تبیان، دستیار زندگی
محقق نراقى كه به آثار سوء اخبارى گرى كاملاً آگاه بود و مى دانست این عقیده چه عواقب شومى براى محصلان علوم دینى در پى خواهد داشت, به مبارزه حكیمانه با آن پرداخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نبرد با عقاید باطل

باطل شد

محقق نراقى همواره با دو جبهه اخبارى گرى و صوفى گرى مبارزه اى جدى داشت:

1. مبارزه با اخبارى گرى

هنگامى كه ملامحمد مهدى نراقى در حوزه علميه كربلا و نجف تحصيلات عالى را مى گذراند, حوزه علميه كربلا ميدان تاخت و تاز تفكر اخبارى گرى و ظاهرنگرى بود. آنان معتقد بودند كه تمام اخبار كتاب هاى مورد اعتماد ـ با همه اختلافى كه در آنها وجود دارد ـ قطعاً از سوى معصومين ـ عليهم السلام ـ صادر شده است و ظواهر قرآن را نبايد به تنهايى و بدون رجوع به اخبارى كه وارد شده اخذ كرد. آنان علم اصول را با اين ادعا كه همه مبانى آن عقلى است و مستند به اخبار نيست, به كلى رد و انكار مى كنند.

محقق نراقى كه به آثار سوء اخبارى گرى كاملاً آگاه بود و مى دانست اين عقيده چه عواقب شومى براى محصلان علوم دينى در پى خواهد داشت, به مبارزه حكيمانه با آن پرداخت. اگر چه آغازگر اين مبارزه جدى استاد بزرگوارش (علامه وحيد بهبهانى بود كه از طريق احتجاجات شفاهى تند و جلسات درس كه شاگردان بسيارى در آن حاضر بودند, يورشى سخت بر اخبارى ها مى بُرد و در اين راه پرچم مبارزه با اخبارى گرى را به دوشش مى كشيد),(1) با اين حال جنبش ملامحمد مهدى نراقى حركتى در تكميل مبارزه استاد بود. محقق نراقى براى آشنايى كامل با مبانى و آراى آنان در جلسات درس صاحب حدائق, شيخ يوسف بحرانى و همچنين شيخ محمد مهدى فتونى, كه هر دو از رهبران و پيشوايان علماى اخبارى بودند, حاضر مى شد و نه تنها تحت تأثير انديشه هاى آنان قرار نمى گرفت بلكه بر آنان تأثيرگذار بود. او در همان زمان كتاب (رساله اجماع) را در كربلا نگاشت. مرحوم نراقى در اين كتاب به دلايل عقلى و نقلى بر حجيّت شرعى اصل اجماع به عنوان يكى از ادّله اربعه كه از اركان علم اصول است, اشاره و ديدگاه عالمان دين از شيخ مفيد تا زمان خود را بيان كرده است, كه البته عالمان و محققان از اين كتاب استقبال كردند و بسيار تأثيرگذار بود.

محقق نراقى كه به آثار سوء اخبارى گرى كاملاً آگاه بود و مى دانست اين عقيده چه عواقب شومى براى محصلان علوم دينى در پى خواهد داشت, به مبارزه حكيمانه با آن پرداخت.

2. مبارزه با صوفى گرى:

محقق نراقى در عصر خود با تفكرى ديگر نيز مواجه بود و آن مسلك تصوف بود. اگرچه ريشه اين تفكر از مسيحيت آغاز و در ميان شهرهاى ايران رشد چشم گيرى داشت ولى در حال نفوذ به ساير مناطق داخل و خارج از كشور بود. از اين رو ايشان (پرچم مبارزه با اين انديشه را به اهتزاز درآورد. او يك تنه در دو جبهه مبارزه مى كرد) و هرگز در اين مبارزه تساهل را روا نمى دانست, زيرا انگيزه اى جز نجات اسلام و مسلمين از چنگال جهل و نادانى نداشت. خوش بختانه (آن چه او را در اين باره مساعدت مى كرد, ذوالفنون بودن وى بود) و همين خصوصيت ممتاز و بسيار بارز او را در دو جبهه پيروز ميدان كرد.

نكته اى كه در اين جا ذكر آن خالى از فايده نيست اين است كه مهم ترين عاملِ پيدايش انديشه هاى اخبارى گرى و صوفى گرى, بازتاب هاى اوضاع سياسى و اجتماعى كشورهاى اسلامى بوده است, زيرا بى نظمى در شهرها, نبودن امنيت اجتماعى, اقتصادى و سياسى, وجود جنگ هاى توسعه طلبانه بين ايران و عثمانى, ايران و افغان كه عموماً چهره دينى به خود داشت, حاشيه نشينى متدينين جامعه و& موجب ايجاد گسل در جامعه شد و در نتيجه اضطراب و نگرانى در افكار و روحيه معنوى عمومى به وجود آمد و اين امر موجب زهد افراطى مردم در همه شئون زندگى گرديد كه در اين صورت حركت اخبارى گرى و صوفى گرى رخ نماياند. (2)


(1). مقدمه ترجمه جامع السعادات. ص7.

(2). همان.

فرآوری: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان