تبیان، دستیار زندگی
پرسش ریشه در گوهر انسان دارد و از سرشت و فطرت او سرچشمه می گیرد. احساس نیاز آدمی به آگاهی و کشف و شناخت ناشناخته ها ابهامها و دشواریهای علمی دینی اجتماعی و& از یک سو و شوق به تکامل و دستیابی به دیگر میدانهای فکری از دیگر سوی او را به پرسیدن وا می دارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهید مطهری الگوی پاسخ به شبهات
سوال

پرسش ریشه در گوهر انسان دارد و از سرشت و فطرت او سرچشمه می گیرد. احساس نیاز آدمی به آگاهی و کشف و شناخت ناشناخته ها ابهامها و دشواریهای علمی دینی اجتماعی و& از یک سو و شوق به تکامل و دستیابی به دیگر میدانهای فکری از دیگر سوی او را به پرسیدن وا می دارد.

پرسش نه کاستی که کمال است و راه رسیدن به دانایی و توانایی. انسان خاموش که در درون تلاش و تکاپویی ندارد و از تفکر خود و دیگران استفاده نمی کند موجودی است نارسا که نه تنها توانائیهایش نخواهد شگفت که اندک اندک مایه های فطری و طبیعی اش ناتوان خواهد شد و از رشد و بالندگی باز خواهد ماند. آدمی در پرتو غریزه کنجکاوی می تواند گره از مشکلات خود برگشاید و خود را به قلمرو نور و روشنایی برساند.

دراساس یکی از زمینه های رشد اندیشه ها سرشت ماجراجویی بشر بوده و امید به کشف علل پدیده های طبیعی و دستیابی به دانشهای گوناگون و فرانمایی ناشناخته ها انسانها را بر پلکان دانش بالا برده است. اسلام به این ودیعت گرانبها ارج نهاده و از مردم خواسته فکر و اندیشه خود را به کار گرفته و از هوش و خرد خود بهره برند.

بخش مهمی از آیات قرآن و روایات به خردورزی و اندیشه ورزی فرا می خوانند. بدون تردید اندیشه ورزی جدای از پرسش گری نیست. حیرت و شک نخستین پله پژوهش است و گذر از آن بدون کاوش و پرسش ممکن نیست. قرآن به روشنی فرموده که گمان و پندار ایستگاهی نابسامان و فرجامش گمراهی است و برای رسیدن به ژرفای حقایق باید از آن گذشت و به یقین رسید. قرآن مردم را تشویق کرده: آنچه نمی دانند از دانایان بپرسند و با راهنمایی فرزانگان راستی را از نادرستی بازشناسد. پیامبر(ص) با آن همه دانائی و دانش در پی افزایش حوزه دانایی خود بود و از خدا می خواست بر داناییش بیفزاید. امامان به یاران می گفتند در نادانی فرونمانند و با پرس وجو از آگاهان و دانشوران جهل و نادانی را از خود دور کنند و به آگاهی دست یابند.

بخش بزرگی از میراث مکتوب و گنجینه معارف اسلامی در عقاید و اخلاق و احکام و گردآوری پرسشها و پاسخهایی است که مردم از بزرگان دین جویا شده اند و پاسخهای در خور شنیده اند و آنها نسل به نسل منتقل شده تا به ما رسیده است.

امامان به یاران می آموختند که در گفت وگو و پرسشها باید اجازه داد پرسش کننده عقده ها و ناخرسندیهای خود را بازگو کند و آنچه در دل دارد بگوید تا همچون دریچه اطمینان فشار و تراکم درونی او را خارج کرده و زمینه برای گفت وگوی سالم و شبهه زدایی فراهم آید.

بدین جهت در متون دینی به عالمان سفارش شده با مخاطبان اندکی همراهی نشان دهند و پرسشِ پرسش گر را قطع نکنید و چنان که سخنوری می آموزند گوش کردن نیز یاد بگیرند.

علی(ع) به یاران که از پرسش پرسش کننده کستاخ به خشم آمده بودند و اجازه خواستند که به دهانش بکوبند فرمود:

(دعوه و لاتعجلوه فان الطیش لایقوم به حجج اللّه و لاباعجال السائل تظهر براهین اللّه. ثمّ التَفَت الی الرجل وقال له: سَل بکلّ لسانک و مبلغ علمک اجبک ان شاء اللّه تعالی بعلم لاتختلج فیه الشکوک ولاتهیجه دنس الزیغ.)

او را به حال خود واگذارید که با سبک مغزی و خشونت دین خدا استوار نمی گردد با شتابزدگی پرسش گر برهانهای دین آشکار نمی شود.

سپس رو به آن مرد کرد و فرمود: با هر زبانی بخواهی بپرس و از نهایت دانش خود استفاده کن. من اگر خدا بخواهد به تو جواب خواهم داد با دانشی که در آن تردید و انحراف راه نیابد. رفتار فروتنانه و پاسخهای امام به پرسش گر وی را نرم کرد و شادمانه اشعاری در ستایش امام سرود.

نشر دانش و پربار شدن فرهنگ اسلامی و درنوردیدن بسیاری از سرزمینها به برکت همین پرس وجوها و طرح شبهه ها و پاسخ عالمانه و دقیق و راهگشا به آنها بوده است.پرسشهای پرسش گران درباره عقاید باورها و ارزشهای اسلامی سبب شده علمای حوزه بر دامنه کار بیفزایند و بر شتاب کاروان اندیشه بیفزاید. بخشی مهم از کتابهای کلامی و فقهی در پاسخ بر پرسشهای مردم و یا در پاسخ شبهه های مخالفان نوشته شده است. کتابهای ارزنده ای چون (کافی) (مبسوط) (غیبت نعمائی) . در سده چهارم و پنجم در پاسخ به پرسشهای مردم نگاشته شده است.

در دوره صفویه و قاجار از طرف حوزه رساله های کلامی و فقهی فراوان در جواب شبهه های غیرمسلمانان و نیز در دفاع از باورهای شیعی و یا مسائل سیاسی روز منتشر شده است.کتاب تنزیه الأمّه را میرزای نائینی در جواب شبهه هایی نوشت که شماری به مشروطیت وارد کرده و آن را غیراسلامی می خواندند.

پس از مشروطه حرکت مکتبهای الحادی و افراد کژاندیش علیه اسلام و تشیّع و روحانیت دو چندان شد و شبهه ها و پرسشهای تازه ای در جامعه رواج یافت. حوزه ها در این برهه دامنه کار فرهنگی و علمی خود را گسترش دادند و کارهای علمی حوزویان سبب شد دین که در غبار فتنه ها و تهمتها و خرافه ها گم شده بود دوباره روحی تازه یابد.

حضرت امام خمینی در پاسخ به شبهه های حکمی زاده در کتاب اسرار هزار رساله کتاب ارزشمند کشف الاسرار را نوشت و برای این کار دو ماه همه فعالیتهای علمی و فقهی خود را تعطیل کرد.

بسیاری از عالمان آگاه و بیدار و زمان شناس پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از پیروزی در این میدان تلاشهای درخور و ماندگاری انجام داده اند که کارنامه درخشان و با شکوه اینان افتخار شیعه و دین است. پیش از انقلاب اسلامی شبهه ها به گونه ای و پس از انقلاب اسلامی به گونه ای مطرح شده و پاسخهایی هم داده شده که شهید مطهری پیشاپیش این کاروان بزرگ در حرکت بوده است و جایگاه ویژه ای دارد.

شهید مطهری در این عرصه بسیاری از شبهه افکنان را از میدان به در کرد و زمینه را برای رشد و بالندگی اندیشه ناب اسلامی فراهم آورد. این نوشتار نگاهی است به اندیشه و کارنامه درخشان شهید مطهری در این عرصه.

جایگاه پرسش در نظر استاد: در منظر استاد اسلام دینی است زنده و پر نشاط که بر پایه عقل و خرد بنا شده و برای گفته های خود دلیل و برهان دارد. زیر و رو کردن این مجموعه و پرس وجو از زوایای آن نه تنها به آن آسیبی نمی رساند که بر شادابی آن می افزاید. در پرتو پژوهش و پویش گرد و غبار جهالتها و تحریفها از آن کنار رفته و چهره زیبای آن نمایان تر خواهد شد:

(اساسا دینی که منطقش براساس فکر و عقل است براساس حساب است بر اساس فلسفه است براساس یک سلسله مصالح است در این جهت نگرانی ندارد. روی همین حساب از صدر اسلام تاکنون آزادی تفکری که اسلام به مسلمین و به ملل دیگر درباره اسلام داده هیچ ملت دیگری نداده است و این از افتخارات اسلام است.)

