عاقل و دانا یعنی چی؟
دوست پدربزرگ، به دیدنش آمده بود. آنها توی حیاط نشسته بودند و با هم حرف میزدند. حسین میخواست با پدربزرگ توپ بازی کند. به او گفتم: «پدربزرگ مهمان دارد، بیا برویم توی اتاق با هم بازی کنیم.» دوست پدربزرگ از جیبش دو تا شکلات بیرون آورد. یکی را به من داد و یکی را هم به حسین داد. من شکلات را گرفتم و از او تشکر کردم. اما حسین فوری کاغذ شکلات را باز کرد تا آن را بخورد. توی گوش حسین گفتم: «تشکر کن!» حسین خندید و سرش را تکان داد. او هنوز نمیتواند خوب حرف بزند، اما همهی ما میدانیم که اینطوری تشکر میکند. دوست پدربزرگ سر مرا بوسید و گفت: «تو خیلی عاقل و دانا هستی. آفرین!» من و حسین به اتاق رفتیم و شکلاتهایمان را به مادرم نشان دادیم. از مادرم پرسیدم: «عاقل و دانا یعنی چی؟» مادرم کمی فکر کرد و گفت: «امام جعفر صادق (علیهالسلام) بهترین و قشنگترین معنی را گفتهاند. ایشان فرمودهاند که عاقل کسی است که بیموقع حرف نمیزند. وقتی از او چیزی بپرسند جواب میدهد. به حرفهای دیگران با دقت گوش گوش میکند و از آنها چیزهای تازه یاد میگیرد و از همه مهمتر این که راستگو است.»
حسین داشت شکلاتش را میخورد، اما من شکلاتم را نصف کردم و نصف آن را در دهان مادرم گذاشتم. من او را به اندازهی همهی دنیا دوست دارم.
دوست خردسالان
تنظیم:بخش کودک و نوجوان
*************************************