تبیان، دستیار زندگی
کسانی دست به خلاقیت علمی می زنند که مطالعات وسیع و تطبیقی دارند. کسی که نگاه وسیع نداشته باشد، معمولاً نمی تواند دست به خلاقیت بزند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خلاقیت و تحول در حوزه
خلاقیت

کسانی دست به خلاقیت علمی می زنند که مطالعات وسیع و تطبیقی دارند. کسی که نگاه وسیع نداشته باشد، معمولاً نمی تواند دست به خلاقیت بزند.

قسمت دوم

خشت اول: شما می فرمایید طلبه باید رشد کرده و به مسائل،‌ احاطه پیدا کند تا بتواند در تحول نقش داشته باشد؛ ولی سؤال اصلی ما این است که نقش طلبه جوانی که اشراف و احاطة علمی چندانی ندارد ولی ذهنی خلاق و بدون قید و بندی دارد که می تواند منشأ ابتکار و پیشنهاد و خلاقیت بیشتر شود، چیست؟

باید ابتکار ایشان تقویت شود؛ او فقط قوه خلاقیت و ابتکار دارد؛ ولی جهت ندارد؛‌ مثل کسی که استعداد رانندگی دارد؛ ولی فعلاً نمی داند چه کار کند و باید به او رانندگی یاد داد. او جوان است و می تواند یک راننده خوبی باشد، ولی از ابتدا که نمی توان فرمان را به دست او داد.

خشت اول: آن کسی که احاطه یافته و این قالب های معمول و رسمی در ذهن او رسوخ پیدا کرده، این قدرت ابتکار را ندارد؛ یعنی چیزی در طلبه جوان هست که آن طرف نیست و همین طور بالعکس.آیا اینها نمی توانند در کنار هم، مکمل یکدیگر باشند؟ یعنی آیا نمی شود طلبه اجازه داشته باشد با این ذهن فعال و شکل نگرفته خود، خلاقانه ایده و نظر بدهد و در جدی ترین مسائل فکرکند؟

مقداری از خلاقیت، ذاتی و مقداری هم اکتسابی است؛ من در بین علما مطالعه کرده ام،‌ آنهایی که خلاقیت داشته اند ـ مثل علاّمه حلّی در علوم مختلف، و شیخ انصاری و شهید صدر در علم اصول و ملاصدرا در فلسفه و.... ـ خلاقیت آنها ناشی از مطالعه وسیع و تطبیقی آنهاست.

کسانی دست به خلاقیت علمی می زنند که مطالعات وسیع و تطبیقی دارند. کسی که نگاه وسیع نداشته باشد، معمولاً نمی تواند دست به خلاقیت بزند.

مقدار زیادی از خلاقیت، زاییدة وسیع نظر است؛ به خاطر همین است که به طلاب جوان سفارش می کنیم 70 تا 80 درصد وقت خود را روی متون اصلی بگذارند و بر آنها متمرکز شوند ـ بنده به خصوص، روی «تمرکز کردن» تأکید دارم ـ و 20 تا 30 درصد وقت خود را روی مطالعات جانبی و آزاد بگذارند؛ کتابهایی مثل کتابهای شهید مطهری و آیت الله مصباح را بخوانند و در زمینه معارف اسلامی، مطالعات جانبی داشته باشند و سیستم های آموزشی دیگر را هم ببینند و در نشست ها و برنامه ها و فعالیت های علمی، شرکت کنند و مجلات علمی را ببینند تا جایگاه خود را پیدا کنند؛ جایگاه خود را در نظام حوزه، جایگاه حوزه را در نظام معارف اسلامی، جایگاه معارف اسلامی را در کل معارف بشری درک کنند، و این جایگاه شناسی به طلبه خیلی کمک می کند؛ چون تا جایگاه خودش را نبیند، نمی داند باید چه کار کند و از چه راهی وارد شود.

بنابراین این خلاقیت و ابتکار مربوط به خالی الذهن بودن نیست. می توان از نشاط علمی، استعدادها و پیشنهاد های طلاب جوان استفاده کرد؛ ولی زمانی طلبه می تواند به میدان بیاید و اظهار نظر کند که احاطه داشته باشد. اگر احاطه نداشته باشد، نمی تواند در مدیریت کلان وارد شد؛ البته می توان مشکلات اجرایی پیش روی خود را بگوید؛ مثلاً بگوید ما این کتاب را که می خوانیم نمی فهمیم و آن کتاب را که می خوانیم بهتر می فهمیم، یا زمان بندی فلان درس کم یا زیاد است، یا ما نیاز به فلان برنامه فوق العاده داریم... .

