تبیان، دستیار زندگی
تماشاگران سینما قبل از این با استقبال وسیع خود از ماجراجوهای اكشن «اسپایدرمن/ مرد عنكبوتی» و ابرقهرمان كمیك استریپی آن، نشان داده‌اند كه دوستدار حركات قهرمانانه و آكروباتیك‌وار این ابرقهرمان قصه‌های مصور هستند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ابرقهرمان‌ها تا كجا می‌روند؟

اسپایدرمن

تماشاگران سینما قبل از این با استقبال وسیع خود از ماجراجوهای اكشن «اسپایدرمن/ مرد عنكبوتی» و ابرقهرمان كمیك استریپی آن، نشان داده‌اند كه دوستدار حركات قهرمانانه و آكروباتیك‌وار این ابرقهرمان قصه‌های مصور هستند.

تا به امروز هر 3 قسمت این مجموعه فیلم در سطح جهانی با فروش‌های خوبی روبه‌رو شده‌اند. همین مسئله باعث شده تا اكثر كمپانی‌های فیلمسازی تصمیم بگیرند بقیه قصه‌های كمیك‌استریپی شركت مارول- خالق مرد عنكبوتی و تعداد خیلی زیادی از دیگر ابر قهرمان‌های نامدار و بی‌نشان- را نیز به صورت مجموعه فیلم‌های سینمایی درآورند. آنها حتی پا را از این هم فراتر برده و می‌خواهند قصه‌های مصور ابرقهرمانانه دیگر شركت‌های انتشاراتی را نیز تبدیل به فیلم‌های سینمایی كنند.

یكی از اولین كمپانی‌هایی كه در این رابطه سریعا دست به كار شده، كمپانی والت دیزنی است. این كمپانی قدیمی خود را آماده می‌كند كه نه امتیاز قصه‌های كمیك استریپی مارول، بلكه خود شركت مارول را (با همه دارایی هنری و ادبی‌اش) خریداری كند. به این ترتیب، والت دیزنی امتیاز برگردان سینمایی قصه‌های تمام ابرقهرمان‌های با نشان و بی‌نشان شركت مارول را از آن خود می‌كند.

این شاید خبر خوشی برای این كمپانی باشد، ولی پرسشی كه تحلیل‌گران اقتصادی سینما مطرح می‌كنند این است كه آیا دوستداران قصه‌های ابرقهرمانانه و كمیك‌استریپی جذب این ابرقهرمان‌های جدید در روی پرده سینما می‌شوند یا خیر؟ در حقیقت، این یك سؤال جدی برای بسیاری از اهالی هنر است كه تماشاگران سینما تاب و تحمل دیدار با چند تا ابرقهرمان نقاب‌پوش تر و فرز را بر روی پرده سینما دارند و تا كجا از قهرمان‌بازی‌های اكشن آنها حمایت و با آنها همراهی می‌كنند؟ به احتمال خیلی زیاد كمپانی والت دیزنی چند روز اخیر سهام كلی شركت مارول را به قیمت كلان 2/4میلیارد دلار خریداری خواهد كرد.

در بین رقبای خریدار، كمپانی والت دیزنی هم مشتاق‌تر از بقیه به نظر می‌رسد و هم پول لازم برای پرداخت چنین مبلغ سرسام‌آوری را دارد. اما آیا یك چنین سرمایه‌گذاری كلانی می‌تواند برای این كمپانی موفقیت‌آمیز باشد و سود خوبی را نصیب آن كند؟ البته این قرارداد پرسود سینمایی (حداقل برای مسئولین شركت مارول در حال حاضر) معامله‌ای است كه باعث می‌شود تا كاراكترهای رنگارنگ و جورواجور ابر قهرمان كمیك استریپی شركت مارول، وارد خانه جدید شوند، جایی كه تحلیل‌گران اقتصادی سینما از آن به عنوان «امپراتوری دنیای سرگرمی و هنر» اسم می‌برند. به این ترتیب، ابرقهرمان‌هایی مثل بتمن، سوپرمن و مردعنكبوتی همسایه  فامیل كاراكترهایی مثل میكی‌ماوس، وودی گاوچران، كرمیت و هانا مونتانا (شخصیت‌های معروف كمپانی والت دیزنی) می‌شوند.

