تبیان، دستیار زندگی
امام صادق(ع) فرمودند: روزی ابوذر غفاری در بیابان مشغول گوسفند چرانی بود که ناگاه گرگی به گوسفندهای او حمله کرد. هرچه او دور می کرد از طرف دیگر می آمد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسلمان شدن ابوذر
مسلمان شدن ابوذر

مسلمان شدن ابوذر

امام صادق(ع) فرمودند: روزی ابوذر غفاری در بیابان مشغول گوسفند چرانی بود که ناگاه گرگی به گوسفندهای او حمله کرد. هرچه او دور می کرد از طرف دیگر می آمد. ابوذر در غضب شد و گفت: گرگی بی حیاتر از تو ندیده ام. گرگ به زبان آمد و گفت. والله اهل مکه از من بی حیاترند، زیرا خداوند برای آنها پیامبری فرستاده که آنها را هدایت کند و آنها ابداً گوش به کلام رسول خدا نمی دهند و او را اذیت می کنند. ابوذر از سخن گرگ به حیرت آمده روانه مکه معظمه گردید و به خانه پیامبر رفت. به این طریق بود که ابوذر به اسلام روی آورد و شهادتین را بر زبان جاری نمود.

آب حیات

مومنی شبی حضرت خضر(ع) را در خواب دید و قصه ظلمات و چشمه ی آب حیات را از او پرسید در جوابش فرمودند: آن ظلماتی که شنیده ای جهل و نادانی و آن چشمه آب حیات، علم و دانایی است اگر از چشمه دانایی سیراب شوی از ظلمات جهل نجات پیدا کرده، نام نیکت همیشه باقی خواهد ماند.

شاه و دیوانه

پادشاهی به شکار می رفت. در بیرون شهر دیوانه ای را دید که سگی را در کنار خود بسته و خوش و خرم نشسته، وزیر خود را گفت: چگونه است که دیوانه را به حضور خود طلبیم و دقایقی را با سخنانش دل خوش بداریم؟ وزیر که طبق معمول مایل نبود پرده ی حرمت ولینعمتش دریده شود چاپلوسانه گفت: مبادا حرمت پادشاه جمجاه حشمت پناه را ندارد و زبان به بی ادبی گشاید؟

پادشاه گفت: باکی نیست. و پیش رفت و خود را به دیوانه رسانید و پرسید: ای آزاد از قید تعقل، سگت خوبتر است یا خودت؟ دیوانه گفت: تصدقت گردم. این سگ هرگز از فرمان این گدا سر برنتابد. پس من و تو اگر خدا را فرمان بریم هر دو از سگ بهتریم، ورنه سگ از ما بهتر است.

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

**********************************

مطالب مرتبط

و حالا لقمان خیاط می شود

بخشنده‏تر از حاتم!

به مادرم قول داده ام که دروغ نگویم

درسی که مورچه‏ها به فیلسوف دادند

باز هم اُلاغ!

افسون

مشورت با عاقل و بی عقل

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.