خوابی که آیة الله آملی دید
مرحوم آیة الله حاج شیخ محمّد تقى آملى میکوشید تا محضرشان مجلس تعلیم، تربیت، زهد و فضیلت باشد. ایشان گاهی خاطرات و داستانهایی نقل میکردند که حکایت از آن میکرد انسان، راهی جز تهذیب نفس ندارد و گاهی میفرمودند:
خواب دیدم دشمن به من حمله و پرخاش میکند و من که ناچار میشدم دست او را بگیرم، دستش را گاز گرفتم و چون از شدت درد بیدار شدم، دستم در دهانم قرار داشت!
بار دیگر فرمودند:
من خواب دیدم دشمنی به من حملهور شده است و من نیز به او پرخاش میکنم و با دست میخواهم چشم او را بکنم و چون از شدّت درد بیدار شدم، دستم در چشمم قرار داشت! فهمیدم که خودم دشمن خود هستم و کسی دیگر به سراغم نمیآید و این نفس است که دشمن من است.
در عالم رؤیا آموختم که دشمن انسان، خود انسان است؛ «أعدی عدوّک نفسک التى بین جنبیک»؛
«بدترین دشمن تو نفس امارهٴ توست که در درونت جای دارد.»1
پی نوشت:
1- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۷۰، ص ۶۴ .
برگرفته از مهر استاد، ص 75.
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی