واپسین ارمغان تو
به یاد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
نماز، صبر، بینیازی
بینوایان مدینه، همیشه در انتظار مردی بودند که زیارت خانه خدا را دوست میداشت و صحرای سوزان عربستان، بر گام های بردبار و خستگی ناپذیر او بوسه میزد.
و «نماز»، تنها همدم تو، در سیاه چال هایی بود که فقط بوی غربت میداد.
و «سجده»، بهترین فرصت برای پرواز روح، آن گاه که یارانت، تو را همچون «جامهای» تهی میپنداشتند.
و زندانبانان حکومت از تو، جز «عبادت» و کرامت ندیدند؛ یا «صابر»!
واپسین ارمغان تو، «بی نیازی» از «هارون» بود که میپنداشت کنیزی خوش سیما میتواند از «نماز»ت باز دارد!
و خشم هارون، آن گاه که پاسخ تو را شنید و تعجب او از کنیزی که سرانجام، عاشقانه زبان به تسبیح و تقدیس خداوند گشود!
آرامش، بخشش، دانش
این «آرامش» تو همواره «آسایش» را از دشمنان دین، سلب میکرد.
«بخشش» تو حتی به آنان که «شایسته» نبودند، نیز!
و سفارش هایت به «هشام» که گنجینه حکمت و درس زندگی است. و «نامه»هایت که اعجاز میکرد و از آینده خبر میداد.
و «دانش» سرشارت که در کودکی، «ابوحنیفه» را به تعجب واداشت....
قرآن، مرگ، حساب
آه! هنوز هم، آموخته های پنهانی ات، آشکارترین سرمایه افتخار مسلمانان است.
هنوز هم آوای حزین و گفتار دلنشینت که همیشه از قرآن سرچشمه میگرفت، ما را از نادانی میرهاند و به راه نور، فرامی خواند....
و هنوز هم، آرزوی «راحتی در مرگ» و «بخشش در حساب» تو، تنها زمزمه ای است که به یادگار بر لب هامان مینشیند و دل هامان را به دریا پیوند میدهد. «اللهم انی أسئلک الراحة عند الموت...»
نوشتهی : مهدی خلیلیان
تنظیم: گروه دین و اندیشه - عسگری