تبیان، دستیار زندگی
آنچه مشخص است اینکه دیدن و شنیدن، برای جمع کثیری از افراد، ساده تر و لذت بخش تر از خواندن است و به همین خاطر است که تماشای فیلم و تلویزیون، عده زیادی را از نیاز به مطالعه کفایت می کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وظیفه تلویزیون، غفلت یا آگاهی؟!

تلویزیون

سینما و تلویزیون را می توان پدیدارهایی تکنولوژیک نامید که به نحوه ای عمیق و گاه نامحسوس، خود را بر ما تحمیل کرده اند. این فرایند گاهی آنچنان با قدرت عمل می کند که انگار آزادی و قدرت انتخاب در پذیرش یا عدم پذیرش آنها، وجود ندارد.

طبق تحقیقات و بررسی های انجام شده، کارشناسان به این نکته رسیده اند که مردم به برنامه‌های مستقیما آگاه‌كننده‌ی اینگونه وسایل، با درصد بسیار كمتری توجه می‌كنند. بدین صورت كه از گوش دادن به اخبار طفره می‌روند، از توجه به تفسیرهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  می‌ گذرند و سرانجام به حدی می‌رسند كه این دو وسیله [رادیو و تلویزیون] را فقط برای سرگرمی می‌خواهند و به مجرد اینكه برنامه‌های سرگرم‌كننده، به مناسبتی پخش نشود، احتمالا میزان استفاده از دستگاه‌های مزبور به حداقل می‌رسد. (1)

به نظر می رسد در اکثر جوامع این موضوعی غیر قابل انکار است. اما نباید از این نکته نیز غافل بود که خود رسانه نیز در ایجاد چنین حالتی بسیار موثر بوده است. یعنی محتواهای تولید شده توسط رسانه ها اغلب به گونه ای است که اصولا مخاطب را به سرگرم شدن عادت می دهد.

اما از طرفی اگر حكام جامعه بخواهند بدین خواسته ترتیب اثر بدهند، خود به ‌خود برنامه‌ی سرگرم‌كننده همه‌ی ساعات پخش تلویزیون را پر خواهد كرد ـ آنچنان كه اكنون در غرب معمول است ـ واگرنه، آنچنان كه درجامعه امروز ما نیز کمابیش روی داده است، یا باید برنامه‌سازان روی بدین امر بیاورند كه حتی مسائل تربیتی را نیز در قالب مسابقات هیجان‌انگیز، شوهای جذاب و فیلم‌های كمدی ارائه كنند و یا روزبه‌روز از تعداد بینندگان تلویزیون كاسته خواهد شد و شبکه های ماهواره ای و فیلم های خارجی در قالب سی دی هایی که بعضا در فروشگاهها عرضه می شوند، همه جا را پر خواهد كرد. مشكلی كه دراینجا رخ می‌نماید آن است كه مسابقات هیجان‌انگیز، شوهای جذاب و فیلم‌های كمدی، فی نفسه، نمی‌توانند كالبد روحی واقع شوند كه در مسائل تربیتی، اخلاقی و یا مذهبی وجود دارد. آنچه كه در ایران امروز روی داده است، با عنایت به سابقه‌ی تاریخی نفوذ استعمار در این كشور و پیوستگی فرهنگی سراسر جهان به یكدیگر، امری اجتناب‌ناپذیر است كه در تهران و بسیاری دیگر از شهرهای بزرگی كه غرب‌زدگی فرهنگی، همچون جذام، استخوان‌های پیكر جامعه را نیز خورده است، شبكه‌های خصوصی ویدئویی و قاچاق فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی تا بدین حد گسترش پیدا كند.(به نقل از سید مرتضی – آوینی.)

آنچه مشخص است اینکه دیدن و شنیدن، برای جمع کثیری از افراد، ساده تر و لذت بخش تر از خواندن است و به همین خاطر است که تماشای فیلم و تلویزیون، عده زیادی را از نیاز به مطالعه کفایت می کند

آنچه مشخص است اینکه دیدن و شنیدن، برای جمع کثیری از افراد، ساده تر و لذت بخش تر از خواندن است و به همین خاطر است که تماشای فیلم و تلویزیون، عده زیادی را از نیاز به مطالعه کفایت می کند.

وجود جذابیت های متنوع بصری در فیلم های تلویزیونی و از طرفی متون محتوایی در یک اثر تلویزیونی، موجب می شود تا نگاههای بسیاری به این سمت متمرکز شوند. مثلا بهره گیری و تداوم یک نقطه مجهول در طی یک برنامه تلویزیونی، از روش های مرسوم تولید کنندگان برنامه های تلویزیونی است.

یک نقطه‌ی مجهول آنچنان عمل می کند که تماشاگر را به دنبال جواب می‌كشاند و او را تا آن زمانی كه جواب قانع‌كننده‌ای برای مجهول خویش بیابد، رها نمی‌كند. جاذبیت همانند رشته‌ای است كه یك سر آن در دست فیلم و سر دیگرش در جان و روح مردمان است و فیلم اگر نتواند قلاب خود را به جایی درون تماشاگر، اعم از خصوصیات فطری و غریزی او و یا عادات و اعتبارات اجتماعی‌اش پیوند زند، از جاذبیت برخوردار نخواهد شد.

مشخص است که انسانها فطرتاً از حل کردن مجهولات لذت می برند و این خصوصیت یكی از بزرگ‌ترین دست‌آویزهای فیلم‌سازها و تولیدكنندگان فیلم‌های تلویزیونی است. در یك سیر داستانی تنها در پایان داستان است كه به همه‌ی سوال‌ها و نقاط مجهول جواب داده خواهد شد و در برنامه‌هایی كه فاقد داستان هستند، باز هم برنامه باید سیری شبیه به داستان را از آغاز تا پایان طی كند و خود را كاملاً در ارتباط دائمی با تماشاگر نگه دارد.

تلویزیون

حال این سوال به ذهن می رسد که آیا وظیفه‌ی تلویزیون صرفا اجابت دعوات مردم و سرگرم كردن آنهاست و یا تعلیم و تربیت آنها؟ اگر حرکت و تداوم بر مسیر سرگرم سازی توسط تلویزیون ادامه پیدا کند، به نظر می رسد که به تدریج این مردم از مسائل جدی و تربیتی و همه‌ی آنچه شركت فعال آنها را در تفكر و تعقل طلب كند می‌گریزند. با گذر زمان به این شکل،«لذت‌پرستی» اصل مطلوب و غالب تفكر عام مردم خواهد شد. همان گونه که مردم مغرب زمین به آن می اندیشند. با این تفكر، وظیفه‌ی تلویزیون همان است كه بدان اشاره رفت  که در غیر این صورت ، خواه‌ناخواه این امکان وجود دارد كه تلویزیون از عهده‌ی جذب همه‌ی مردم برنیاید و بخش عظیمی از اقشار جامعه در جست‌وجوی غفلتكده‌ای كه آنها را از خود غافل كند، روی به شبكه‌های ویدیویی و فیلم‌های قاچاق بیاورند.

با وجود اینکه اخیرا شاهد پخش سریالهای خانوادگی با موضوعات مختلف، با پخش مستمر از تلویزیون بوده ایم، اما به نظر می رسد بازار مجموعه ها و فیلم های تولید خارجی، جایگاه ویژه ای را در میان افراد جامعه از آن خود کرده است. یعنی مشخص است که فراوانی غفلتکده ها در این روزگار آنقدر زیاد است که جایگزین محکم و استواری را نمی توان طراحی کرد.

اگر حرکت و تداوم بر مسیر سرگرم سازی توسط تلویزیون ادامه پیدا کند، به نظر می رسد که به تدریج این مردم از مسائل جدی و تربیتی و همه‌ی آنچه شركت فعال آنها را در تفكر و تعقل طلب كند می‌گریزند

مجموعه هایی همچون"لاست" و "فرار از زندان" که خصوصا دومی، در حال حاضر به شکل تبی فراگیر در میان مردم و اغلب قشر جوان و نوجوان ما در آمده است. نسخه های سانسور شده با دوبله فارسی که در سوپر مارکتها وجود دارد و نسخه های زبان اصلی و بدون سانسور که آن هم راحت تر از خرید از سوپرمارکت، در دسترس متقاضیان قرار می گیرد.

با کمی توجه می توان به این نکته اندیشید که چگونه ممکن است محصولی خارجی به این سرعت موفق شود تا جایگاهی درخور توجه را در میان مردم یک جامعه برای خود ایجاد کند. نمی توان باور کرد که چنین چیزی به طور تصادفی و به یکباره رخ دهد و آنچه مشخص است اینکه چنین محصولاتی که به یکباره شکلی جهانی و بین المللی به خود می گیرند، قطعا حاوی پیام ها و معانی مهمی هستند که احتمالا به گونه ای نامحسوس بر مخاطب خویش اثر می گذارند و کارکردهای پنهان بسیاری را در درون خود دارند.

در ادامه این مطلب به بررسی و تحلیل بیشتر در رابطه با این دو مجموعه تلویزیونی خواهیم پرداخت.

فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاست

تنظیم:سعیدآقازاده

منبع:

ماه نامه - سوره - 1369 - دوره دوم، شماره 5 و 6، مرداد و شهریور.سید مرتضی آوینی

431ـ به بهانه‌ی ساده‌نویسی و ساده‌گویی در زبان ملی تجدید نظر می‌كنند. صدرالدین الهی، فرهنگ و زندگی، 8، خرداد 1351، ص 50.