او می تواند نیازهایش را ارائه دهد تا برنامه ریزان حوزه با او، تعامل بیشتری داشته باشند، ولی اگر طلاب جوان را در کشمکش های مدیریتی وارد کنیم، به نظر من، این اصلاً صلاح نیست؛ بلکه غلط است و مفاسدی را هم به بار خواهد آورد.

خشت اول: طلبه ای تحقیق کرده و به نظری هم رسیده که بین خدا و خودش حجت است؛ آیا ایت حجت، فقط در دایرة شخصی اش محدود می شود یا نه؟ یعنی وقتی به این نتیجه رسید، در قبال اشاعة‌ آن نیز وظیفه ای دارد؟

بله، به دیگران نیز می تواند این باور را انتقال دهد؛ مثل اینکه بنده مرجع تقلیدی را بر اساس مراجعه به اهل خبره انتخاب کرده ام و به دیگرانی که می خواهند تحقیق کرده و با اهل خبره مشورت کنند، بگوییم که من با اهل خبره مشورت کردم و این را به من گفتند؛ یعنی گزارش آن راهی را که طی کرده ام، به دیگران بدهم.

ولی مشکلاتی که هست این است که همیشه طلبه یک دیدگاه را در این زمینه منعکس نمی کنند؛ بین طلبه ها، دیدگاههای مختلف وجود دارد؛ یک سری طلبه ها رفتند و با فلانی مشورت کردند و می ایند همان نظرات، مثلاً محاسن روش سنتی را بیان می کنند و یک سری طلبه ها هم افراد تحول خواه را پیدا کرده اند و نظرات آنها را تبلیغ می کنند.

ناگفته نماند فعلاً هم سخن، درباره کتابهای درسی و برنامه های آموزشی است؛ ولی نقش طلاب در تحول حوزه چنان که گفتیم در محورهای دیگر هم می تواند باشد؛ طلاب جوان، حامل مطالبات فرهنگی و اجتماعی مردم از حوزه هستند و می توانند در محیط و ذهنیت مدیران تأثیر زیادی بگذارند که حالا بدان محورها وارد حوزه می شوند، انرژی و سرمایه خوبی برای حوزه هستند.

خشت اول: در بحث های علمی تأکید زیادی می کنیم که طلاب با اساتید، مباحثه و اشکال کنند و هیچ حد مرزی برای آن، غیر از مباحث اخلاقی و احترام قائل نیستیم؛ آیا دربارة آزاد اندیشی و در زمینه اندیشه و نظر، ضرورتی برای این حد و مرزها، غیر از حدود اخلاقی هست؟

آزاد اندیشی کار طلاب جوان نیست؛ چون نمی توانند آزاد بیندیشند؛ آزاد اندیشی به آن معنایی که مقام معظم رهبری فرمودند، بیشتر به این مربوط است که اگر فضلای حوزه، کسانی که نزدیک به اجتهاد هستند، وقتی به نظریه های علمی جدیدی رسیدند که مخالف نظرات مشورتی است، از بیان آنها واهمه نداشته باشند؛ مثلاً بنده مبنایی خلاف مبنای مشهور در فقه دارم؛ آزاد اندیشی به این معناست که در جمعی، این مبنا را بگویم و ادلّة خود را بیان کنم دو نفر ناقد هم باشند و دیگران هم داوری کنند. ممکن است با نقد آنها، من از نظر خود برگردم. این کرسی، آزاد اندیشی است و طلبه جوان، در این سطح نیست.

ولی یک آزاد اندیشی متناسب با سطح طلبه ها هم می توان تعریف کرد؛ آن آزاد اندیشی این است که به دروسی که می خوانند، به دیدة وحی منزل نگاه نکنند و در همان محدودة درسی خود،‌ آزاد اندیشی داشته باشند. گاهی اوقات طلبه ها درسهایی می خوانند و فکر می کنند همین چیزی که مثلاً ابن هشام در نحو گفته یا این دیدگاهی که در اصول فقه مرحوم مظفر آمده یا دیدگاه شیخ انصاری در اصول، حرف آخر است. نمی گوییم درس سطح، از صورت سطح بیرون آید و درس خارج شود و استاد خیلی بحث را توسعه دهد؛ ولی از آن طرف هم نمی گوییم استاد بر سر طلبه بزند و بگوید توچه می فهمی؟ اول درس هستی و بخوان تا بفهمی که شیخ انصاری کیست؟

نه، می گوییم آزاد اندیشی را در سطح همین طلبه پرورش دهید؛ یعنی طلبه باجدیت مباحث علمی را دنبال کند و فکر نکند که مثلاً شیخ انصاری چون خدمت امام زمان (عج) می رسیده و وضوء می گرفته و سر درس می آمده، اگر بحث مصلحت سلوکیه را گفته، مصلحت سلوکیه از فراز هفت آسمان به قلب او الهام شده و دیگر هیچ کس نمی تواند آن را ردّ کند! ما می گوییم درس ها را بخواند؛ ولی همین ها هم در معرض خطا و ثواب هستند؛ با حریّت بخواند و بحث و اشکال کند. این، روش معمول حوزه بوده است.

