پند هایی از امام رضا علیه السلام
1- انس با خدمتکار
یاسر، خدمتکار امام رضا علیهالسلام میگوید: امام رضا علیهالسلام هر وقت فرصت پیدا میکردند، همه خدمتکاران را از کوچک و بزرگ، دور خود جمع میکردند و با آنان به گفتوگو نشسته و مأنوس میگشتند.
آنان هم با ایشان انس پیدا مینمودند و هر گاه سر سفره مینشستند، از هیچ کدام آنان غفلت نمیکردند، حتی از اصطبلدار و حجامتگر.
عیون اخبارالرضاج2
2- بخل
بزنطی گوید: نامهی امام رضا علیهالسلام را به ابوجعفر علیهالسلام چنین خواندم: ای ابو جعفر! شنیدهام هنگامی که سوار مرکب میشوی، غلامان، تو را از درب کوچک خارج میکنند و این از بخلشان است که نمیخواهند خیر تو به کسی برسد. به حق پدری که بر تو دارم، از تو میخواهم که رفت و آمد شما جز از درب بزرگ نباشد، و چون بیرون میروی، با خود سیم و زر داشته باشی تا هر کس چیزی از تو خواست، به او بدهی.
اصول کافی ج4
3- برآوردن حاجت
شیخ صدوق از ابراهیم بن عباس روایت کرده که: هرگز ندیدم حضرت امام رضا علیهالسلام کسی را به زبان بیازارد و ندیدم که کلام کسی را قطع کند. او هیچگاه در حضور کسی پای خود را دراز نمیکرد و در هیچ مجلسی به احترام حاضران، تکیه نمیداد و از برآوردن حاجت هیچ نیازمندی دریغ نمیورزید.
منتهی الامال ج2
4- برخورد با خدمتکار
نادر، خدمتگزار امام رضا علیهالسلام میگوید: امام رضا علیهالسلام حلوای گردویی را لقمه کرده و به من داد.
محاسن برقی ج2
5- برخورد با فرزند
کاتب امام رضا علیهالسلام میگوید: امام رضا علیهالسلام فرزند خود امام محمّد تقی علیهالسلام را در حالی که کودکی بیش در مدینه نبود، جز با کنیهاش یاد نمیکرد و میفرمود: «پسرم ابو جعفر علیهالسلام به من این چنین نوشته»، و او را با تعظیم، مخاطب قرار داده و در نهایت بلاغت و زیبایی، جواب نامههایش را میداد.
عیون اخبارالرضاج2
6- بزرگوارترین
ابن ابی الحدید معتزلی، یکی از علمای بزرگ اهل سنّت میگوید: علی بن موسیالرضا علیهالسلام داناترین، با سخاوتترین و بزرگوارترین مردم از جهت اخلاق و رفتارهای انسانی بود.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 15
تنظیم : بخش کودک و نوجوان