبلیغاتی منجر به فروش نشود جواب نمی دهـد و بزرگ ترین چالش تبلـــیغات آن است که ما به جای تبلیغاتی که منجر به فروش شود مایل به تبلیغاتی هسـتیم که منجر به خودنمایی شود.

آقای سرجیو زیمن معتقد است که تبلیغات ما باید به نحوی باشد که منجر به فروش شود و اگر تبلیغاتی منجر به فروش نشود جواب نمی دهد و بزرگ ترین چالش تبلیغات آن است که ما به جای تبلیغاتی که منجر به فروش شود مایل به تبلیغاتی هستیم که منجر به خودنمایی شود. تبلیغات در کشور ما یک تبلیغات عقب مانده است که رسانه هایی که تبلیغ میکنند فقط به فکر پر کردن زمان تبلیغات خود هستند و متاسفانه شرکت ها هم به تبلیغاتی که منجر به فروش شود نمی پردازند.

ادامه دارد...

آکادمی اینترنتی elernever تحت مدیریت جناب آقای دکتر آکوچکیان


تهیه، تنظیم و مصاحبه: رزیتا پایدار