راه نجات
نقل شده که طلبه ای به نجف می رفت در گردنه اسد آباد، دزد ها به کاروانی که او در آن بود حمله کرده و همه چیز، از جمله دو صندوق کتاب آن طلبه را بردند، وقتی طلبه به راهنمایی دزد ها برای گرفتن کتاب به سمت چادر رئیس دزد ها که در بالای کوهی بود رفت دید که شخصی در آن است. داخل چادر رئیس شد با تعجب دید، رئیس دزدها، مشغول نماز خواندن است، بعد از نماز، رئیس دزدها گفت : چه می خواهی؟ گفت: من طلبه ام، همکاران شما کتابهای مرا برده اند و از شما تقاضا می کنم که دستور بفرمایید کتاب هایم را پس دهند. رئیس هم قبول کرد و دستور داد که کتاب را به او برگردانند و موقع رفتن، طلبه گفت : یک سوالی دارم، و آن اینست که این شغل شما که سرقت اموال مردم است چگونه با نماز سازگاری دارد؟
رئیس گفت : هر کسی یک شغلی دارد و شغل ما هم دزدی است ولی رابطه خودمان را با خدا قطع نمی کنیم و یک حساب جاری با خدا داریم. طلبه بعد از تشکر و خداحافظی به نجف رفت و سالها بعد در حرم حضرت علی علیه السلام شخص آشنایی را دید جلو رفت، وقتی که خوب دقت کرد، دید همان رئیس دزد ها است که مشغول عبادت است، پس از اتمام عبادت جلو رفت و گفت : تو کجا، اینجا کجا، رئیس دزدها گفت : همان حساب جاری را که گفتم دست ما را گرفت و توفیق داد که توبه و رد مظالم کنیم.
کتاب آداب الطلاب / شاکر برخوردار فرید
برای خرید کتاب آداب الطلاب و آفات الطلاب کلیک کنید.
برای خرید کتب اسلامی کلیک کنید.
برای خرید کتب حکمت و عرفان کلیک کنید.
برای خرید از فروشگاه اینترنتی کلیک کنید.
