تبیان، دستیار زندگی
اسماعیل میرفخرایی را همه دوست دارند،چرایش را نمی دانم. شاید به خاطر صداقتی باشد که در لحن کلامش وجود دارد و احترامی که برای شعور بیننده اش قائل است؛ چیزی که این روزها از مخاطب دریغ می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بندبازی روی لبه تیز تلویزیون

مصاحبه اختصاصی تبیان با اسماعیل میرفخرایی

اسماعیل میرفخرایی در تبیان

اسماعیل میرفخرایی را همه دوست دارند،چرایش را نمی دانم. شاید به خاطر صداقتی باشد که در لحن کلامش وجود دارد و احترامی که برای شعور بیننده اش قائل است؛ چیزی که این روزها از مخاطب دریغ می شود. اسماعیل میرفخرایی را به عنوان مجری می شناسند بی آن که بدانند او مدرس رادیو  و تلویزیون در دانشگاه های ایران، استرالیا و آمریکا بوده است و PHD خود را در رشته ارتباطات از دانشگاه Curtin استرالیا گرفته و  لیسانس و فوق لیسانس رادیو و تلویزیون را از دانشگاه ایلینوی آمریکا دریافت کرده است.

برای ما که می خواستیم درباره برنامه های گفتگو محور و ژانر تلویزیونی "تاک شو" بدانیم بهترین گزینه دکتر میرفخرایی بود؛ کسی که در این رابطه صاحب تجربه است و  دانش.

اسماعیل میرفخرایی بر عکس مجری های نوپای امروزی آدم بی حاشیه ای است، برای کارش کنج دنج برنامه های علمی را انتخاب کرده اما اهل کتمان هم نیست؛ انتقادش را با همان بیان خاص خودش می گوید. به هر حال ما به بهانه معرفی برنامه های "تاک شو" با دکتر میرفخرایی وارد گفتگو شدیم اما به آسیب شناسی رسانه ملی رسیدیم. مطلبی که در مقابل شماست قسمت اول این گفتگو است و شما می توانید ادامه آن را فردا در تبیان بخوانید:

شما اولین مجری تلویزیون ملی ایران هستید و در کنار تهیه و تولید برنامه تلویزیونی، مدرس علوم ارتباطات و دارنده مدرک دکتری ارتباطات هم هستید با این تفاصیل اولین سوال ما این است که "تاک شو" یعنی چه واین برنامه ها چگونه شکل گرفتند؟

برای جواب دادن به این سوال باید به گذشته و تاریخ تلویزیون برگردیم. اوایل فعالیت تلویزیون در آمریکا، شبکه های تلویزیونی برای پخش موسیقی و برنامه های هنری، واحدهای سیارشان را به خارج از استدیوها می فرستادند و برنامه ها را مستقیما از آن جا پخش می کردند. درحوالی دهه 30 تصمیم گرفتند به جای انتقال واحد سیار به خارج، استدیوهای بزرگی را برای تولید برنامه تاسیس کنند. اولین سری برنامه هایی که در کنار بخش های خبری شکل گرفت برنامه هایی بود به نام "تاک شو". تاک شوها یک مجری اصلی داشتند که در استدیوی تلویزیون می نشست و گروه موسیقی و مهمانان متعددی می آمدند که به انتخاب مجری و با توافق او به برنامه دعوت می شدند. والبته مجری یک مجری ساده نبود بلکه یک تهیه کننده ارشد بود. این برنامه ها یک نویسنده یا گروه نویسندگان هم داشت که برای مجری جوک می نوشتند این مجموعه، تیم تولید کننده تاک شو را تشکیل می دادند، از این شکل برنامه انشعاباتی پیدا شدند مثلا بعضی ها تاک شوهای سیاسی تولید کردند و بعضی تاک شوهای علمی و ... این تاک شوها یک ساعت تا یک ساعت ونیم طول می کشید و مهم ترین آن "شو جانی کارسون" بود که حدود 50 سال هر شب دو ساعت برنامه داشت.

