تبیان، دستیار زندگی
اسلام، در هیچ دوره‏اى از ادوار خود، از علم و دانش فاصله نگرفته، بلكه پیوسته براى قوانین آن آغوش خویش را گشوده است. علمِ انسان شناسى اثبات كرده است كه پیش از حضرت آدم(ع) انواع گوناگونى از انسان در زمین زندگى مى‏كرده‏اند و این سخن را با تحقیق و آزمایش جم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساكنانِ زمین، قبل از آدم(ع)

بشر اولیه

اسلام، در هیچ دوره‏اى از ادوار خود، از علم و دانش فاصله نگرفته، بلكه پیوسته براى قوانین آن آغوش خویش را گشوده است.

علمِ انسان شناسى اثبات كرده است كه پیش از حضرت آدم(ع) انواع گوناگونى از انسان در زمین زندگى مى‏كرده‏اند و این سخن را با تحقیق و آزمایش جمجمه‏ها و استخوان‏هاى فسیلى كه در گوشه و كنارِ جهان به دست آمده اظهار داشته‏اند كه دانشمندان، عمر آنها را تا یك‏میلیون و برخى را هفتصد و پنجاه هزار سال و بعضى را كمتر از آن تخمین زده‏اند.

نخستین انسانى كه از حفّارى به دست آمده، انسان «جاوه» در اندونزى، و سپس انسانِ «پكن» در چین و بعد از آن انسان سولو «در اندونزى»، انسان «بیلتداون» و آن‏گاه انسان «هایدلبرگ» و سپس انسان «رودزیا» بوده است و در آخرین طبقه‏بندى زمانى مربوط به شكل و اندام بشر مى‏توان از انسان «نئاندرتال» نام برد، كه تصور مى‏شود او به طور مستقیم جَدِّ همین انسان باشد و این نوع از انسان در برهه بین 70000 تا 130000 سال قبل از میلاد مى‏زیسته و در جاهاى بسیارى از جهان پراكنده بوده است.

پس از ذکر این مقدمه، اکنون می گوییم: یکی از اوصافی که قران برای خود برشمرده است، "تبیان" است؛ چنانکه می فرماید:وَنَزَّلْنَا عَلَیكَ الْكِتَابَ تِبْیانًا لِكُلِّ شَیءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ(النحل/89) و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است!

اگر قرآن روشنگر هر چیزی است پس بنابراین باید درباره انسانهای پیش از حضرت آدم نیز اخباری در این کتاب آسمانی آمده باشد؟ آیا چنین است؟

در پاسخ باید گفت: هر چند  می توان اصول و خطوط کلی همه معارف و علوم را از قرآن و بواطن آن استباط کرد اما ذکر همه جزییات در قرآن میسور نیست.

در رابطه با سوال یاد شده نیز از پاره ای آیات چنین فهمیده می شود که پیش از حضرت آدم(ع) بشرى وجود داشته است. در آن‏جا كه مى‏فرماید: «وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّى جاعِلٌ فِى الأَرضِ خَلِیفَةً»؛ (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.»

مفسران در معناى خلیفه (جانشین) دو نظریه دارند:

اوّل:

یك صنف یا بیشتر از نوع انسان در زمین وجود داشته و بعد منقرض شده‏اند، این نوع در زمین فساد و تباهى انجام داده و به خون‏ریزى دست یازیده‏اند. فرشتگان [از این عمل‏] شگفت زده شده‏اند؛ زیرا به اعتقاد فرشتگان، خلیفه باید شبیه به خدا و داراى خصوصیات او باشد، از این رو به خدا عرض كردند: «قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یفْسِدُ فِیهَا وَیسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ»؛ فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.»

دوم:

این‏كه خداوند او را جانشین نامیده، بدین سبب است كه وى در داورى بین بندگان خدا، جانشین او بوده و خداوند حقِ تصرفِ در زمین و استیلاى بر آفریدگانش را براى جانشین خود مقرّر داشته است.

بدین سان ملاحظه مى‏كنیم كه قرآن، پا به پاى قوانین علم و دانش، پیش رفته و این قوانین، حاكى از این است كه صنفى از انسان پیش از حضرت آدم(ع) در زمین مى‏زیسته و سپس منقرض شده‏اند.

با تصرف از همراه با پیامبران در قرآن، عفیف عبدالفتاح طباره


فرآوری: شکوری_کارشناس بخش قرآن