اوضاع سياسى ـ مذهبى عصر شيخ طوسي
![اندیشه سیاسی شیخ طوسی](https://img.tebyan.net/big/1388/10/11518920234194831354211291252371154978124.jpg)
انديشه سياسي- اجتماعي شيخ طوسي
قرن پنجم هجرى، عصر گسترش و توسعه سياسى بغداد، پايتخت خلافت عباسى و دوره رشد فكرى بهشمار ميرفت. اين شهر در بردارنده نخبگان شايستهاى از بزرگترين متفكران، محدثان و متكلمان بود. در اين ميان، شيخ طوسى كه در سال 408 هجرى وارد بغداد شده بود، برجستگى خاصى داشت. حسن عيسى حكيم در كتابِ «شيخ طوسى ابوجعفر محمد بن الحسن» اين دوران را كه با سيطره آل بويه آغاز شده و با ورود طغرل بيك سلجوقى به بغداد پايان ميپذيرد به بهترين وجهى به تصوير كشيده است:
عصرى كه از آن سخن به ميان ميآوريم به جهت ظهور چالشهاى فكرى بين صاحبان مكاتب كلامى و فقهى، از ساير اعصار متمايز گرديده است. اين چالشها ميان آزادى از يكطرف و تعصب شديد از طرف ديگر مطرح ميشود و اين اوضاع تابعى از موضعگيريهاى حكومت وقت بود. مهمترين تجلّى آن، همانا تنازع بين جريان سلفى وعقلگرا بود و چه بسا اين درگيرى و تضاد در عمل بازتاب فراوانى براى اكثر مردم داشت.
حكومت در خلافت عباسى، بهويژه در عصر متوكل (232 ـ 247 هـ. ق) به سلفيگرى افراطى گرايش يافت و ساير گروههاى مخالف، رقيب خود (عقلگراها) را زير فشار قرار دادند كه در رأس اين گروهها، معتزله و شيعه و افرادى قرار داشتند كه در ساختار فكريشان انگيزههاى فلسفى براى تطبيق احكام عقل و شرع وجود داشت. سلفيها از اين موضعگيرى خلافت كمال بهره را برده و بر تقويت نفوذ خويش افزودند و با قدرت سياسى نظريههاى سياسى ـ اجتماعى خود را بر مردم تحميل كردند و در پى اين بودند تا دولتى قوى از آنان حمايت كند و اجازه ندهند كه اوضاع بحرانى به وضعيت دولت در دولت منجر شده و شوكت دولت رو به زوال رود و بحرانها و فتنهها به خودمختارى و تجزيهطلبى در اطراف و اجزاى خلافت بينجامد. سرانجام خليفه عباسى، المستكفى باللّه (333 ـ 334 هـ. ق) مجبور شد به دعوت آلبويه براى انتقال قدرت عراق به آنان به بغداد برود.
آل بويه در سال 334 هجرى وارد بغداد شده و روش متعادلى را در برابر گرايشها و جريانهاى مختلف اتخاذ كردند و به هيچ گروه مشخصى كه برضد ديگرى باشد، نپيوستند و به رأى و نظر خاصى گرايش نيافتند (شيعه بودنشان سبب نشد كه در مقابل اهل سنت موضع مخالفت در پيش گيرند)، بلكه مردم را در عقايد و آرايشان آزاد گذاردند، زيرا آنان پى برده بودند كه خود، مردان دولت و سياستمدارانند و بيشترين همت و تلاششان بايد متوجه برقرارى نظم و امنيت گردد. مؤيد اين مطلب، اين است كه آل بويه عليرغم شيعه بودنشان دستورها و اوامر شديدى عليه شيعيان در انجام مراسم مذهبى صادر و با آنان برخورد جدى ميكردند، به حدى كه آنان را از اقامه شعائر مذهبى (در برخى اوقات) كه عامل ايجاد تنش و بحران بود، بازميداشتند. حتى يكبار شيخ مفيد را كه در زمان خود بزرگترين فقيه شيعه محسوب ميشده، به همين منظور از بغداد تبعيد كردند.