اما كمپانی والت دیزنی برای خلق فیلم‌هایی تماشایی با حضور این ابرقهرمان‌های متنوع و رنگارنگ با چالش‌های زیادی روبه‌روست. واقعیت این است كه حمایت یك كمپانی بزرگ سینمایی (كه به امپراتوری دنیای سرگرمی و هنر معروف است) از این كاراكترهای ابرقهرمان، نمی‌تواند به تنهایی عاملی برای موفقیت آنها در سطح عمومی و در جدول گیشه نمایش باشد و فروش‌هایی بالا را برای آنها تأمین و تضمین كند.

شركت مارول حدود 5هزار شخصیت ابرقهرمان دیگر هم دارد كه تماشاگران سینما حتی شاید نام تعداد زیادی از آنها را نشنیده باشند.» به همین دلیل است كه گفته می‌شود كمپانی والت دیزنی قصد دارد این كاراكترهای گمنام را به تدریج به تماشاگران سینما معرفی كند .

در عین حال، رقم بالایی كه كمپانی والت دیزنی برای خرید شركت مارول پرداخت كرده، به معنی آن است كه این كمپانی مجبور است راه‌ها و روش‌هایی تازه را پیدا كند كه بتواند كاراكترهای ابرقهرمان كمیك استریپی شركت مارول را، به صورت چهره‌های محبوب و موفق سینمایی درآورد. مسئولان كمپانی والت دیزنی بر این باورند كه این قصه‌ها و ابرقهرمان‌های آنها ظرفیت تبدیل شدن به یك‌سری فیلم‌های بسیار پرفروش (و به قول صنعت سینما بلاك باستر) را دارند. ولی آیا تماشاگرانی كه باید با پرداخت دلارهای خود این فیلم‌ها را تبدیل به یك‌سری بلاك باستر جدید سینمایی كنند، همین‌طور فكر می‌كنند؟

كمپانی والت دیزنی خیلی خوب می‌داند كه نام‌های بزرگ ابرقهرمان‌های شركت مارول همچون مرد عنكبوتی، قبل از این قراردادهای طولانی‌مدت با كمپانی رقیب داشته‌اند. این قراردادها مربوط به دورانی است كه در آن زمان‌ها، این كمپانی استعدادهای ناشناسی مثل مایلی سایرس را تبدیل به یكی از محبوب‌ترین چهره‌های مورد علاقه نوجوانان كرد. به همین دلیل است كه این سؤال از سوی گروهی از منتقدان و تحلیل‌گران سینمایی مطرح شده كه چرا این كمپانی برای ادامه كار خود به سراغ ابرقهرمان‌های قصه‌های كمیك استریپی رفته است؟ برهمین اساس، گمانه‌زنی‌های زیادی در این رابطه صورت گرفته است.

دیوید میلر یكی از تحلیل‌گران مسائل سینمایی در این رابطه می‌گوید: «در ارتباط با شركت مارول و گنجینه ادبی آن، فقط بحث كاراكترهای سرشناسی مثل مردعنكبوتی هالك و یا مرد آهنی نیست. این شركت حدود 5هزار شخصیت ابرقهرمان دیگر هم دارد كه تماشاگران سینما حتی شاید نام تعداد زیادی از آنها را نشنیده باشند.» به همین دلیل است كه گفته می‌شود كمپانی والت دیزنی قصد دارد این كاراكترهای گمنام را به تدریج به تماشاگران سینما معرفی كند.

بسیاری از تحلیل‌گران سینمایی اعتقاد دارند اقدام جدید كمپانی والت دیزنی، باعث تحول و دگرگونی در دنیای كمیك‌استریپ‌ها و قصه‌های آنها خواهد شد. این حركت، در عین حال بقیه كمپانی‌ها و شركت‌های فیلمسازی را به صرافت تولید بیشتر فیلم‌های كمیك استریپی می‌اندازد. به این ترتیب، می‌توان امیدوار بود چهره‌هایی مثل آنت‌من، دكتر هنری بیم و دكتر استرنج كه حكم چهره‌های كلاسیك را در دنیای كمیك استریپ‌ها دارند، به زودی سر از پرده سینما درآورند.

این در حالی است كه تعدادی از كاراكترهای قصه‌های شركت مارول، در بقیه قصه‌های این شركت هم حضور دارند و این مسئله می‌تواند باعث خلق نوعی تداخل در كارها شود. در عین حال، گفته می‌شود شركت مارول قبل از امضای قرارداد كلان خود با كمپانی والت دیزنی، قصد تولید نسخه‌های سینمایی قصه‌های این ابرقهرمان‌های كلاسیك را داشته است و حضور آنها روی پرده بزرگ سینما، چیزی نیست كه به میل و خواسته مسئولان كمپانی دیزنی مربوط شود.