ما با شومن جماعت مشکل فرهنگی داریم چون در جامعه ی ما شومن مترادف شده با یک آدم لوده و پشت هم انداز.  برای همین کسی دوست ندارد در محیط فرهنگی رسانه، شومن بشود.

با این حساب تولید یک برنامه تاک شو سخت ترین و پیچیده ترین کار تلویزیونی است

دقیقا و توجه بفرمایید دعوت از مهمانان، تهیه مطالب، ارکستر موجود و ساماندهی افراد شرکت کننده به توانایی زیادی نیاز داشت لذا موسساتی برای تهیه این برنامه ها تاسیس می شد که وابسته به آن سازمان تلویزیونی مثل bbc  و  abc و... بود و تلویزیون  از مجریش به عنوان میزبان اصلی  یا MC - Master of ceremony - استفاده می کرد. برنامه مثل یک مهمانی بزرگی می شد که  هم مردم را سرگرم می کرد و هم در بین آن آگهی بازرگانی پخش می شد. در بین این مهمان ها سیاست مدار، معاون رییس جمهور، هنرپیشه های زیاد، آهنگ ساز، فوتبالیست و ... حضور داشتند.

ما در ایران تاک شو به این معنا داشته ایم؟

نه. ولی بعضی برنامه های ما به تاک شو نزدیک می شدند مثل برنامه آقای رشید پور. البته این برنامه دیگر آن ارکستر و شرایط خاص تاک شو را نداشت. یا برنامه ورزشی 90 که آقای فردوسی پور اجرا می کنند می تواند نزدیک به یک شو ورزشی باشد چون جنبه نمایشی هم دارد منتها دیگر تاک شو نیست. اگر بخواهیم تاک شو را به طور دقیق تر بررسی کنیم باید بگوییم مجله ای است که همه چی دارد و عمومی است. اما برنامه های ما معمولا تخصصی هستند مثلا علمی و یا ورزشی اند اما تعدادی هم هستند که جنبه عمومی دارند مثل "ارتباط ایرانی". این برنامه اگر چه علمی بود اما سعی کردیم بیان و ساختارش را نرم کنیم تا بیننده با آن راحت باشد. بازهم تاکید می کنم؛ این برنامه ها -با تعریفی که در غرب از آن ارائه کرده اند- تاک شو نیستند بلکه بیشتر برنامه های گفتگو محور و مصاحبه ای هستند.

برای نزدیک شدن به شرایط ایده آل تولید "تاک شو" چه مقدمات و امکاناتی لازم است؟

برنامه های ما الآن در طبقه تاک شو قرار نمی گیرند چون آن mc و مجری که بر همه ارکان برنامه تسلط داشته باشد وجود ندارد چون یا مسئولان نمی خواهند یا سیاست های ما اجازه نمی دهد و ترکیبی از موسیقی شادی و جوک و این ها که توسط مقامات تلویزیون و هنجارهای اجتماعی پذیرفته نیست، شکل نگرفته. در گذشته آقای فرخ زاد شو درست کرد اما این برنامه تاک شو نبود اینها خواننده دعوت می کردند و به اصطلاح این آقا می شد شومنی که جوک تعریف می کرد و خواننده ها را برای اجرا دعوت می کرد و...  اما در مقابل، تاک شوی آقای دیک کبد در آمریکا را می بینیم. دیک کبد خودش در مسائل سیاسی صاحب نظر بود آدمی بود که در انتخابات آمریکا تعیین کننده بود و در نتیجه او مثل بعضی آقایان فقط جوک نمی گفت او نظر شخصی اش  را که با سیاست های سازمانش هماهنگ بود، به روش یک شومن اجرا می کرد.

کسی به مجری نمی گوید چی خوب است و چی بد است اما وقتی از بالا افتادی پایین تازه می آیند سراغت در نتیجه مجری ما بندبازی است که باید در محدوده نامشخصی مانور کند و باید محدوده ها را شخصا پیدا کند.

چرا ما برنامه های تاک شو را با نگاه به این الگوی منطقی تولید نمی کنیم؟

اول این که فرهنگ ما اجازه نمی دهد. پیش از انقلاب وقتی فرخزاد میرفت به جایی مثل چهارراه حسن آباد، مردم اذیتش می کردند و وقتی مرد، مردم گفتند که وای عجب فیلسوفی بود! در نتیجه ما با شومن جماعت مشکل فرهنگی داریم چون در جامعه ی ما شومن مترادف شده با یک آدم لوده و پشت هم انداز. برای همین کسی دوست ندارد در محیط فرهنگی رسانه، شومن بشود.

فکر می کنم این مساله ریشه سیاسی هم داشته باشد

اسماعیل میرفخرایی در تبیان

بله. در زمانی که رادیو - تلوزیون ما دولتی است و مجری نمی تواند از آن سیاست ها فاصله بگیرد، مجبور است با محدودیت هایی بر صفحه تلویزیون حاضر شود. یک گوشی هم بهش می دهند و در گوشی مدام می گویند این را بگو، آن را نگو. مجری بیچاره هم حساب برنامه از دستش در می رود  اما بالاخره  بعضی با وجود این حساسیت ها جان می گیرند و راهشان را پیدا می کنند و حسن نیت و تسلطشان را به کار اثبات می کنند و پرواز های آرام و معینی می کنند؛ مثل همین آقای محمد جعفر خسروی که برنامه خوبی دارد و یا آقای شهیدی فر. اما باید بگویم این بنده خدایی که می نشیند آن جا مثل یک بند بازی است که باید مدام مراقب همه جوانب کار باشد و حق هم دارد که بترسد چون مدام از توی گوشی دعوایش می کنند که چرا لودگی کردی چرا تند رفتی و ...

آن چیزی که به عنوان چارچوب ها نوشته شده بسیار کلی است و با اجرای برنامه جور در نمی آید. برنامه ساز مجبور است خودش این ها را برای اجرای زنده ترجمه کند ومجری باید آن قدر دانش داشته باشد که برای این  کلیات مصداق پیدا کند.ضمنا بخشی از کار به درک مجری بر می گردد.

گاهی هم مدیر شبکه یا گروه در استدیوحاضر می شوند تا از نزدیک هوای کار را داشته باشد

... تو در این فضا نمی توانی شومن تربیت کنی. من همیشه خلبانی را مثال می زنم نقشه داده اند دستش که بر اساس نقشه برود اصفهان اما مدام در گوشی بهش می گویند چپ برو، راست بیا. خب این ادم  می زند به کوه...

برای اصلاح این مسائل چه باید کرد؟

محدوده شو و سیاست های کار باید مشخص باشد، تا این مجری بدبختی که باید همه  را اداره کند بتواند در همان محدوده پرواز کند.

یعنی الان این محدوده ها مشخص نیست؟

نه دیگر - البته من الان 5-6 ماهی است با تلویزیون همکاری ندارم- مشکل این جاست که کسی به مجری نمی گوید چی خوب است و چی بد است اما وقتی از بالا افتادی پایین تازه می آیند سراغت در نتیجه مجری ما بندبازی است که باید در محدوده نامشخصی مانور کند و باید محدوده ها را شخصا پیدا کند.

آن چیزی که در غرب برای هر ایستگاه تلویزیونی به اسم استایل بوک وجود دارد و حدود و ثغور کار را مشخص می کند در تلویزیون ایران تدوین نشده؟

نه، آن چیزی که به عنوان چارچوب ها نوشته شده بسیار کلی است و با اجرای برنامه جور در نمی آید. برنامه ساز مجبور است خودش این ها را برای اجرای زنده ترجمه کند ومجری باید آن قدر دانش داشته باشد که برای این  کلیات مصداق پیدا کند.ضمنا بخشی از کار به درک مجری بر می گردد؛ مجری نباید با تیمسار مملکت بنشیند شوخی قلقلکی بکند که برش دارند...

ادامه این گفتگو را می توانید فردا بخوانید.


گفتگو از : لقمان یدالهی- تبیان