اسلام ایمانی را می پسندد که آگاهانه و از روی بصیرت باشد و ایمان کورکورانه و بدون دلیل و روشنایی در حوزه دیانت جایگاهی ندارد و خطر چنین گرایشهایی برای دین بیش از سود آنست. تفاوت عالم و جاهل در این است که جاهل در صدد است خود را با قلاب وهم و جهل به چیزها نزدیک سازد و از دور تماشا کرده و درباره اش خیال پردازی کند ولی عالم راستین علاقه مند است به باور خود نزدیک شود و از روی قرائن و دلائل آن را مطالعه کند.

شهید مطهری برخلاف گروهی از دینداران که از پرسش و کندوکاوی در مسائل دینی هراسناک بوده و هستند و آن را برای دین خطرناک می شمرده و می شمرند پرسش و کاوش را رمز تداوم و حیات و پویایی و شادابی دین می دانست و بر این باور بود که:

(این آئین مقدس آسمانی در هر جبهه از جبهه ها که بیش تر مورد حمله و تعرض واقع شده با نیرومندی و سرافرازی و جلوه و رونق بیش تری آشکار شده است. خاصیّت حقیقت چنین است که شک و تشکیک به روشن شدن آن کمک می کند.)

استاد در بررسیهای تاریخی این را به روشنی نشان داده که: عالمان و مرزبانان دین اسلام در طول تاریخ از برخورد با مخالفان روی بر نتافته و همواره در مناظره ها و گفت وگوها از جایگاه برتر با دیگران روبه رو شده اند. پرسش و شبهه آن وقتی زیان بخش است که مرزبانان دین خفته باشند و دشمن بیدار چونان برهه ای از دوره مشروطیت که بسیاری از مسائل دین زیر سؤال رفت و روشنفکران وابسته در بین جوانان و ناآگاهان از مبانی دین درباره بسیاری از ارزشها و باورهای دینی شبهه افکندند و چهره دین را زشت جلوه دادند; امّا پاسخی مناسب و درخور دریافت نکردند.

این در جبهه داخلی و در برخورد با شبهه افکنان خودی هم افق با بیگانگان و یا ناآگاه در پی آگاهی و پرسش گر و در پی پاسخ که استاد راه گفت وگو و پرسش و پاسخ را بهترین راه می داند و کارسازترین آن . زیرا به عقیده استاد اسلام چنان قوی است که به این چیزها خم به ابرو نمی آورد.

امّا در برخورد با غیرمسلمانان ناگفته نماند که بسیاری از غیرمسلمانان براساس دلیلهایی که برای خود دارند و آنها را بی خدشه می پندارند به باورهای خود پای بندند و روش خود را حقیقت پنداشته و در برخورد با اسلام نیز سعی دارند خود را حق بنمایانند و این را ثابت هم بکنند; از این روی جدا کردن آنان از راهی که پیش دارند و شکستن حصارهایی که اندیشه شان را دربرگرفته با زور و شتابزدگی ممکن نیست و با تبلیغات و هیاهو نمی شود و تنها از راه برهان و روشهایی که خود و عواطفشان را به کُرنش وادارد ممکن است آنان را به اسلام متوجه کرد. استاد در تفسیر آیه شریفه:

(لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب والمشرکین منفکین حتی تأتیهم البیّنه.)

می نویسد:

(این آیه علاوه بر تفاسیری که شده معنی جالبی هم دارد و آن این که تا شما برای مشرکین دلیل و برهان نیاورید و با آنها به بحث آزاد ننشینید دست از کار و راه خود بر نمی دارند و این خود دلیل روشنی است که قرآن به اندیشه و گفت وگوی همراه با دلیل و برهان اهمیت می دهد و آن را جدّی تلقی می کند.)

استاد از نوجوانی و آغاز زندگی علمی به دین و مسائل وابسته به آن با تدبر و اندیشه روی به روی شد هیچ چیز را بی دلیل نمی پذیرفت و تا خرد و بینش خود را قانع نمی کرد در برابر آن سر تسلیم فرود نمی آورد. او تیز هوش و مسأله یاب بود و در برخورد با مسائل و پدیده ها مسأله آفرینی می کرد و پرسشهای فراوانی را درباره گذشته و حال و آینده و رابطه و تأثیر پدیده ها مطرح می کرد و برای پرسشهای نو پاسخهای نو می جست.

استاد همواره در متن جریانهای فرهنگی جامعه قرار داشت و نسبت به پرسشها و شبهه های دیگران به دین و مذهب هوشیار و حساس بود. گفته ها و نوشته ها را می خواند و خط سیر گروههای فرهنگی را پی می گرفت. اگر به شبهه ای بر می خورد از آن بی تفاوت نمی گذشت

از جمله خبر شد: کتابی پر حجم منتشر شده و در آن باورها و ارزشهای اسلامی به نام دین تحریف شده و ممکن است ذهن جوانان را آلوده سازد و آنان را به دین بدبین سازد. از این روی از مرحوم شهید باهنر درخواست کرد کتاب را برایش فراهم آورد. استاد پس از مطالعه دقیق کتاب حدود سیصد و پنجاه مسأله آن را مخالف مبانی دینی دانست و بر آنها پاسخ نوشت و تک تک آنها را به بوته نقد گذاشت.

بیش تر نوشته ها و سخنرانیهای استاد پیش از پیروزی نهضت اسلامی و پس از آن درباره پرسشها و شبهه هایی بوده است که درباره مسائل اساسی اسلام و تشیع و روحانیت در جامعه مطرح بوده و پاسخهای مناسب خودرا طلب می کرده است.

ریشه یابی تاریخی پرسشها:

شهید مطهری در بررسی پرسشها و شبهه ها به سراغ ریشه ها و انگیزه های پیدایش آنها می رفت و خاستگاه آنها را در دنیای معاصر و یا در فرهنگ کهن پی می گرفت و سیر تحول آن را در ادوار تاریخ تا روزگار معاصر دنبال می کرد و مسأله را از ریشه و بُن به سامان می رساند. ایشان در بررسی شبهه های مادی گرایان نسبت به دین و نیز مسأله قضا و قدر این نکته را به دست می دهد که این مسائل نوپیدا نیستند بلکه بسیاری از اینها از روزگار گذشته و پیش از اسلام در جامعه

وجود داشته و در گذر از فرهنگها و زمانها به اشکال گوناگون جلوه کرده اند و در هر منطقه جامه سازوار با آن را پوشیده و علما در هر دوره سازوار با آن پاسخ داده و این تبلیغات و شگردهای دشمنان است که آن را به صورت شبهه جدید و بی پیشینه به عرضه آن پرداخته اند.

امروز و در عصر جدید وظیفه حوزه ها امروزی کردن پاسخها و هماهنگی آنها با زبان روز است.

آگاهی ژرف استاد از سیر تحول دانش و ریشه یابی مفاهیم اسلامی و نیز سرگذشت شبهه ها و پرسشهای دینی او را توانا ساخت تا سرچشمه التقاط ها و تحریفها و دگردیسیها را در مفاهیم و فرهنگ اسلامی به جامعه نشان دهد و بستر تاریخی رویدادها را به درستی بنمایاند.

نمونه های زنده ای از ریشه یابی تاریخی مسائل و پرسشها و تحریفها را استاد در مباحث مربوط به تاریخ کربلا به بحث گذاشته و نیز در گفتگوهای فقهی به تناسب تاریخچه بحثها و اصطلاحات را بررسی کرده و سرچشمه تاریخی شبهه ها را روشن ساخته است. در این باره ایشان در بررسی فراز و نشیب خردگرایی در فقه و سرچشمه و انگیزه های پدید آمدن اخباری گری در روزگار صفویه نکته های نو و جالب ارائه کرده است.

استاد شناسنامه اندیشه هایی که در حوزه دین ،فلسفه ،جامعه شناسی ابراز می شد می دانست که از کیست چه وقتی ارائه شد و چرا؟

(چه بسیار کتابی در اطراف تاریخ اسلام و یا جامعه شناسی دین به دست استاد می رسید و ایشان پس از مطالعه می گفت: این فصل کتاب از کدام جامعه شناس امریکایی است و فلان بخش از فلان اندیشه ور فرانسوی و این سخن مربوط به دوره معاصر و آن نکته برخاسته از سده پیشین است.)

وی با ریشه یابی مسائل شبهه ها را از ریشه و بُن می نمایاند و اسلام خالص و ناب را از ناسره ها جدا می کرد.

ادامه دارد...


منبع:حوزه نت                                               تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان