تبیان، دستیار زندگی
امام صادق(علیه‎السلام) روایت می‎كند كه فرمود: مؤمنین وقتی كه خوابیدند خداوند روح آنان را بالا می‎برد، روحی را كه مرگش حكم شده و اجلش رسیده در بهشت جاى می‎دهد و اگر اجلش باقى باشد به ابدان برگرداند، و نیز سؤال شد كه ارواح یكدیگر را ملاقات می‎كنند؟ فرمود: ب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماهیت روح چیست؟

امام حسین علیه السلام

«السلام علیك و على الارواح التى حلت بفنائك»؛ سلام بر تو و آن ارواحی كه در آستان تو جا گرفته و در ساحت قرب تو فرود آمده اند.

"ارواح" جمع روح است و اصل لغت روح به معنى "طیب" و "طهارت" است و از این جهت روح انسان را روح گویند و ملائكه را مظهر این را روح نامند و جبرئیل را روح القدس گویند و "ملك اعظم" را كه در آیه ی كریمه "یوم یقوم الروح" مذكور شده، روح و عیسى را روح الله گویند.

در تعریف روح انسانى نظریه و آرای دانشمندان بسیار است و ما نظر سه دسته از آنها را نقل می‎كنیم:

1- عقیده ی مادیون

2- فلاسفه و عرفا

3- قرآن و روایات

عقیده ی مادیون در مورد روح

به طور كلى مادیون به وجود روحى كه جدا از بدن وجود داشته باشد و براى او حیات و بقایى قبل از تشكیل یا بعد از فنای بدن باشد عقیده ندارند و می‎گویند ما جز به آنچه محسوس به حواس گردد معتقد نیستیم و ماوراى امور حسى را قبول نداریم، لذا با مختصر اختلافاتى روح و آثار آن را متولد از ساختمان بدن و مزاج می‎دانند چنانكه بعضى گفته‎اند روح، جسم لطیفى است كه از اجزای لطیف غذا تكوین شده و جمعى دیگر گفته‎اند روح حاصل از دوران خونست و دسته ی دیگر گفته‎اند هوایى سیال در بدن است و گروهى گفته‎اند: روح نوری است كه از حرارت طبیعى مزاج حاصل گردد و جمعى از مادیون عصر ما برآنند كه ادراك و شعور و فهم و حیات و به طور كلى همه ی اموری كه به نام آثار روحى نامیده می‎شوند متولد از اجزای دماغ هستند یعنى همان طور كه هر یك از اجزای بدن مانند قلب و جگر و كلیه، داراى وظایف خاصه و آثار معین می‎باشند اجزاء و سلول‎هاى دماغى هم داراى آثارى می‎باشند در حقیقت آثار روحى هم مثل نور و حرارت و الكتریسته آثار جسمانى می‎باشند و كلیه اموری كه الهیون آثار روحى می‎نامند آثار ماده هستند و نیازى بوجود روح دیگر و قواى آن نیست .

به طور كلى مادیون به وجود روحى كه جدا از بدن وجود داشته باشد و براى او حیات و بقایى قبل از تشكیل یا بعد از فنای بدن باشد عقیده ندارند و می‎گویند ما جز به آنچه محسوس به حواس گردد معتقد نیستیم و ماوراى امور حسى را قبول   نداریم، لذا با مختصر اختلافاتى روح و آثار آن را متولد از ساختمان بدن و مزاج   می‎دانند چنانكه بعضى گفته‎اند روح، جسم لطیفى است كه از اجزای لطیف غذا تكوین شده است.

پاسخ به مادیون

براى این كه روشن سازیم كه نفس غیر از ماده و جسم غیر از روح است؛ می‎گوییم كه شخص در حال خواب لذائذ و دردهایی را درك می‎كند كه گاهى شدیدتر از حال بیداریست و گاهى مطالبى در خواب بر او كشف می‎شود كه مشكل‎هاى بیدارى او را حل می‎كند.

مثلا یكى از دوستان براى من نقل كرد كه وقتى یك مطلب علمى در کتاب جواهرالکلام دیده بودم و فراموش كرده بودم كه در چه جلد و چه صفحه‎اى بوده، مدت ها دنبال آن می‎گشتم و پیدا نمی‎كردم تا این كه شبى پدرم را در خواب دیدم و به من گفت: فرزند مطلبى را كه می‎خواهى در فلان جلد جواهر و فلان صفحه و فلان سطر می‎باشد. از خواب بیدار شده فورى كتاب را برداشتم، همان طور كه او نشانی داده بود، یافتم .

باید به این مادیون گفت جواب این خواب را چه می‎گویید اگر روح و جسم یكى است پس چگونه این جسم در بیدارى هر چه كوشش كرد نتوانست آن مطلب را پیدا كند ولى در خواب به او گفتند آیا آن پدرى را كه در خواب دید جسم بود یا روح ؟

جواب دیگر آن كه نزد دانشمندان امروز مسلم است كه اجزای بدن به واسطه ی جریان خون و تنفس و تغذیه در تبدیل می‎باشد یعنى پیوسته قسمتى از سلول‎هاى بدن می‎میرند و از بین می‎روند و سلول هاى دیگر جانشین آنها می‎شوند ولى با این تبدیل دایمى در همه ی احوال شخصیت انسان باقیست و هر كس خود را در همان شخص ده یا بیست یا پنجاه سال قبلى می‎شناسد در صورتی كه قسمت اعظم بدن او تبدیل شده باشد.

اگر قواى روحى متولد از بدن باشد باید پس از آن كه شخص در نتیجه ی بیمارى قسمتى از بدنش تحلیل رفت معلومات و محفوظات او هم زایل شود و پس از بهبودى ناچار شود كه تمام آن را دو مرتبه تحصیل و كسب نماید در صورتی كه بر خلاف آن مى‎بینم بعضى اشخاص با داشتن بنیه ضعیف و ناتوان داراى روحى قوى یا معلوماتى فراوان می باشند و در حال بیمارى جسمى قواى روحى را از دست نمی‎دهند و به فرض این كه چندى هم روح آنان به واسطه ضعف بدن كار خود را كاملا انجام ندهد پس از بهبودى بدون این كه مجددا تحصیلى كند آنچه دانسته بودند دوباره می‎دانند و با تبدیل اجزای بدن تجدید مكتسبات لازم نمی‎گردد ولى آثار اجسام پس از زایل شدن باید تجدید شود.

نظر فلاسفه و عرفا در باب روح

فلاسفه گویند روح گوهریست بسیط و مجرد از ماده و لوازم ماده و تعلق آن به بدن تعلق تدبیرى است، مانند تعلق سلطان به مملكت و ناخدا به كشتى. روح به فناى بدن فانى نشود و پس از مرگ، متنعم یا معذب به نعم و عذاب روحانى است .

گروهى از آنان به قدیم بودن ارواح و برخى به حدوث آن و دسته‎اى به تناسخ قائل شده‎اند و گفته‎اند كه روح در اجسام و ابدان تردد دارد و بعضى گفته‎اند كه روح یك حقیقت است و اختلاف آنها به عوارض و مشخصات است و این قول به ارسطو نسبت داده شده است .

امام صادق(علیه‎السلام) روایت می‎كند كه فرمود: مؤمنین وقتی كه خوابیدند خداوند روح آنان را بالا می‎برد، روحی را كه مرگش حكم شده و اجلش رسیده در بهشت جاى می‎دهد و اگر اجلش باقى باشد به ابدان برگرداند، و نیز سؤال شد كه ارواح یكدیگر را ملاقات می‎كنند؟ فرمود: بلى با هم انس می‎گیرند و از یكدیگر پرسش می‎كنند.

آیات و روایات در باب روح

حق تعالى در قرآن می‎فرماید: "فاذا ستویته و نفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین ."

در دو سوره ی قرآن كریم این آیه ذكر شده یكى سوره "ص" و دیگری سوره حجر، آیه 29 و این آیه مباركه دلالت دارد كه خلقت بشر بستگى به دو چیز دارد یكى تسویه كه ساختمان جسد است كه از گوشت و خون و استخوان تشكیل شده و دیگر روح است كه از او تعبیر به نفس ناطقه می‎كنند و چون حق تعالى روح را به خود اضافه نمود و «نفخت فیه من روحى» دلالت می‎كند بر این كه این روح جوهر بسیار شریفى است كه از عالم عِلوى و قدسى در این بدن نهاده شده است .

در آیه دیگر می‎فرماید: «الله یتوفى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها فنمسیك التى علیها الموت و یرسل الاخرى الى اجل مسمى ان فى ذلك الایات لقوم یتفكرون .»

یعنى خداست كه وقت مرگ ارواح خلق را می‎گیرد و آن را كه هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض می‎كند، سپس ‍ آن را كه حكم به مرگش كرده جانش را نگاه می‎دارد و آن را كه مرگش نرسیده به بدنش برمی‎گرداند تا وقت معین مرگ، در این كار نیز ادله ی قدرت الهى براى متفكران پدیدار است .

در بحارالانوار از امام صادق(علیه‎السلام) نقل می‎كند كه خداوند روح مؤمنین را پس از گرفتن در بهشت جاى دهد به صورتی كه در دنیا بودند می‎خورند و می‎نوشند اگر كسى بر آنها وارد شود آنها را به همان صورت دنیایى كه داشتند مى‎شناسند.

و نیز از امام صادق(علیه‎السلام) روایت می‎كند كه فرمود: مؤمنین وقتی كه خوابیدند خداوند روح آنان را بالا می‎برد، روحی را كه مرگش حكم شده و اجلش رسیده در بهشت جاى می‎دهد و اگر اجلش باقى باشد به ابدان برگرداند، و نیز سؤال شد كه ارواح یكدیگر را ملاقات می‎كنند؟ فرمود: بلى با هم انس می‎گیرند و از یكدیگر پرسش می‎كنند.

در نهایت این که منظور از ارواح در زیارت عاشورا، شهدایی هستند که در صحرای کربلا در کنار امام حسین(علیه‎السلام) با دشمنان اسلام جنگیدند و به شهادت رسیدند.

داستان ملامهدى عراقى در وادى السلام

عراقى، از جانب ملامهدى عراقى نقل می‎كند كه وقتى در نجف اشرف قحطى شدیدى واقع شد كه بر من و عیال و اطفالم بسیار سخت می‎گذشت. روزى براى زیارت اهل قبور و دفع همّ و غم خود به وادى‎السلام رفتم. ناگاه در حالت بیدارى دیدم كه جماعتى جنازه‎اى را به وادى السلام آوردند، دیدم جنازه را در باغ وسیعى كه به زبان، توصیف آن را نتوان نمود داخل نمودند، بعد او را در قصر عالى داخل كردند كه از همه چیز تمام بود، من هم پشت سر او داخل آن قصر شدم .دیدم جوانى مانند سلاطین بالاى كرسى مرصعى نشسته چون نگاهش بر من افتاد، سلام كرد و مرا به اسم صدا كرد و به سوى خود دعوت نمود و به جهت تعظیم من، از جاى خود حركت نمود، دست مرا گرفته پهلوى خود نشانید گفت شما مرا نمى‎شناسید، من صاحب آن جنازه هستم كه الان او را داخل وادى السلام نمودند، اسم من فلان و از فلان شهر هستم و این جماعت كه با من بودند ملائكه می‎باشند كه مرا از شهرم به این بهشت برزخی آوردند.

چون این سخنان را از او شنیدم حزن و غمم برطرف شد و میل به گردش نمودن در باغ را نمودم. ناگاه دیدم مادرم و بعضى از اقوامم در میان قصر نشسته‎اند و با سرور و فرح از من استقبال نمودند و از حال بعضى از ارحام سئوال كردند و من در بین جواب دادن از فقر و گرسنگى اطفالم براى آنان ذكر كردم. آنگاه پدرم به اطاقى كه در آن برنج بود اشاره كرد، به من گفت هر چه می‎خواهى از این برنج‎ها بردار، من خشنود شدم و عبایم را پهن كرده آن را پر از برنج كرد و به نجف اشرف آمد و آن منظره از نظرم محو شد تا مدتى طولانى با آن برنج زندگانى می‎كردیم و تمام نمی‎شد. یک روز همسرم مرا مجبور كرد تا قصه برنج را بگویم. من هم براى او قصه را نقل كردم ولى چون به سراغ برنج رفتیم دیگر آن را ندیدیم و تمام آنها از بین رفت .

از این بحث نتیجه می‎گیریم كه روح، جسم لطیفى است كه پس از مرگ از بین نمی‎رود و در قالب مثالى بدن می‎باشد یا در نعمت است و یا در عذاب. گر چه بدن در خاك پوسیده شده و از بین می‎رود، ولى روح در قالب مثالى باقى خواهد بود تا روز قیامت كه به همان بدن پوسیده متصل شده و به قیامت خواهد آمد.

در نهایت این که منظور از ارواح در زیارت عاشورا، شهدایی هستند که در صحرای کربلا در کنار امام حسین(علیه‎السلام) با دشمنان اسلام جنگیدند و به شهادت رسیدند.


فراوری از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی

گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.