در بین كاراكترهای متنوع و رنگارنگ شركت مارول، حتی یك شخصیت رزمی‌كار به نام آیرون‌فیش وجود دارد كه متخصص هنرهای رزمی است. این كاراكتر سال‌ها قبل از آنكه تولید فیلم‌های رزمی به صورت مد روز درآید، حیات داشت. آیرون‌فیش در دهه70 میلادی با موفقیت زیادی در بین نوجوان‌ها روبه‌رو شد و لقب یكی از كتاب‌های مصور بسیار موفق شركت مارول را در آن دوران گرفت.

اما هنوز معلوم نیست ابرقهرمانی كه قرار است به صورت ستاره بزن بهادر بعدی صنعت سینما درآید، چه كسی خواهد بود. به همین دلیل، نمی‌توان حتی با حدس و گمان گفت این ستاره اكشن سینمایی به صورت یك عنصر پولساز درمی‌آید. یا خیر. «آیرن‌من» ابرقهرمان قبلی شركت مارول با فیلم خود در سطح بین‌المللی 572میلیون دلار فروش كرد. این در حالی است كه خود مارولی‌ها او را یك كاراكتر درجه 2 كمیك استریپی ارزیابی می‌كنند. اما واكنش احتمالی تماشاگران در برابر هیچ فیلمی را نمی‌توان از قبل تعیین كرد و حدس زد. آنها بنا به دلایلی از یك فیلم سینمایی و كاراكتر اصلی آن استقبال خوبی می‌كنند، ولی كمی بعد به همان دلایل یك فیلم دیگر سینمایی را پس می‌زنند.

گارب شاموس یك تحلیل‌گر دیگر سینمایی و متخصص مسائل مربوط به دنیای كمیك استریپ‌ها، چنین می‌گوید: «بحث اصلی این است كه هر كمپانی یا تهیه‌كننده‌ای كه می‌خواهد قصه‌ای كمیك‌استریپی و ابر قهرمانانه را تبدیل به فیلمی سینمایی كند، در وهله اول باید نفر درست را انتخاب كند و در مرحله بعد آن را به روشی صحیح و درست روی پرده سینما نمایش دهد. اگر كار به این صورت انجام شود، آن وقت می‌توان به تولید قسمت‌های بعدی آن قصه ادامه داد و آن را به صورت یك مجموعه فیلم دنباله‌دار درآورد. در این شرایط، تا زمانی كه تماشاگران از آن استقبال می‌كنند، می‌توان قسمت‌های جدید این مجموعه فیلم را تولید كرد.»

نكته دیگری كه تحلیل‌گران سینمایی بر روی آن تأكید می‌كنند، گسترش بازار بین‌المللی شخصیت‌های ابرقهرمان كمیك استریپی است. حضور كاراكترهای كمیك‌استریپی قصه‌های شركت مارول و شركت‌های مشابه، باعث می‌شود تا بقیه كشورهای جهان هم به فكر تولید نسخه‌های سینمایی قصه‌ها و كاراكترهای كمیك استریپی خود بیافتند.

رقبای سینمایی قوی آمریكا در سطح بین‌المللی 2كشور فرانسه و هند هستند كه محصولات داخلی آنها رقابت خوبی با فیلم‌ها و تولیدات هالیوودی می‌كند. در فرانسه تهیه‌كنندگان مجموعه فیلم كمدی اكشن «استریكس و اوبلیكس» در صدد احیای این مجموعه فیلم هستند و قرار است قسمت جدید با سروصدا و حال و هوای خاصی تهیه شود. در هند هم قسمت جدید «كریش» آماده نمایش عمومی می‌شود و به جز این ابرقهرمان، قرار است یك ابر قهرمان دیگر به نام دور گا هم سر از دنیای سینما درآورد.

«دورگا» براساس یك قصه كمیك استریپی محبوب بچه‌ها ساخته می‌شود و قرار است عامرخان بازیگر سرشناس سینمای بالیوود، نقش این ابرقهرمان را بازی كند. در همین حال، شنیده می‌شود كه قاره آمریكای لاتین هم به زودی صاحب ابرقهرمان ویژه اسپانیایی‌زبان خود خواهد شد. صنعت سینمای ژاپن هم زمزمه تولید فیلمی ابرقهرمانانه و كمیك استریپی را سرداده و می‌خواهد آن را مثل مجموعه فیلم موفق گودزیلایی خود درآورد.

در شرایطی كه كمپانی والت دیزنی به رقبای خود در كمپانی فوكس قرن بیستم و شركت سونی اجازه داده ابرقهرمان‌های شركت مارول در «اسپایدرمن» و «مردان ایكس»‌در این مركز فیلمسازی باقی بمانند، بسیاری از تحلیل‌گران سینمایی این‌طور اظهارنظر می‌كنند كه بعید می‌دانند مسئولان این كمپانی، تعداد زیادی از كاراكترهای ابرقهرمان قصه‌های مارول را روانه پرده سینماها كنند. به اعتقاد این دسته از تحلیلگران، والت دیزنی تعداد زیادی از این كاراكترها را در صفحه كوچك تلویزیون به نمایش خواهد گذاشت، زیرا آنها ظرفیت تبدیل شدن به فیلم‌های سینمایی را ندارند و تماشاگران سینما استقبال زیادی از آنها نخواهند كرد.

به احتمال خیلی زیاد كمپانی والت دیزنی این كاراكترها را به صورت قهرمان اصلی یك‌سری فیلم تلویزیونی و ویدئویی درخواهد آورد. یكی از منتقدان سینمایی می‌گوید: «بهتر است به جای تولید فیلمی 200میلیون دلاری كه ممكن است حتی همین‌ مقدار در گیشه فروش با موفقیت مالی روبه‌رو نشود، یك‌سری مجموعه تلویزیونی ارزان‌قیمت تولید كرد. یقینا این مجموعه‌های تلویزیونی سود بهتری نصیب تهیه‌كنندگان خود خواهند كرد.»

فیلم‌های كمیك استریپی به دلیل مضمون و حال و هوای خود، همیشه فیلم‌های پرهزینه‌ای بوده‌اند. حداقل هزینه تولید فیلمی كه یك ابرقهرمان را در رأس ماجراهای خود دارد، 120تا 150میلیون دلار است. شركت سونی برای قسمت سوم مجموعه فیلم «اسپایدرمن» 258میلیون دلار هزینه كرد. به جز این هزینه تولید، باید یك رقم 50تا80میلیون دلاری را هم برای تبلیغات فیلم به پای تهیه‌كنندگان آن نوشت. این فیلم در آمریكای شمالی 336میلیون دلار فروش كرد. با احتساب هزینه تولید فیلم، نمی‌توان گفت مبلغ زیادی از فروش فیلم در آمریكا و كانادا برای سازندگان آن حكم سود خالص را دارد. البته فروش بین‌المللی فیلم را هم باید در نظر گرفت. با احتساب فروش بین‌المللی، می‌توان گفت فیلم برای سازندگانش كاری سودآور بوده است.

اما آنچه در رابطه با «اسپایدرمن» رخ داد به بقیه فیلم‌های كمیك استریپی تعمیم داده نمی‌شود. به جز «شوالیه تاریكی» قسمت جدید مجموعه فیلم «بتمن» كه سال گذشته فروش 570میلیون دلاری در آمریكای شمالی داشت، باقی فیلم‌های ابرقهرمانانه شاهد چنین فروش بالایی در جدول گیشه نمایش نبوده‌اند. این در حالی است كه حتی برخی از این فیلم‌ها شكست تجاری هم خورده‌اند. قسمت دوم «هالك» در سال2003 فروش 130میلیون دلاری در گیشه نمایش كرد. این فیلم با هزینه‌ای 137میلیون دلاری ساخته شده بود.

«آوانجرها»(1998) و «فانتوم»(1996) با فروش اندك 23 و 26میلیون دلاری، یك شكست كامل بودند. چهارمین قسمت «بتمن» حتی با وجود حضور بازیگری مثل آرنولد شوارتزنگر در نقش منفی، فقط 100میلیون دلار در گیشه نمایش فروش كرد. عدم موفقیت بالای مالی آخرین قسمت «سوپرمن» (2006) در جدول گیشه نمایش (فروش 200میلیون دلاری در برابر هزینه 210میلیون دلاری آن) باعث شد كه با وجود گذشت چند سال از تولید آن، هنوز خبری از ساخت قسمت جدید آن نیست. منتقدان سینمایی فروش 180میلیون دلاری قسمت آخر «مردان ایكس» را نیز بیشتر یك فروش متوسط ارزیابی می‌كنند تا یك فروش خوب. این فیلم هم با هزینه بالای 150میلیون دلاری تهیه شده است.

اما سؤالی كه مطرح می‌شود این است كه چرا این روزها تماشاگران سینما از فیلم‌های كمیك استریپی و ابرقهرمان‌های فناناپذیر و بزن‌بهادر آنها استقبال زیادی نمی‌كنند؟ اهل فن می‌گویند جواب این پرسش را باید در روحیه مردم در دوران پس از حادثه یازدهم سپتامبر جست‌وجو كرد. به اعتقاد این گروه، تماشاگران پس از این حادثه تلخ (كه باعث كشته‌شدن تعداد زیادی از مردم عادی شد) دیگر به چیزی به نام ابرقهرمان باور ندارند. آنها دیگر منتظر از راه رسیدن یك مرد پرقدرت نیستند كه می‌تواند یك تنه به نبرد با یك نیروی اهریمنی و منفی برود و در پایان ماجرا با شكست‌دادن كامل او، سرافزار و پیروز از میدان جنگ بیرون بیاید.

منتقدان سینمای می‌گویند حتی فیلم‌های كمیك استریپی هم تحت تأثیر حوادث سخت اجتماعی و سیاسی یك دهه اخیر قرار گرفته و لحنی تاریك‌تر و سیاه‌تر پیدا كرده‌اند. در شرایط فعلی، حتی قصه‌های این فیلم‌ها هم مثل سابق نیست و ابرقهرمان‌های این قصه‌ها دیگر همان آدم‌های اكشن بزن بهادر قبلی نیستند. این نكته را به ویژه در قسمت‌های آخر 2فیلم بتمن و اسپایدر‌من می‌توان دید.

قصه این فیلم‌ها سردتر و فلسفی‌تر شده و صحنه‌های اكشن آن به شدت محدود شده است. ابر‌قهرمان‌های این فیلم‌ها به جای انجام كارهای محیرالعقول، به دنبال جواب پرسش‌هایی هستند كه برای خودشان مطرح شده است. گفته می‌شود یكی از دلایل مهم فروش خوب این فیلم‌‌ها هم، رویكرد جدید آنها به مشكلات روز جامعه است. به قول یك منتقد قدیمی سازندگان این فیلم توانسته‌اند قصه‌های قدیمی خود را به روز كنند و همگام با تماشاگران به جلو قدم بردارند.»

كریستوفر نولان كارگردان «شوالیه تاریكی» حتی پای خود را از این هم فراتر نهاده و یك سری بحث جدی فلسفی و اجتماعی را در دل قصه این فیلم مطرح كرد. برای اولین بار در یك فیلم كمیك استریپی ابرقهرمانانه، كاراكتر منفی آن اهمیتی بیشتر از كاراكتر ابرقهرمان پیدا كرد و این را می‌توان نقطه عطفی در فیلم‌های كمیك استریپی دانست. البته نقش و وزن هیت‌لجر بازیگر نقش منفی فیلم را- كه او را مستحق دریافت یك جایزه اسكار كرد- نباید در این رابطه نادیده گرفت.

منتقدان سینمایی، فیلم اثری غنی و پربار توصیف كردند و به خاطر آنكه آكادمی اسكار آن را نامزد دریافت جوایز بهترین فیلم و كارگردان سال نكرد، انتقادهای زیادی به آن كردند. گله منتقدان سینمایی این بود كه اعضای پیر و كوته‌نظر آكادمی فقط به خاطر اینكه «شوالیه تاریكی» فیلمی كمیك استریپی است نام آن را از فهرست كارهای تحسین‌شده حذف كرده‌اند و توجهی به ماهیت قوی و سنگین و سیاه آن نكرده‌اند.

اما پرسشی كه در این رابطه برای اهل نظر مطرح می‌شود این است كه آیا بقیه فیلمسازان هم وسعت دید و توانایی و استعداد نولان را دارند، كه یك قصه ابر قهرمانانه را وارد محدوده‌های جدیدی كنند كه تا قبل از این تجربه نشده است یا خیر. این پرسشی است كه گذشت زمان به آن پاسخ دقیق و درستی خواهد داد.

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی