تبیان، دستیار زندگی
هزاران مایل دور از زمین، آنطرف دنیا سیاره كوچكی بنام فلیپتون قرار داشت. این سیاره خیلی تاریك و سرد بود،بخاطر اینكه خیلی از خورشید دور بود و یك سیاره بزرگ هم جلوی نور خورشید را گرفته بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هزار مایل دور از زمین
هزار مایل دور از زمین

هزاران مایل دور از زمین، آنطرف دنیا سیاره كوچكی بنام فلیپتون قرار داشت. این سیاره خیلی تاریك و سرد بود،بخاطر اینكه خیلی از خورشید دور بود و یك سیاره بزرگ هم جلوی نور خورشید را گرفته بود.

در این سیاره موجودات عجیب سبز رنگی زندگی می كردند.

آنها برای اینكه بتوانند اطراف خود را ببینند از چراغ قوه استفاده می كردند.

یك روز اتفاق عجیبی افتاد. یكی از این موجودات عجیب كه اسمش نیلا بود، باطری چراغ قوه اش را برعكس درون چراغ قوه گذاشت.

ناگهان نور خیره كننده ای تابید و به آسمان رفت ، از كنار خورشید گذشت و به سیاره ی زمین برخورد كرد.

آن نور در روی سیاره ی زمین به یك پسر بنام بیلی و سگش برخورد كرد. نیلا بلافاصله چراغ قوه اش را خاموش كرد ولی آن دو موجود زمینی بوسیله نور به بالا یعنی سیاره ی فلیپتون كشیده شدند. آنها در فضا به پرواز در آمدند و روی سیاره ی فلیپتون فرود آمدند.

بیلی سلام گفت و نیلا هم دستش را تكان داد.

بیلی گفت: وای، اینجا همه چیز از بستنی درست شده شده است.

سگ بیلی هم پاهایش را كه به بستنی آغشته شده بود ، لیس می زد.

نیلا با ناراحتی گفت: ولی هیچ كس اینجا بستنی نمی خورد چون هوا خیلی سرد است.

نیلا خیلی غمگین به نظر می رسید. او پرسید: آیا شما می توانید به ما كمك كنید، ما به نور خورشید احتیاج داریم تا گیاهان در سیاره ما رشد كنند؟

بیلی گفت: من یك فكری دارم. آیا می توانی ما را به خانه مان برگردانی؟

نیلا گفت: یك دقیقه صبر كن. سپس او باطریهای چراغش را برعكس قرار داد. زووووووووووم.

بیلی و سگش به كره زمین برگشتند.

بیلی به حمام رفت و آینه را برداشت. او به حیاط آمد و آینه را طوری قرار داد كه اشعه خورشید كه به آینه می خورد اشعه هایش به سیاره فلیپتون برگردد.

با این فكر بیلی، سیاره فلیپتون دیگر سرد نبود. هر روز سگ بیلی آینه را در زیر نور خورشید قرار می داد تا نور و گرمای كافی به سیاره كوچك برسد.

حالا دیگر نیلا و دوستانش می توانستند در زیر نور خورشید از خوردن بستنی لذت ببرند.

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

************************************

مطالب مرتبط

سیاره عجیب غریب سرد و تاریک

هزارتا بچه گوزن از آسمون میآید

خرگوشی که می‏خواست عجیب باشد

موش می خوری یا آبگوشت؟!

بابایی مثل شیشه

روباه مکار و بز کوهی

شکارچی های ترسو

زبان حبابی

سنجاق قفلی نگران

خرس قرمز شکمو

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.