تبیان، دستیار زندگی
امام وقتی احساس کرد این نقشه برای اهانت به حجت خدا طراحی شده است، با صلابت و قاطعیت، سرش را بلند کرد و به عکس شیری که روی پرده کشیده شده بود، اشاره کرد. پس آن تصویر به صورت شیر درنده‌ای مجسم شد و در یک لحظه آن مرد ساحر را درید و به کام مرگ فرستاد. سپس به
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آورده‌اند که...

بر بال خاطراتی از حضرت موسی بن جعفر امام کاظم

امام كاظم علیه السلام

هدیه هارون الرشید

روزی هارون‌الرشید به وزیر خود، علی بن یقطین، هدایای گرا‌ن‌قیمتی بخشید که یکی از باارزش‌ترین آنها، لباسی طلاکاری‌شده بود. از آنجا که وزیر، علاقه‌شدیدی به امام کاظم علیه‌السلام داشت، این هدیه فاخر را به خدمتکار خود داد تا به امام برساند و به او تقدیم کند.

امام هدیه را گرفت، ولی در فرصتی مناسب آن را به ‌دست کس دیگری پس فرستاد و به علی بن یقطین سفارش کرد لباس را نزد خود نگه‌ دارد. وزیر از این کار امام ناراحت شد، ولی لباس را در صندوقچه‌ای گذاشت.

مدتی از آن ماجرا گذشت و وزیر، خدمتکارش را به ‌سبب نافرمانی از خانه بیرون کرد. خدمتکار که از راز شیعه بودن علی بن یقطین باخبر بود، به قصر هارون رفت و گفت که وزیر خائن تو اموال و خمس شیعیان را به موسی بن جعفر می‌رساند.

هارون وزیر را خواست و آن هدیه را طلب کرد. علی بن یقطین پاسخ داد: چون آن لباس، هدیه مخصوص خلیفه بود، آن را عطرآگین کرده و در بقچه‌ای در خانه گذاشته‌ام و هرازگاهی به آن نگاه می‌کنم. هارون گفت: لباس را بازگردان.

وزیر به یکی از غلامانش دستور داد به منزل برود و آن هدیه را بیاورد. بعد از آمدن غلام و آوردن لباس، خشم هارون‌الرشید فروکش کرد و هدیه دیگری به علی بن یقطین بخشید و دستور داد آن خدمتکار خبرچین را هزار تازیانه بزنند. وقتی تازیانه زدن به نیمه رسید، خدمتکار جان داد. هارون رو به وزیر گفت: دیگر هیچ گزارش خلافی را در مورد تو نخواهم پذیرفت. 1

خواب

پس از آنکه مهدی عباسى، امام هفتم شیعیان را از مدینه به بغداد دعوت کرد و او را به زندان انداخت، شبی امام علی علیه‌السلام را در خواب دید که این آیه را تلاوت می‌کند:

فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی اْلأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ. (محمد: 22)

آیا گمان می‌کنید هنگامی که حاکم امور مردم شدید، آنگاه می‌توانید در زمین تباهی پدید آورید و از ارحام خویش قطع رابطه کنید؟

اگر اطمینان داشتم علیه حکومتم و فرزندانم شورش نمی‌کنى، آزادت می‌کردم. امام کاظم علیه‌السلام فرمود: به خدا سوگند، چنین نمی‌کنم و این کارها شایسته من نیست. آنگاه خلیفه از ربیع خواست به خزانه قصر برود و سه هزار دینار برای امام بیاورد و او را به مدینه بازگرداند.

خلیفه وحشت‌زده از خواب برخاست. به سراغ ربیع فرستاد. ربیع که از این دعوت نابهنگام شگفت‌زده و نگران شده بود، به قصر خلیفه رفت. خلیفه آیه را خواند و ماجرای خوابش را تعریف کرد. سپس گفت: هم‌اکنون می‌روی و موسی بن جعفر را به قصر می‌آورى. وقتی امام را حاضر کردند، مهدی عباسی دست در گردن او حلقه کرد و امام را در کنار خود بر تخت نشاند و با او با مهربانی رفتار کرد. در آخر به او گفت: اگر اطمینان داشتم علیه حکومتم و فرزندانم شورش نمی‌کنى، آزادت می‌کردم. امام کاظم علیه‌السلام فرمود: به خدا سوگند، چنین نمی‌کنم و این کارها شایسته من نیست.

آنگاه خلیفه از ربیع خواست به خزانه قصر برود و سه هزار دینار برای امام بیاورد و او را به مدینه بازگرداند.2

شیر و ساحر

علی بن یقطین می‌گوید: هارون مرد ساحری را دعوت کرده بود تا در جلسه‌ای با حضور خلیفه و دیگران با کارهای سحرآمیز و خارق‌العاده خویش، حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام را خوار و شرمنده سازد.

هنگامی‌ که غذا را آوردند، آن مرد جادویی به ‌کار برد که وقتی خادم امام می‌‌خواست برای حضرت کاظم نان بردارد و نزد ایشان بگذارد، نان از دست او می‌پرید و دور می‌شد. هارون از این عمل چنان به وجد آمده بود که در پوست خود نمی‌گنجید و به‌ شدت می‌خندید.

امام وقتی احساس کرد این نقشه برای اهانت به حجت خدا طراحی شده است، با صلابت و قاطعیت، سرش را بلند کرد و به عکس شیری که روی پرده کشیده شده بود، اشاره کرد. پس آن تصویر به صورت شیر درنده‌ای مجسم شد و در یک لحظه آن مرد ساحر را درید و به کام مرگ فرستاد. سپس به جای خود بازگشت.

امام كاظم علیه السلام

هارون از ترس غش کرد و به رو افتاد. وقتی به هوش آمد، از امام خواست که آن مرد را دوباره زنده کند و از شکم شیر بیرون آورد.

امام فرمود: اگر عصای حضرت موسی علیه‌السلام ریسمان‌ها و دیگر لوازم ساحران را برگردانده بود، این تصویر نیز آن مرد را برمی‌گرداند.3

گروه دین و اندیشه - حسین عسگری


1- الارشاد فی معرفة حجج الله، قم، واحد تحقیق مؤسسه‌آل‌البیت، 1413، چ 1، ص 225.

2- ربیع بن یونس، حاجب و بعد وزیر منصور - کشف الغمه: با ترجمه فارسی به نام المناقب على بن عیسی الاربلی نشر ادب الحوزه و کتاب‌فروشی اسلامیه، ص 3.

3- المناقب، ج 4، ص 299.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.