گاهی اوقات، تعبّد و تسلیم در مقابل بعضی کتابها و علما که برخی از اساتید هم این نگاه را القاء می کنند، آزاد اندیشی را ضعیف می کند، ولی در حوزة ما، در گذشته این طور بوده که تا یک مطلب مطرح می شد، مناقشه می کردند؛ دلیل می خواستند و صحت مقدمات و ادلة آن را می خواستند و بررسی می کردند.

پس می توان یک ازاد اندیشی متناسب با سطح طلبه ها تعریف کرد که در حدود دروس خودشان، تحقیق و کار کنند؛ اظهار نظر و مخالفت کنند و تحقیقاتی محدود انجام دهند؛‌ استاد، یک تکلیف تحقیقی به طلبه ها بدهد و طلبه بررسی کند و اگر نظر مخالفی پیدا کرد، بیاید و مطرح کند. این کار، زمینه را برای آن کرسی های نظریه پردازی آماده می کند. این برنامه در طلاب جوان خوب است و بنده این را ردّ نمی کنم.

خشت اول: به نظر می رسد این آزاد اندیشی که جزء فرهنگ و سنت حوزه هم بوده، در مسائلی مربوط به حوزه، مثل همین بحث تحول حوزه وجود ندارد؛ آیا خود اینکه به طلاب جوان گفته می شود تو تازه رسیده ای، تو نمی فهمی، حّد خودت را نگه دار و ... باعث نمی شود که انرژی هایی متراکم شود و آن احترامی هم که بوده از بین برود؟

ما می توانیم در کنار اینکه طلاب را طوری تربیت می کنیم که مراتب حوزه را می فهمند و احترام اساتید و جایگاه و حق مدیریتی آنها را می‌شناسد، در این چارچوب، آزاد اندیش باشند و فکر کنند و نظر بدهند؛ یعنی چرا به طلبه، این اجازه را ندهیم که در بحث های کلان یا ساختاری حوزه، حرف بزند و از حرفش دفاع کند و در عین حال،‌در مقام عمل هم منتزم به احترام باشد و کار را به نزاع و کشمکش نکشد؟!

این اصل، سنت حوزه بوده و هست. طلبه هم اگر این هنر و چنین نبوغی را دارد ـ مثل بچه های بسیجی که 2 سال در جنگ بودند و به اندازه فرمانده و افسرهای بزرگ ارتش، طراحی جنگ می کردند ـ بیاید و نظراتش را بگوید؛ البته نمی توانیم نسخة عمومی بدهیم و بگوییم همة طلبه ها بیایند و مسائل خود را بگویند؛ همه، اهل این کار نیستند، ولی بعضی طلبه ها هستند که استعداد خاصی دارند و شناخت خوبی می توانند پیدا کنند؛ از این رو،‌ اینها می توانند اظهار نظر کنند و ادلّة خود را هم بگویند.

خشت اول: آیا فضا نباید باز شود تا چنین افرادی خودشان را نشان دهند؟ شناسایی یا مجوز این را چه کسی صادر می کند که شما استعداد خوبی دارید و می توانید فکر کنید و حرف بزنید؛ ولی دیگری حقی ندارد؟

در روش حوزه، یک طلبه زود پر و بال پرواز پیدا می کند و این طور نیست که تو سر او بزند و او را متوقف کنند؛ ولی طلبه چون هنوز در سیستم آموزشی هستند و می خواهند در نظام حوزه رشد کنند و دریافت از اعطای حوزه و دریافت علمی داشته باشند، مشارکت زیادی نمی توانند کنند.

تمرکز بر تحصیل و دریافت علوم و معارف حوزه در رشد طلبه خیلی تأثیر دارد. آن استعدادها و نبوغ خود را در دوره های بالاتر بگذارند و در آنجا خرج کنند و در دورة پایین تر باید تمرکز بر دروس داشته باشند و متوجه باشند که وقتشان هدر نرود و از هرز رفتن استعدادهایشان جلوگیری کنند.

از طرف دیگر، قبول داریم که مسئولان حوزه باید نخبه پروری کنند و توجه ویژه به افراد پر استعداد نشان دهند؛ یعنی در برنامه آموزشی اساساً طلاب هم باید به لحاظ ضریب معلومات و پایة درس در هنگام ورود به حوزه و هم به لحاظ ضریب هوشی و استعداد و خلاقیت طبقه بندی شوند. شناسایی استعدادهای برتر در ضمن تحصیل حوزوی، توسط اساتید و مدیران به طور دقیق تر می تواند صورت پذیرد.

کار دیگر مسئولان، پرورش استعدادهای نهفته است؛ مدیریت صحیح، برنامة خوب، متن مناسب و مراقبت های پرورشی می تواند ثمر دهی طلاب را بیشتر و استعدادهای پنهان را آشکار سازد؛ ولی همة این حرف ها مخاطبش مدیران حوزه هستند؛ فعلاً ما روی سخن با خود طلاب مبتدی و جوان داریم.

برای تحول آفرینی، کسب مهارت ها نیز یک محور اصلی است؛ سعی کنند مهارت هایی مثل زبان دوم، کامپیوتر و... را کسب کنند. اینها به نقش آفرینی در تحول حوزه کمک می کند؛ چون اینها، ابزارهای تحول هستند.

طلاب به فکر این باشند که بین سرعت تحصیل و کیفیت جمع بندی کنند؛ یعنی هم درسها را سریع بخوانند و هم از کیفیتش نکاهند. اساتیدی انتخاب کنند که خودشان تحول را پذیرفته باشند و این در پیشرفت آنها، خیلی کمک می کند؛ چون ممکن است استاد،‌ نظر شاگرد را عوض کرده و استعدادش را بشناسد و مسیر حرکت او را تعیین کند.

در یک کلام، می خواهم عرض کنم که طلبه باید شکور باشد و اثر نعمت، بر وجود او ظاهر شود؛ یعنی از زمینه های خوب و از این عطای حوزه،  استفاده کند و بارور شود. باید به باروری خود، فکر کند و تا بارور نشود، بعداً نمی تواند مثمر ثمر گردد. اگر زود به فکر ثمر دهی باشد، نمی تواند از حوزه استفاده کند؛ بنابراین دریافت از اعطای حوزه خیلی مهم است.

طلبه اگر متمرکز بر این باشد که فقط بخوانم و فقط جمع کنم و مطالعات تطبیقی، پژوهشی و آن 20  و 30 درصد مطالبات جانبی را نداشته باشد، بعداً هم نمی تواند جایگاه خود را پیدا کند. چنان که الان کسانی هستند که در حوزه، عالم و دانشمند هستند؛ ولی نمی توانند در جامعه، نقشی ایفا کنند؛ چون از ابتدا موقعیت پیدا نکرده اند و اصلاً تمرین و مشارکت نداشتند. الان هم اگر بخواهند مشارکتی کنند، نمی دانند از کجا وارد شوند.

و از طرف دیگر هم، نباید زود به فکر موقعیت یافتن و دست و پا زدن برای رساندن خود به جایگاه بهره وری بدون وجود ذخیره علمی و معنوی کافی باشند؛ چنان که برخی از اساتید حوزه اشاره کردند، الان ما دچار مشکل کال چینی در حوزه هستیم! قدیم اگر کمتر از مجتهد، از حوزه بیرون می رفت، دیگران حسرت می خوردند که چرا زود از حوزه او را بردند؛ ولی حالا جوری شده که نمی گذارند دروس سطح را هم خوب بخواند! البته منظورم برنامه هجرت بلند مدت است.

خشت اول: حوزه برای این 20 یا 30 درصد چه کارهایی می تواند انجام دهد؟

ایجاد مجلاتی که طلبه های جوان در آن بتوانند شرکت داشته باشند بردن طلاب جوان به سفرهای علمی و اردوهای تابستانی، برگزاری کلاسهایی که بعضی مهارتها را به طلبه های جوان بیاموزد، مطالعات جنبی و تطبیقی، مسابقات علمی، مقداری هم مسئولیت دادن و کارهای دیگر را می توان نام برد. اگر حوزه برای 20 یا 30 درصد برنامه ریزی نکند، نتیجه اش این می شود که عده ای مثل سابق متکی به استعدادهای شخصی خود در جامعه نقش ایفا می کنند. اینها متکی به حسن سلیقه و استعدادهای خود هستند و حوزه آنها را پرورش نداده است.

ما نیرو های بسیار خوبی درون حوزه داریم که به درد جامعه و مردم خودمان و به درد اروپا و آمریکا هم می خوردند؛ ولی نمی گوییم بگوییم که حوزه اینها را رشد داده است. فقط می توانیم بگوییم حوزه آن قوه اصلی و معارف اسلامی را به شکل سنتی و اصیل خود به آنها داده است، ولی مهارتها را به اینها نداده است. هنری که اینها در تبلیغ و مدیریت دارند؛ هنری که اینها در اداره جامعه و جذب جوانها دارند، مثل شهید مطهری و شهید بهشتی و شهید صدر، متکی به استعداد شخصی خودشان است. از این جهات نمی توانیم بگوییم حوزه، یک مدیریت و جاذبة خاصّی داشته و یک نقش مدیریتی قوی داشته است. در این جهت ها، حوزه عطایی به اینها نداشته است!

خشت اول: در پایان به عنوان یک پژوهشگر، چه توصیه ای برای طلاب جوان دارید؟

طلاب در ضمن دروس، کارهای پژوهشی داشته باشند؛ یا خودشان دنبالش بروند و یا اساتید به آنها خط دهند. سعی کنند یا از طریق نوشتن یا از طریق کنفرانس دادن و...، در نشر علوم کار کنند. چنین طلبه هایی در آینده هم می توانند نقش خوبی در تحول مطلوب ایفا نمایند.

تدریس برای طلبه ها خیلی مهم است، سعی کنند که در تدریس، به زمینه های جدید رو بیاورند و اگر در ردیف اساتید حوزه شدند، به دروس و متون جدید و لازم روی آورند و از درس گرفتن و درس دادن، واهمه نداشته باشند.

در تألیف و نگارش توجه خود را به مسائل حساس و اختلاف برانگیز جلب کنند؛ به خاطر اینکه اگر ما بخواهیم تحول ایجاد شود؛ باید با آراء و اندیشه های جدید درگیر شویم؛ اگر ذهن طلبه جوان، مقداری با آراء و اندیشه های جدید درگیر شود، به رقم خوردن تحول در حوزه، کمک بسیاری می کند.

مثلاً در یکی از شماره های نشریة نقد و نظر، مقالة دربارة «علم اصول و دانشهای زبانی» دارم و در آنجا نظری را دربارة علم اصول آورده ام که بررسی این نظر، ذهن طلبه را دربارة این علم بازتر می کند.آن نظر می گوید علم اصول کاستی هایی دارد و زبان شناسان مطالب بیشتری نسبت به آن دارند! اگر مقداری طلبه دربارة علم اصول مطالعه کند می بیند که علمای اصولی ما از قدیم، چه اندیشه های عمیق و گسترده ای داشته اند و به چه زوایایی از بحث های زبان شناسانه توجه کرده اند که اصلاً زبان شناسان به آن توجه نکرده اند علم زبان شناسان به آن توجه نکرده اند. علم زبان شناسی علمی است که اخیراً پیدا شده و حداکثر، به سه قرن قبل برمی گردد.

اگر مقداری طلبة جوان در این محیط ها بیاید با دلگرمی بیشتری، در هر بحث علمی، مقداری به سراغ شبهات و آراء و نظرات مختلف آن علم هم برود، ذهنش بازتر شده و با دید وسیع تری این علوم را می خواند؛ مثلاً اگر با شبهات کلامی جدید آشنا شود، متوجه می شود که کلام سنتی حوزه، مبنای رفع بسیاری از این اشکالات است؛‌ بنابراین طلبه را مقداری باید فضای جدید و شبهات جدید برد؛‌ اگر اساتید نبرند، خود طلبه های جوان، مطالعاتشان را گسترش دهند و مطالعات جانبی داشته باشند؛ مثالاً اشنایی با علوم اسلامی که شهید مطهری نوشته، مقداری تاریخ علم است؛ یعنی طلبه متوجه می شود که فقه و عرفان و کلامی را که دارد می خواند، چه فراز و نشیب هایی را طی کرده است. چنان چه هدف من از نوشتن کتاب مدخل علم فقه هم این بوده که طلبه ایکه وارد لمعه می شود، بداند فقه چیست؟ جایگاه آن کدام است؟ ارتباطش با علوم دیگر چیست؟ و بر همین اساس، آگاهی و وسعت نظر پیدا کند. این وسعت نظر اگر در طلبه های ما ایجاد شود و با همین شکل رشد کنند و بالا بیایند، در آینده همین طلبه ها می توانند نقشهای اصلی را بر عهده بگیرند.


تنظیم:نقدی-حوزه علمه تبیانخلاقیت