با اينكه آل بويه، خود شيعه بودند اما هيچ تلاشى براى تسلط همكيشان خويش بر اهل سنت انجام ندادند. در حقيقت، آنچه امكان نظم و امنيت در شهرها را براى آل بويه فراهم آورد سياست حكيمانه آنها همراه با تسامح در مقابل تمامى ساكنان كشور بود.... در واقع، جامعه اسلامى در دوران آل بويه گامهاى بسيار گستردهاى در عرصه پيشرفت علمى برداشت، بهطورى كه آثار آن تاكنون باقى است. به همين جهت آن دوران از شكوفاترين دورانهاى فرهنگى از لحاظ آزادى دينى، فرهنگى و قلمى محسوب ميشود. اين وضعيت بهطور مشخص در دوره حكومت عضدالدوله (337 ـ 372 هـ. ق) كاملاً بارز است.
اين آزاديها انگيزهاى براى نوابغ علوم و ادب و فرهنگ از مذاهب مختلف اسلامى آن دوران ايجاد كرد. كلينى، ابن قولويه، صدوق، شيخ مفيد، شريف رضى، سيد مرتضى، شيخ طوسى و بسيارى از بزرگان اسلامى و از فرقههاى كلامى، ماوردى، شيرازى فيروزآبادى، امام الحرمين جوينى، باقلانى، ابوحسين بصرى، ابن صباغ شافعى، دامغانى حنفى، ابوالوفاء بغدادى، حنبلى و غيره از دانشمندانى بودند كه قرن پنجم هجرى بدانان ميبالد.
انديشه سياسي- اجتماعي شيخ طوسي
شيخ طوسى در مقام مرجعيت و زعامت شيعه و با توجه به نيازهاى عصر خويش به تأليف كتابهايى اقدام كرد كه پاسخگوى شيعه باشد. وى در زمينههاى مختلف علم حديث، فقه، كلام، اصول فقه، رجال، تفسير، ادعيه و تاريخ كتابهاى بسيارى نوشته است، به گونهاى كه داراى دو اثر حديثى از مجموع كتابهاى اربعه شيعه (الاستبصار و تهذيب الأحكام) و سه كتاب رجالى از كتابهاى رجالى معروف شيعه (الفهرست، كتاب الرجال و كتاب اختيار الرجال) ميباشد.
وى همچنين در كتابهاى فقهى، نظير «المبسوط فى الفقه»، «كتاب الخلاف»، «النهاية فى مجرد الفقه والفتاوي» و كتاب اصولى «العدّة فى اصول الفقه» به مباحثى، همچون وظايف و اختيارات رهبر و زعيم سياسى در حكومت اسلامى، تبيين دامنه اعمال ولايت در ساير كارگزاران نظام سياسى اسلام، انواع حكومت، كيفيت برخورد با حكومت حاكمان نامشروع و جور، حقوق و وظايف متقابل فرد و دولت و عناصر نظارتى در دولت اسلامى، اهداف و غايات نظام سياسى اسلام در صحنههاى داخلى و خارجى، سياستهاى اقتصادى و مالى و جريانها و گروههاى مخالف نظام اسلامى و كيفيت رفتار با آنان ميپردازد.
1- اهداف و غايات حکومت اسلامي
يکي از دغدغه هاي فکري فقهاي شيعه انديشه سياسي بوده است که اين فقهاي نامدار در ارتباط تنگاتنگ خود با مردم درگير مسائل سياسي و حکومتي بوده و براي حل معضلات آنها به ارائه راه حل مي پرداختند هرچند به دليل اوضاع نابسامان سياسي، آراي خود را به صورت پراکنده و در ابواب مختلف فقه و کلام مطرح نموده اند. از اين نظر شيخ طوسي از جمله فقهاي نامداري است که داراي انديشه هاي سياسي در زمينه هاي حکومت، انواع حکومت، قضاوت، عدالت اجتماعي و ... است.
2- تامين و حفظ مصالح عمومي
از منظر شيخ تحقق مصالح عمومي جامعه از جمله غايات مطلوب در حکومت اسلامي است که امام و رهبر سياسي- ديني براي تامين آن منصوب شده است. اصولا امام به دليل دانش سياسي- ديني خويش جز به مصالح عمومي مردم نينديشيده و دستوري صادر نمي کند؛ بنابراين امام موظف است هرامري از امور مردم و شهروندان جامعه اسلامي را که فرد يا گروه خاصي عهده دار آن نيست و جزء منافع عامه به شمار مي آيد به سرانجامي مطلوب برساند.
3- برقراري نظم وامنيت
نظم وامنيت از نيازهاي اوليه و خواسته هاي به حق هر ملتي به شمار مي آيد و سبب شکوفايي استعدادها و خلاقيت ها و رشد و بالندگي تمدن ها مي شود و در صورت فقدان آن به تدريج جوامع و تمدن به زوال مي گرايند . شيخ طوسي به شيوه اي غيرمستقيم تاکيد دارد که هرگاه حکومت در جامعه اي حضور فعال داشته باشد نظم وامنيت مطلوب تامين شده و مردم از گرداب فساد و تباهي ناشي از بي نظمي وناامني رهايي خواهند يافت.
4- بسط عدالت اجتماعي
بسط و گسترش عدالت اجتماعي از اهداف مهم پيامبران و امامان و مطابق با سياست هاي حکومت ها و دولت ها بوده و رهبران حکومت ها آن را سرلوحه برنامه هاي خود قرار داده اند. امام علي(ع) در گفتاري مي فرمايد چه بسا حکومت هاي غيرديني و غيراسلامي استمرار يابد اما با ظلم و ستم و برخورد ناعادلانه با مردم خويش دوام واستمراري نخواهند داشت . شيخ طوسي به منظور تبيين لزوم دولت و حکومت، اذعان مي دارد که هرگاه حکومت وحاکمي مبسوط اليد و مقبول مردم برسرکار آيد نتيجه و ثمره عمده آن اين است که داد مظلومان و ستمديدگان را از ستم پيشگان خواهد ستاند زيرا با تحقق اين امر، شهروندان آن جامعه به صلاح و سعادت خواهند رسيد و در نقطه مقابل هرگاه ملتي از چنين موهبتي برخوردار نباشد قدرتمندان و صاحبان زور بر ضعفاي جامعه مسلط خواهند شد. در نتيجه همگان به انجام معاصي و سرکشي در برابر احکام الهي جرات مي يابند. در چنين فرضي مردم به فساد و تباهي نزديک تر خواهند بود تا به نيکبختي و سعادت.
-----------------------------------------------------
منابع و ماخذ
1- دواني، علي، هزاره شيخ طوسي، ص 4-3
2- مروي، حسنعلي، مرزبانان شيعه، ص 7
3- مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار،ج1، ص 69
4- مدرس، محمد، ريحانه الادب، ج2، ص 399
5- موسويان، محمدرضا، انديشه سياسي شيخ طوسي، ص 16-15
6- همان، ص 16
7- تهراني، آقا بزرگ، زندگينامه شيخ طوسي، ص 7-6
8- يزدي مطلق، محمود، انديشه هاي کلامي شيخ طوسي، ج1، ص 66-65
9- طوسي، الفهرست، ص 185
10- يزدي مطلق، محمود، همان، ص 66
11- موسويان، محمدرضا، انديشه سياسي شيخ طوسي، ص 67-64
ر.ک . طوسي، المبسوط، ج3، ص 319 و ج 7، ص 24
همان، الاقتصاد الهادي الي طريق الرشاد، ص 183
همان، تلخيص الشافي، ج1، ص 70
منبع: روزنامه رسالت، شماره 5865
تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه