تبیان، دستیار زندگی
نرمخویى و مهربانى دلسوزى براى اهل ایمان آشنایى با درد مردم صبر و بردبارى عبودیت عدالت‏ خواهى راستى و امانتدارى قاطعیت و شهامت در حدیث دیگران فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد مولاى زمان مهتر صاحبدل امجد آن سیّد مسعود و خداوند م...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیماى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در آیینه وحى

نرمخویى و مهربانى

دلسوزى براى اهل ایمان

آشنایى با درد مردم

صبر و بردبارى

عبودیت

عدالت‏ خواهى

راستى و امانتدارى

قاطعیت و شهامت

در حدیث دیگران

فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد

مولاى زمان مهتر صاحبدل امجد

آن سیّد مسعود و خداوند مؤید

پیغمبر محمود، ابوالقاسم احمد

وصفش نتوان گفت ‏به هفتاد مجلد

این بس كه خدا گوید:« ما كان محمد» (1)

تولد پربركت ‏حضرت خاتم الانبیا صلى الله علیه وآله كه بنا به اعتقاد علماى امامیه در 17 ربیع الاول سال 570 میلادى و مطابق با سال عام الفیل به وقوع پیوست، آغاز تولدى نوین و روز اعطاى مدال سعادت و رستگارى از سوى حضرت حق براى جامعه بشریت مى‏باشد.  در آن روز نوزادى به این عالم خاكى قدم نهاد كه بعد از چهل سال از سوى خداوند به عنوان آموزگار وحى و مربى برترین فرهنگ زیستن به اهل جهان معرفى گردید. مقارن این ولادت پر بركت در صحنه گیتى آثار شگفت‏انگیز و اسرارآمیزى رخ داد كه هشدارى براى حاكمان و زور مداران تاریخ به حساب آمد .

فرو ریختن چهارده كنگره در ایوان كسرى، خاموش شدن آتشكده فارس، جاری شدن آب در وادى سماوه بعد از سال هاى طولانى خشكى، سرنگون شدن بتها در مكه و سایر نقاط عالم، خشك شدن دریاچه ساوه، پرتوافشانى نورى از وجود آن گرامى در آفاق آسمان ها و خواب هاى وحشتناك انوشیروان و موبدان، از جمله علائم خارق العاده و از نشانه‏هاى هشدار دهنده‏اى بود كه مقارن تولد پیامبر خاتم‏ صلى الله علیه وآله در جهان حادث شد كه در منابع معتبر تاریخى و جوامع مورد اعتماد حدیثى از آنها یاد شده است .

در مورد زندگى، سیره و سخن و خُلق و خوى آن وجود گرامى آثار و مجموعه‏هاى ارزشمندى از سوى دانشمندان و محققین پدید آمده كه هر یك به نوبه خود قابل تحسین و تقدیر است. السیرة ‏النبویه: ابن هشام، السیرة النبویه: ابن كثیر، حیاة النبى و سیرته، سیرة المصطفى: عبدالزهرا عثمان محمد، سیرة المصطفى: هاشم معروف الحسنى، الصحیح من سیرة النبى الاعظم، نهایة المسئول فى روایة الرسول، سیرى در سیره نبوى، فروغ ابدیت، شرف النبى و حیاة القلوب، ج‏2، برخى از این مجموعه‏هاى نبوى مى‏باشند كه هر كدام با سلیقه خاص مؤلف و از زوایاى مختلفى به بررسى ابعاد زندگى و سیره آن حضرت پرداخته‏اند.

در این نوشتار سعى شده در حد وسع، خلق و خوى حضرتش در پرتو آیات وحیانى قرآن بررسى شود، تا به این وسیله جان و دل خود را با آیات نور روشنایى بخشیده و از صفات ستوده محمدى ‏صلى الله علیه وآله بهره ‏ور شویم، چرا كه بر این باوریم: زیباترین و كامل ترین سیماى آن گرامى را باید در آیینه كلام وحیانى پروردگار به نظاره نشست و خصلت هاى زیباى نبوت را از سرچشمه نور جستجو كرد و اگر قرار است انسان براى بهتر زیستن و به سوى سعادت ابدى رفتن به دنبال الگو و سرمشق باشد، آن را در كامل ترین و مطمئن ‏ترین منابع مى‏توان یافت كه صفحات درخشان و زرین آن در بلنداى تاریخ و در تاریكترین لحظات آن، شاهراه انسانیت را روشن نموده است . خداوند متعال فرمود: « لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة‏...»( احزاب/21) ؛ مطمئنا براى شما در[رفتار و گفتار] رسول خدا صلى الله علیه و آله سرمشق نیكو [و كاملى] مى‏باشد.»

نرمخویى و مهربانى

از منظر قرآن كریم یكى از شاخص ترین ویژگی هاى حضرت رسول‏ صلى الله علیه وآله، اخلاق زیبا و برخورد شفقت‏آمیز با دیگران بود. آن بزرگوار با داشتن این خصلت‏ ستودنى توانست در طول 23 سال، دل هاى بسیارى را به خود شیفته كرده و به صراط مستقیم هدایت نماید، در حالى كه هیچ قدرتى توان چنین كار شگفتى را نداشت . خداوند متعال این عامل اساسى را چنین شرح مى‏دهد:« فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك‏»(آل عمران/159) ؛ به بركت رحمت الهى در برخورد با مردم، نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مى‏شدند.

اساساً آن حضرت بر این باور بود كه فلسفه بعثت ‏براى تكمیل مكارم اخلاق است و مى‏فرمود:"انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق" (2)؛ همانا من براى به سامان رساندن فضائل اخلاقى مبعوث شده‏ام .

ابراز محبت و مهرورزى آن حضرت نه تنها شامل دوستان و اهل ایمان مى‏شد، بلكه مخالفین آن بزرگوار نیز از اخلاق نرم و شفقت‏آمیز آن گرامى بهره ‏مند بودند و این سبب جذب آنان به سوى اسلام مى‏گردید . به همین جهت‏ خداوند متعال رسول گرامى‏اش را تحسین كرده و فرمود: « و انك لعلى خلق عظیم‏»( قلم/4) ؛ و یقیناً تو داراى اخلاق عظیم و برجسته‏اى هستى .

دلسوزى براى اهل ایمان

كسانى كه خود را وقف اصلاح جامعه كرده و براى سعادت افراد آن از هیچ كوششى فروگذار نمى‏كنند و با دلسوزى و عشق و علاقه به انجام وظایف محوله مى‏پردازند، بدون تردید جایگاه خود را در جامعه و دل هاى مردم تحكیم می بخشند و ارتباط نزدیكترى با مخاطبان خود پیدا مى‏كنند، در نتیجه مردم به آنان به دیده احترام نگریسته و به ایشان اعتماد كرده و به آسانى گفته‏ها و خواسته هایشان را مى‏پذیرند. مردم عاشق كسانى هستند كه بدون هیاهو به دنبال اصلاح جامعه و رفع گرفتاری هاى آنان باشند . اگر این دلسوزى و خدمات بى‏ریا، مخلصانه و فقط براى رضاى خداوند عالم باشد، نتیجه آن مضاعف و توفیق در كار حتمى و قطعى خواهد بود .

تو بندگى چو گدایان به شرط مزد مكن كه خواجه خود روش بنده پرورى داند

این ویژگى در رهبران الهى و پیشوایان جامعه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است . قرآن مجید، پیامبر گرامى اسلام را با این خصلت پسندیده معرفى كرده و مى‏فرماید: « لقد جائكم رسول من انفسكم عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم بالمؤمنین رئوف رحیم‏» (توبه/ 128) ؛ همانا فرستاده‏اى از خود شما به سویتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت و راهنمایى شما دارد و نسبت‏ به مؤمنان دلسوز و مهربان است .

خداوند متعال به كسانى كه دلسوزى و مهربانى رسول اكرم ‏صلى الله علیه وآله را نوعى ساده لوحى قلمداد مى‏كردند و اغماض و چشم پوشی هاى آن وجود گرامى را در مورد افراد خطاكار، سطحى نگرى انگاشته و سخنانى ناروا در مورد پیامبر به زبان مى‏آوردند چنین مى‏فرماید: « و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن قل اذن خیر لكم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین و رحمة للذین آمنوا منكم والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب الیم‏»( توبه/61) ؛ از آنها كسانى هستند كه پیامبر را آزار مى‏دهند و مى گویند: او گوشى‏است . ( آدم خوش باورى است!) بگو: خوش باور بودن او به سود شماست، او به خدا ایمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصدیق مى‏كند و براى مؤمنان شما رحمت است، اما كسانى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله را مى‏آزارند عذاب دردناكى در پیش دارند .

دلسوزى حضرت خاتم الانبیاء به حدى بود كه گاهى از شدت غصه و ناراحتى در آستانه هلاكت قرار مى‏گرفت . رسول مكرم اسلام نه تنها از انحراف و كجروی هاى برخى از مسلمانان آزرده خاطر مى‏شد، بلكه از گمراهى و نادانى نامسلمانان نیز در رنج و عذاب بود. تا این كه خداوند متعال از دلسوزى رسول خویش چنین یاد مى‏كند: « فلعلك باخع نفسك على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا»( كهف/6 )؛ گویى مى‏خواهى به خاطر اعمال [ نارواى] آنان، اگر به این گفتار ایمان نیاوردند، خود را هلاك كنى .

آشنایى با درد مردم

توفیق در مدیریت جامعه به عوامل مختلفى بستگى دارد كه یكى از مهمترین آنها آشنایى با مشكلات و گرفتاری هاى طبقات محروم اجتماع است . پیامبران الهى عموما و پیامبراسلام خصوصاً از چنین خصلت والایى برخوردار بودند . آنان خود را از مردم مى‏دانستند و هیچگونه امتیاز و تفوقى بر خویشتن نسبت ‏به سایر اقشار جامعه قائل نبودند . پیامبر اسلام‏ صلى الله علیه و آله مى‏فرمود: «انما انا بشر مثلكم‏»( فصلت/6 - كهف/110 ) ؛ همانا من هم همانند شما بشر هستم . در آیه دیگرى خداوند متعال مى‏فرماید: « لقد جائكم رسول من انفسكم‏ ...»( توبه/ 128) ؛ پیامبرى از خود شما برایتان آمده است .

افزون بر مردمى بودن، آشنایى و آگاهى و لمس واقعیت هاى پنهان جامعه از خصلت هاى بارز آن حضرت بود.

البته میان امثال پیامبر اكرم‏ صلى الله علیه وآله و كسانى كه با شعار محرومیت زدایى به عرصه‏هاى رهبرى و هدایت جوامع وارد مى‏شوند اما خود طعم تلخ محرومیت و گرفتارى را نچشیده‏اند و درك این واقعیت ها برایشان سخت و غیر ملموس است فرق زیادى وجود دارد. آنان اگر هم بخواهند در این رابطه درست عمل كنند موفق نخواهند شد، اما كسانى كه این مشكلات و محرومیت ها را از نزدیك لمس كرده‏اند، درد و رنج طبقات محروم جامعه را بهتر و راحت تر درك مى‏كنند . قرآن كریم مى‏فرماید: «الم یجدك یتیما فآوى و وجدك ضالا فهدى و وجدك عائلا فاغنى‏»( ضحى/6، 7، 8 ) ؛ آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد؟! و تو را گمشده یافت و هدایت كرد و تو را فقیر یافت و بى ‏نیاز نمود.

حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله در مقابل مرفهین بى دردى كه از او مى‏خواستند از طبقات محروم فاصله بگیرد، این آیه را تلاوت مى‏كرد: « و ما انا بطارد الذین آمنوا»(هود/ 29) ؛ من هرگز مردم با ایمان را [گر چه در ظاهر محروم و بى‏چیز و نیازمند باشند] از خود دور نخواهم كرد .

آرى رسیدن به مقام نبوت اوصاف برجسته‏اى مى‏طلبد كه یكى از آنها مردمى بودن و آشنایى با حقوق محرومان است . كسى كه مى‏خواهد دین آسمانى او جاودانه بماند و براى هر قوم و ملتى و در هر عصر و زمانى به كار آید لازم است كه خود با ریشه‏هاى ناعدالتى و فقر و محرومیت از نزدیك تماس داشته باشد تا در بلنداى تاریخ بتواند نداى عدالت‏ خواهى و محرومیت زدایى را به گوش جهانیان برساند . قرآن با یادآورى دوران مشقت‏ بار و سخت زندگى پیامبرصلى الله علیه و آله به آن حضرت سفارش مى‏كند كه: « فاما الیتیم فلا تقهر. واما السائل فلا تنهر» ( ضحى/9، 10) ؛ یتیم را از خود دور نكن و درخواست كننده را از خود مران .

رسول خدا صلى الله علیه وآله در هنگام هجرت به مدینه نیز در مقابل فریادهاى دعوت دهها نفر از اهالى مدینه، در زمینى كه به یتیمان تعلق داشت فرود آمد و كانون اسلام را در همانجا متمركز نمود كه بعدها به مسجدالنبى و مركز حكومت اسلامى تبدیل شد و تصمیمات مهم جهان اسلام در همانجا اتخاذ گردید .

صبر و بردبارى

گذرى كوتاه به تاریخ پیامبران الهى نشان مى‏دهد كه آنان در راه اعتلاى كلمه توحید و انجام رسالت ‏خویش با سخت ترین موانع روبرو بوده‏اند، همچنان كه امام صادق‏علیه السلام فرمود: «ان اشد الناس بلاء الانبیاء (3)؛ همانا كه انبیاء الهى سخت ترین گرفتاریها را داشته‏اند .» اما در این میان حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله بیش از سایر انبیاء در معرض بلاها و آزمایشات سخت قرار گرفت . آن حضرت در این مورد مى‏فرماید: « ما اوذى نبى مثل ما اوذیت(4) ؛ هیچ پیامبرى همانند من مورد آزار و اذیت قرار نگرفت .»

اما تحمل و بردبارى پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه و آله در برابر كوه مشكلات كه از هر سو به آن حضرت روى مى‏آورد و موانع گوناگونى كه هر یك مى‏توانست‏ سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفین سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد .

استاد شهید مطهرى‏ رحمة الله در این زمینه مى‏نویسد: « اراده و استقامتش بى‏نظیر بود. از او به یارانش نیز سرایت كرده بود . دوره 23 ساله بعثتش یكسره درس اراده و استقامت است . او در تاریخ زندگى‏اش مكرر در شرایطى قرار گرفت كه امیدها از هرجا قطع مى‏شد، ولى او یك لحظه تصور شكست را در مخیله‏اش راه نداد . ایمان نیرومندش به موفقیت، یك لحظه متزلزل نشد .» (5)

گاهى خداوند متعال براى تقویت روحیه صبر و مقاومت رسول گرامیش مى‏فرمود:« فاصبر كما صبر اولوا العزم من الرسل...‏» ( احقاف/35) ؛ پس صبر و بردبارى‏ پیشه كن، آن گونه كه پیامبران اولوالعزم صبر كردند .

رسول اكرم ‏صلى الله علیه وآله در سخن ارزشمندى پایدارى و مقاومت و اراده آهنین خود را در راه هدف به نمایش گذاشت و هنگامى كه حضرت ابوطالب پیشنهاد مشركین را مبنى بر خوددارى آن حضرت از ابلاغ پیام آسمانى خویش به وى بیان كرد، به عمویش ابوطالب چنین فرمود: « یاعم! والله لو وضعوا الشمس فى‏ یمینى والقمر فى یسارى على ان اترك هذا الامر حتى یظهره الله او اهلك فیه، ماتركته (6) ؛ اى عمو! به خدا سوگند اگر آنان خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند كه از دعوت آسمانى خود دست ‏بردارم هرگز نخواهم پذیرفت تا این كه یا خداوند دین مرا پیروز كند و یا این كه جانم را در راه آن از دست‏ بدهم .»

و این چنین بود كه حضرت محمد صلى الله علیه وآله با تحمل مشكلات و صبر و پایدارى توانست دین مبین اسلام را به جهانیان اعلام كند . انواع گرفتاریها و ناملایمات، صدمات جسمى و روحى، قرار گرفتن در معرض انواع اتهامات از قبیل: ساحر، مجنون، آشوبگر و سایر موانع راه پیامبر،با دو عامل ایمان به هدف و استقامت و پشتكار در راه رسیدن به آن، قابل تحمل بود .

امیرمؤمنان على‏علیه السلام در این مورد مى‏فرماید: « اشهد ان محمدا عبده و رسوله دعا الى طاعته و قاهر اعداءه جهادا عن دینه، لایثنیه عن ذلك اجتماع على تكذیبه و التماس لاطفاء نوره (7) ؛ گواهى مى‏دهم كه محمد صلى الله علیه وآله بنده و پیامبر اوست، انسان ها را به عبادت خداوند دعوت نمود و با دشمنان خدا در راه دین او پیكار نمود و مغلوبشان كرد . هرگز همداستانى دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را (از آن دعوت به حق و كوشش در راه استقرار دین اسلام) باز نداشت و تلاش آنان براى خاموشى نور رسالت نتیجه نداد .»

عبودیت

بندگى و خضوع در مقابل حق، فضیلتى ستودنى است كه قرآن بارها بر این صفت زیباى محمدى‏ صلى الله علیه و آله اشاره دارد . خداوند متعال پیامبر گرامى‏اش را با وصف بندگى - كه تمام اوصاف والاى حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله را تحت الشعاع قرار داده - یاد مى‏كند و رسول گرامى اسلام نیز به عبودیت ‏خود در پیشگاه حق همیشه افتخار مى‏كرد .

به چند نمونه از آیاتى كه حضرت رسول‏ صلى الله علیه وآله را با صفت والاى عبودیت توصیف مى‏كند اشاره مى‏كنیم:

- « وان كنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله... ‏»( بقره/ 23) ؛ و اگر در آنچه كه به بنده خودمان نازل كرده‏ایم شك دارید، یك سوره همانند آن را بیاورید .

- « ... ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا على عبدنا یوم الفرقان ...» ( انفال/ 41) ؛ اگر به خدا و به آنچه كه بر بنده خود در روز جدایى [حق از باطل] نازل كرده‏ایم ایمان آورده‏اید ... .

- « تبارك الذى نزل الفرقان على عبده لیكون للعالمین نذیرا» ( فرقان/1) ؛ بزرگوار و پر بركت است آن خداوندى كه قرآن را بر بنده [خاص] خود نازل كرد تا بیم دهنده جهانیان باشد .

- « فاوحى الى عبده ما اوحى‏»( النجم/10) ؛ [در شب معراج] آنچه را كه وحى كردنى بود به بنده‏اش وحى نمود .

پیامبر گرامى اسلام ‏صلى الله علیه وآله آنچنان شیفته عبادت و بندگى در بارگاه ربوبى بود كه گاهى خود را فراموش مى‏كرد و از خود بی خود مى‏شد، تا این كه آیه نازل شد: « طه! ما انزلنا علیك القرآن لتشقى‏»؛ طه! ما قرآن را بر تو نازل نكردیم كه این قدر به زحمت و مشقت‏ بیافتى .

مرحوم فیض كاشانى در ذیل این آیه مى‏نویسد: پیامبر اكرم‏ صلى الله علیه وآله آنچنان در عبادت الهى حریص بود كه از كثرت عبادت پاهاى مباركش متورم شده بود، تا این كه خداوند متعال این آیه را فرستاد .

امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: روزى یكى از همسران آن حضرت به وى گفت: یا رسول‏الله! چرا به خود اینقدر زحمت مى‏دهى، در حالی كه یك بنده آمرزیده هستى .

پیامبرصلى الله علیه وآله پاسخ داد: «اولا اكون عبدا شكورا (8) ؛ آیا بنده شكرگزارى نباشم .»

خداوند متعال در برخى از آیات براى عبادت و بندگى پیامبر گرامى‏اش چنین رهنمود مى‏دهد: « اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق اللیل و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا. و من اللیل فتهجد به نافلة لك عسى ان یبعثك ربك مقاما محمودا» ( اسراء/78 و79 )؛ نماز را از زوال خورشید (هنگام اذان ظهر) تا نهایت تاریكى شب (نیمه شب) به پای دار؛ و همچنین قرآن فجر( نماز صبح) را؛ زیرا قرآن فجر مورد شهادت [فرشتگان شب و روز] است . و پاسى از شب را [از خواب برخیز و قرآن و نماز بخوان و] عبادت كن . این یك عمل نافله براى توست . امید است كه خداوند متعال تو را به این وسیله به مقامى محمود ( و در خور ستایش) برانگیزد .»

عدالت‏ خواهى

عدالت ‏خواهى یكى از مهمترین اهداف بعثت پیامبران الهى است . خداوند متعال در سوره حدید مى‏فرماید: « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط‏ ...»(حدید/ 25) ؛ ما فرستادگان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان كتاب آسمانى و میزان نازل كردیم تا مردم به عدالت قیام كنند .

همچنین خداوند متعال از زبان پیامبر گرامى اسلام در سوره شورى مى‏فرماید: « ... وامرت لاعدل بینكم‏ ...»( شورى/15) ؛ من براى اجراى عدالت در میان شما مامور شده‏ام .

و در آیات متعددى قرآن از عدالت‏ خواهى پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله كه یكى از اهداف بعثت آن حضرت نیز مى‏باشد سخن گفته و مردم را به تبعیت از آن بزرگوار ترغیب و تشویق مى‏كند .

عدالت ‏طلبى در تمام زوایاى زندگى انسان نقش دارد و گستره آن به گفتار و رفتار و روابط انسان، معاملات، خانواده، دوستان، فرزندان، همكاران و حتى سایر ملل نیز كشیده مى‏شود . قرآن كریم مى‏فرماید: « واذا قلتم فاعدلوا» ( انعام/152) ؛ و هنگامى كه سخنى مى‏گویید، عدالت را رعایت نمایید . پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله آنچنان به این مسئله حیاتى اهمیت مى‏داد كه حتى در نگاه كردن به دیگران عدالت را رعایت مى‏نمود . امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: «كان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الى ذا و ینظر الى ذا بالسویة (9) ؛ رسول خدا صلى الله علیه وآله نگاه خود را در میان اصحاب به طور مساوى تقسیم مى‏كرد، گاهى به این و گاهى به آن دیگرى به طور مساوى نگاه مى‏كرد .

پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه و آله در یك منشور جهانى، عدالت‏ خواهى و تساوى حقوق انسان ها را در جوامع اعلام كرد و ملاك احترام به حقوق بشر را معین نمود . آن منادى راستین عدالت و آزادى هنگامى كه مشاهده كرد یكى از اصحاب عرب وى، سلمان فارسى را به خاطر غیر عرب بودن تحقیر مى‏كند، در كلمات حكیمانه و معروفى فرمود: « ان الناس من عهد آدم الى یومنا هذا مثل اسنان المشط، لا فضل للعربى على العجمى ولا للاحمر على الاسود الا بالتقوى (10) ؛ همه مردم از زمان حضرت آدم تا به امروز همانند دانه‏هاى شانه [مساوى و برابر] هستند . عرب بر عجم و سرخ بر سیاه برترى ندارد مگر به تقوى .

پیامبر اسلام در اجراى قانون عادلانه الهى اهتمام خاصى داشت و اگر كسى از آن حضرت تقاضاى غیرقانونى و غیراصولى مى‏كرد، شدیدا ناراحت مى‏شد . هنگامى كه بعضى از همسران آن حضرت بعد از جنگ احزاب در مورد تقسیم غنایم جنگى از آن بزرگوار تقاضاى غیرمعقول و خلاف عادت كردند، آن بزرگوار ناراحت‏ شد و 29 روز تمام از آنان فاصله گرفت . خداوند متعال نیز به این مناسبت آیاتى را بر آن حضرت نازل كرد و خطاب به پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: « یا ایها النبى قل لازواجك ان كنتن تردن الحیوة الدنیا و زینتها فتعالین امتعكن واسرحكن سراحا جمیلا»( احزاب/ 28) ؛ اى پیامبر! به همسرانت ‏بگو: اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى‏خواهید، بیایید [با هدیه‏اى] شما را بهره ‏مند سازم و شما را به طرز نیكویى رها سازم . (11)

و به این ترتیب پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله حتى به نزدیكترین افراد خانواده‏اش نیز اجازه نداد از قانون الهى تخطى كنند و عدالت اجتماعى را در حكومت اسلامى آن حضرت خدشه‏ دار سازند .

راستى و امانتدارى

امانتدارى و صداقت پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه و آله نه تنها یاران و پیروان آن حضرت را شیفته ایشان نموده بود بلكه دشمنان نیز به این حقیقت اذعان داشته و صداقت آن بزرگوار را مى‏ستودند . سه سال از بعثت مى‏گذشت كه حضرت رسول ‏صلى الله علیه و آله روزى در كنار كوه «صفا» روى سنگ بلندى قرار گرفت و با صداى رسایى قشرهاى مختلف مردم مكه را به سوى خویش فرا خواند، آنگاه خطاب به مشركین و سایر مردم فرمود: اى مردم! هر گاه من به شما گزارش دهم كه پشت این كوه دشمنان موضع گرفته‏اند و قصد جان و مال شما را دارند، آیا مرا تصدیق مى‏كنید؟ همگى گفتند: آرى، زیرا ما در طول زندگى از تو دروغى نشنیده‏ایم. (12)

حضرت خدیجه نیز هنگامى كه پیشنهاد ازدواج به آن حضرت مى‏داد و شیفتگى خود را به آن وجود گرامى اعلام مى‏نمود با تأكید بر امانت و صداقت آن بزرگوار، چنین گفت: « انى قد رغبت فیك لقرابتك وسطتك فى قومك و امانتك و حسن خلقك و صدق حدیثك (13) ؛ به خاطر خویشاوندیت و بزرگواریت در میان قوم خودت و امانتدارى تو و اخلاق نیك و راستگوئیت، مایلم با تو ازدواج كنم .»

در این میان تصریح آیات الهى و تاكید كلام وحیانى قرآن بر صداقت و راستى و امانتدارى آن حضرت حلاوتى دیگر دارد . برخى از آیاتى كه به امانتدارى و راستى پیامبر عظیم الشان اسلام اشاره دارند عبارتند از:

1- « قل لا اقول لكم عندى خزائن الله ولا اعلم الغیب ولا اقول لكم انى ملك...‏» ( انعام/50 ) ؛ بگو: من نمى‏گویم خزائن خدا نزد من است و من [جز آن كه خدا به من بیاموزد] از غیب آگاه نیستم و به شما نمى‏گویم من فرشته‏ام .»

2- « و ما ینطق عن الهوى. ان هو الا وحى یوحى‏» ( النجم/3 و4) ؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏گوید و آنچه مى‏گوید چیزى جز وحى الهى كه [بر او] نازل مى‏شود نیست .

3- « ما كذب الفؤاد ما راى‏» (14) ؛ قلب [ پاك حضرت محمد صلى الله علیه وآله] در آنچه دید هرگز دروغ نگفت .

حضرت محمد صلى الله علیه و آله در امانتدارى آنچنان شهره بود كه حتى دشمنانش بعد از بعثت آن حضرت، با این ‏كه نقشه قتلش را طراحى مى‏كردند، همچنان او را با لقب «امین‏» مى‏شناختند و در امانتدارى‏اش لحظه‏اى تردید نكردند و در شب هجرت امانت هایى نزد آن گرامى داشتند . رسول‏الله ‏صلى الله علیه وآله در غار ثور در عین حالى كه از ترس مشركین مكه مخفى شده بود، به امام على‏علیه السلام سفارش نمود كه یا على! فردا در اجتماعات مردم مكه، صبح و شام با آواى بلند بگو: « من كان له قبل محمد امانة او ودیعة فلیات فلنؤد الیه امانته (15) ؛ هر كس نزد محمد امانتى دارد بیاید امانتش را بازستاند.

خداوند متعال در مورد ویژگی هاى انسان هاى وارسته و با ایمان مى‏فرماید: « والذین هم لاماناتهم وعهدهم راعون‏» ( مؤمنون/ 8 ) ؛ و آنان كه به امانت ها و عهد و پیمان هاى خود وفا مى‏كنند .

و پیامبر اكرم‏ صلى الله علیه وآله اسوه كامل و نمونه بارز انسان هاى وارسته و داراى تمام كمالات ویژه اخلاقى بود .

صداقت و امانتدارى از منظر رسول گرامى اسلام آنچنان مهم بود كه به عنوان معیار براى برترى یارانش محسوب می گردید . امام صادق‏علیه السلام در این مورد فرمودند:«ان علیاعلیه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله ‏صلى الله علیه و آله بصدق الحدیث و اداء الامانة» (16) ؛ یقیناً على‏علیه السلام با راستگویى و امانتدارى به آن درجه و عظمت در نزد پیامبرصلى الله علیه وآله رسید.

قاطعیت و شهامت

پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه و آله در مورد اجراى حدود الهى و قاطعیت در برابر قانون شكنان اهتمام خاصى داشت. آن حضرت در عین حالی كه به اهل ایمان و مظلومان و ستمدیدگان رئوف و مهربان بود، در مقابل كفار و اشرار، با شجاعت و شهامت تمام ایستادگى مى‏نمود. خداوند متعال در این مورد مى‏فرماید: « محمد رسول الله والذین معه اشداء على الكفار رحماء بینهم‏»( فتح/ 29) ؛« محمد صلى الله علیه وآله فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربان هستند. » داستان زیر نشانگر قاطعیت آن حضرت در مقابل متجاوزان و قانون شكنان است .

گروهى از طایفه بنى ضبه به حضور پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه و آله آمده و ضمن شكایت از بیمارى خود، از آن بزرگوار استمداد كردند. پیامبر اكرم‏ صلى الله علیه و آله به آنان فرمود: چند روز در مدینه بمانید تا با مراقبت مسلمانان بهبودى یافته و به منطقه خود برگردید . آنان گفتند: یا رسول‏الله! اگر ما را در خارج از شهر مدینه اسكان دهید برایمان بهتر است . پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه و آله ضمن پذیرش تقاضاى آنان به تنى چند از مسلمانان ماموریت داد تا تعدادى از شتران بیت المال را در چراگاههاى اطراف مدینه نگهدارند و از شیر آنها افراد بیمار بنى ضبه را پذیرایى و پرستارى كنند و از آنان مراقبت نمایند .

این افراد با حمایت پیامبر صلى الله علیه وآله در مدت كوتاهى سلامتى خود را باز یافتند، اما به جاى قدردانى از آن حضرت و یارانش - از آنجایى كه باطنى خبیث و دلى مریض داشتند - سه تن از نگهبانان شترها را كشته و به همراه شتران فرار كردند . هنگامى كه این خبر ناگوار به پیامبر گرامى رسید، على‏علیه السلام را مامور دستگیرى آنان نمود . امیرمؤمنان على‏علیه السلام این خطاكاران متجاوز را در نزدیكی هاى مرز یمن بازداشت كرده و به حضور پیامبرصلى الله علیه وآله آورد . در این لحظه پیك وحى نازل شده و احكام آنان را به رسول خدا ابلاغ نموده و فرمود: «انما جزاوا الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض‏...» (مائده/33) ؛ كیفر آنان كه با خدا و پیامبرش به جنگ برمى‏خیزند و در روى زمین اقدام به فساد مى‏كنند این است كه اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پاى آنها به عكس یكدیگر بریده شود و یا از سرزمین [خود] تبعید گردند .»

حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله از میان این چهار حكم، قطع دست و پا را انتخاب كرد و دستور داد دست و پاى آنها را بر خلاف یكدیگر ( دست راست و پاى چپ یا بالعكس) قطع كنند. (17) .

اصرار بر اجراى قوانین الهى، حیاء و ادب، جوانمردى، سرمشق و الگو بودن براى انسان هاى سعادت‏جو و حقیقت طلب، امى بودن، تواضع، گذشت، ساده زیستى، سخاوت و نیكى به دیگران، كرامت نفس و بشیر و نذیر بودن، از جمله سایر صفات ستوده حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه وآله است كه در آیات الهى به آنها اشاره شده است .

در حدیث دیگران

این مقال را با نقل ابیاتى از سروده معروف شبلى شمیل از دانشمندان برجسته جهان مسیحیت، كه در ستایش عظمت‏ حضرت رسول‏ صلى الله علیه وآله سروده است ‏به پایان مى‏بریم:

انى و ان اك قد كفرت بدینه

هل اكفرن بمحكم الآیات

« من گرچه مسلمان نیستم اما آیا مى‏توانم به آیات محكم قرآن كفر ورزم؟!»

او ما حوت فى ناصح الالفاظ من

حكم روادع للهوى وعظات

« یا به پندها و اندرزهایى كه در آن آیات آمده است و همه بازدارنده نفس از هوا و هوس، و در لباس شكوهمندترین واژه‏ها مى‏باشند منكر شوم؟!»

و شرایع لو انهم عقلوا بها

ما قید العمران بالعادات

« یا به قوانینى كه اگر مردمان آنها را درك مى‏كردند براى تحقق بخشیدن به عمران [و تمدن جهان]، همه آیین ها و سنت ها را جز تعالیم اسلام كنار مى‏گذاشتند، مى‏توانم بى‏تفاوت باشم؟!»

نعم المدبر والحكیم وانه

رب الفصاحة مصطفى الكلمات

«[محمد] بهترین تدبیر كننده و بهترین حكیم بود. او خداى فصاحت و [گوینده] گزیده ‏ترین سخنان است.»

رجل الحجا رجل السیاسة والدها

بطل حلیف النصر والغارات

«[محمد] یگانه مرد خردورزى، كشوردارى و هوشمندى بود و قهرمان هم پیمان با پیروزى بر سپاه كفر است.»

ببلاغة القرآن قد غلب النهى

و بسیفه انحى على الهامات

«[محمد] با بلاغت قرآن، بر همه خردها و اندیشه‏ها چیره گشت و سرها [ى دشمنان ارزش هاى انسانى] را زیر سایه شمشیر گرفت .»

من دونه الابطال من كل الورى

من غائب او حاضر او آت (18)

« قهرمانان تاریخ بشر چه گذشتگان، چه آنان كه اكنون حاضرند و چه آیندگان، [همه و همه] در پایه‏اى فروتر و پایین‏تر از مرتبت او جاى دارند.»

پى‏نوشت‏ها:

1- بخشى از مسمط مسدس شیواى ادیب الممالك فراهانى در مولود مسعود پیامبر اكرم ‏صلى الله علیه وآله .

2- مكارم الاخلاق، ص ‏8/  فتح البارى، ج ‏6، ص‏419 .

3- الكافى، ج‏2، ص‏252 .

4- كشف الغمه، ج‏2، ص‏537 .

5- مقدمه‏اى بر جهان بینى اسلامى، ج ‏3، ص‏137 .

6- السیرة النبویه، ابن هشام، ج ‏1، ص‏284 .

7- نهج البلاغه، خطبه 190 .

8- تفسیر صافى، ج‏3، ص‏299 .

9- بحارالانوار، ج‏16، ص‏260/  الكافى، ج‏2، ص‏671 .

10- مستدرك الوسائل، ج‏12، ص‏89 .

11- تفسیر صافى، ذیل همین آیه .

12- فروغ ابدیت، ج‏1، ص‏263 .

13- السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏1، ص‏200 و 201 .

14- همان/11 .

15- بحارالانوار، ج‏19، ص‏62 .

16- الكافى، كتاب الایمان والكفر، باب الصدق و اداء الامانة، حدیث 5 .

17- الكافى، ج‏7، ص‏245 .

18- ادبیات و تعهد در اسلام، صص251 و 252 .

منبع : مجله كوثر، عبدالكریم تبریزى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.