تبیان، دستیار زندگی
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود ما جفا از تو نبینیم و تو خود نپسندی آنچه در مذهب ارباب فتوت نبود ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چنین گفتند پیران مقدم

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم ، بخش چهارم (پایانی)

فتوت نامه‏نویسی

چنین گفتند پیران مقدم

ابوعبدالرحمن السلمی که در سال 412 هجری وفات یافته قدیمی‏ترین نویسنده‏ای است که رساله‏ای در باب فتوت پرداخته و در آن تمام نکات را به وسیله امثال  و حکم و لطایف معروف منسوب به صوفیه قدیم شرح داده است. شاگرد او ابوالقاسم عبدالکریم القشیری(م. 465 هجری قمری) در اثر مشهور خود موسوم به «الرسالة» فصل جداگانه‏ای به فتوت اختصاص  داده است. همانطور که قبلاً هم یادآوری شد عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر بن قاموس و شمگیر (م. 475) نیز در باب آخر کتاب معروف خود (قابوسنامه)- که در نصیحت به پسرش گیلان‏شاه نوشته- راجع به جوانمردی سخن رانده است.ابن‏العربی صوفی معروف (م: 638) در کتاب معروف خود موسوم به: «الفتوحات المکیه» فصل جداگانه‏ای را به فتوت اختصاص داده است. دو اثر قابل توجه نیز در زمان خلافت  ناصر راجع به فتوت نوشته شده: نخست «کتاب الفتوة» است که نویسنده آن ابوعبدالله الشارم «معروف به ابن الممار» است. در این کتاب قانون فتوت بر مبنای حقوق اسلامی تشریح شده است. دیگر «تحفة الوصایا» است که مولف آن «احمدبن الیاس النقاش الخرتبرتی» نام دارد. القلقشندی «م: 821 هـ» نیز در اثر معروف خود به نام «صبح الاعشی» راجع به آیین فتوت بحث کرده است. شیخ بزرگ صوفیان امیر سیدعلی بن شهاب الدین همدانی معروف به علی دوم (714 – 786) در (رساله فتوتیه) فتوت را با تصوف برابر دانسته و به طور واضح به تشکیلات منظمی اشاره کرده است. او شخصی را به نام «اخی طوطی علیشاهی» پیر خود  در فتوت می‏داند. ملا حسین واعظ کاشفی صاحب «انوار سهیلی» (م: 910) نیز کتابی به نام «فتوت نامه سلطانی» نوشته که ما قبلا از آن نام برده‏ایم. 1

شعرا نیز در باب عیاری و فتوت یا اشعاری سروده‏اند و یا به طور جداگانه رساله‏ای پرداخته‏اند. برای مثل چند نمونه را در زیر نقل می‏کنیم:

خاقانی شاعر معروف قرن ششم در یکی از قصاید خود می‏گوید:

بر فلک شو زتیغ صبح مترس/که نترسد زتیغ و سرعیار 2

ایضاً در غزلی می‏گوید:

خونریزی و نندیشی عیار چنین خوشتر/دل دزدی و نگریزی طرار چنین خوشتر 3

فخرالدین ابراهیم عراقی (م. 688) در قصیده‏ای می‏گوید:

فلک خود از برای آن همی گرد زمین گردد /که بر روی زمین مردی چنو عیار درجنید 4

همچنین در یکی از غزلیات خود می‏گوید:

تا هست ز نیک و بد در کیسه من نقدی/در کوی جوانمردان، عیار نخواهم شد 5

شیخ عطار شاعر معروف قرن هفتم (م. 627) در غزلی می‏گوید:

چو عیارران بی جامه میان جمع درویشان/درین وادی بی‏پایان یکی عیار بنمائید 6

او همچنین در یکی از قصاید خود می‏فرماید:

گاه کل اللسان شود با خویش /گاه (طال اللسان) زهی عیار 7

شیخ عطار علاوه بر اینکه در اشعار خود به فتوت و عیاری اشاره کرده رساله منظومی نیز به نام «فتوت‏نامه» دارد که چند بیت از آن را ذیلا نقل می‏کنیم.

الا ای هوشمند خوب کردار

بگویم با تو رمزی چند زاسرار

چو دانش داری و هستی خردمند

بیاموز از فتوت نکته‏ای چند

که تا در راه مردان ره دهندت

کلاه سروری بر سر نهندت

اگر خواهی شنیدن، گوش کن باز

زمانی باش با ما محرم راز

چنین گفتند پیران مقدم

که از مردی زدندی در میان دم

که: هفتاد و دو شد شرط فتوت

یکی زان شرط‏ها باشد مروت

بگویم با تو یک یک جمله راز

که تا چشمت بدین معنی شود باز

نخستین راستی را پیشه کردن

چون نیکان از بدی اندیشه کردن

زیند نفس بد آزاد بودن

همیشه پاک باید چشم و دامن

اگر اهل فتوت را وفا نیست

همه کارش بجز روی و ریا نیست

کسی کاو را جوانمردیست در تن

ببخشاید دلش بر دوست و دشمن

مکن بد با کسی کاو با تو بد کرد

تو نیکی کن اگر هستی جوانمرد

مروت کن تو با اهل زمانه

که تا نامت بماند جاودانه  8

حافظ شاعر معروف قرن هشتم گفته است:

کدام آهن دلش آموخت این آئین عیاری/کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد 9

ایضاً می‏گوید:

زان طره پرپیچ و خم سهلست اگر بینم ستم/از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند 10

ایضاً می‏گوید:

خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود

گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود

ما جفا از تو نبینیم و تو خود نپسندی

آنچه در مذهب ارباب فتوت نبود 11

عبدالرحمن جامی شاعر معروف قرن نهم گفته است:

جوانمردان که از خود رستگانند

به کنج بی‏خودی بنشستگانند

ز قید طبع و کید نفس پاکند

به راه عشق و کوی درد خاکند 12

در اشعار شعرا بیش و کم در باب فتوت و جوانمردی سخن رفته است و ما برای جلوگیری از طول کلام از ذکر شواهد بیشتری خودداری می‏کنیم.

پایان


پی نوشت ها :

1- رک به از همین کتاب.

2- دیوان خاقانی، چاپ امیرکبیر، صفحه 181.

3- ایضاً دیوان خاقانی، صفحه 483.

4- رک به صفحه 70 دیوان فخرالدین عراقی، به تصحیح مرحوم استاد نفیسی.

5- ایضاً دیون فخرالدین عراقی، صفحه 184.

6- دیوان عطار، به تصحیح استاد نفیسی، ص 140.

7- رک: به صفحه 345 دیوان عطار چاپ استاد نفیسی.

8- همان، صفحه 366.

9- رک به دیوان حافظ ، چاپ آقای مجید یکتایی صفحه 107.

10- ایضاً دیوان حافظ، صفحه 58.

11- همان، صفحه 78.

12- رجوع شود به رساله (جامی) تالیف مرحوم استاد علی اصغر حکمت، صفحه 333.


دکتر اسماعیل حاکمی

تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی