تبیان، دستیار زندگی
در نگاهی دیگر خواننده به وجود سایه ای سنگین بر اشعار رودکی پی می برد و آن ذکر حزن انگیز مواردی است که اکنون جز خاطره ای از آنها به جای نمانده است. نخست ذکر زیبایی ظاهری که جسم وی را شامل می شود هنر رودکی در این بخش یادکرد جزئیاتی مثل سپیدی دندان زلف و ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گویی هزار دستان بود

بررسی نوستالژی در دیوان رودکی

بخش اول ، بخش دوم(پایانی):

مفاهیم نوستالژیک براساس میزان تداوم:

گویی هزار دستان بود

« واژه »، « رنگ » و « تصویر » نیز ابزار گفتاری شاعر در سرودن اشعار نوستالژیک است. در بخش واژه کلماتی که بار معنایی غم و درد دارند بیشترین بسامد را به خود اختصاص می دهند که گاه به صورت کلمات بسیط و گاه مرکب/ مشتق و در مواقعی نیز در قالب صنایع ادبی به کار می روند. در مبحث « رنگ » نیز شاعر هنگام سخن گفتن از زیبایی و توانمندی های گذشته خود از رنگ های شاد و پر حرارت و گرم مثل قرمز بهره می گیرد، اما آنجا که زبان به بیان نداشته های امروزین خویش می گشاید از رنگ های سرد، بی روح؛ بی تاثیر مثل خاکستری بهره می گیرد. « تصویر » نیز از جمله ابزار ارزشمند دیوان رودکی است که ابیاتی از وی را – در بخش نوستالژیک- به تابلوهای نقاشی زیبایی تبدیل می کند به طوری که خواننده به آسانی می تواند به جای هر واژه یک مفهوم/ نقش قرار داده، تصویر مورد نظر را ترسیم کند.

در این نوع دسته بندی، دو زیرمجموعه « آنی » و « مستمر » جای می گیرد. در توضیح نوع نخست باید گفت آن دسته از مفاهیم اند که ممکن است بخش هایی از دیوان هر شاعر را در برگیرند بدین معنا که سراسر دیوان شاعر، صورت نوستالژیک ندارد، بلکه جز در چند شعر – معمولا در دیوان اغلب شاعران نیز امری عادی است و ممکن است به مناسبت های مختلف سروده هایی اندوهبار هم داشته باشند- این ویژگی مشاهده نمی شود.به عبارت دیگر شاعر یا نویسنده به ترسیم لحظه یا لحظاتی از گذشته در اثر خویش گرایش دارد.(ر.ک: همو،همان، ص1396)  و این نکته نیز از ویژگی های اشعار رودکی سمرقندی است؛ چراکه اساسا شعرهای او آینه لحظات خوش زندگی است و وجود مفاهیم دردناک و غمبار هم، معمولا حاصل دوران پیری اوست که امری طبیعی است1. با توجه به آنچه در بالا آمد می توان به این نکته دست یافت که اعتقاد به مستمر بودن جنبه نوستالژیک در دیوان رودکی ادعایی نادرست است و شاعر جز در چند مورد در سایر اشعار به ترویج روحیه خوش باشی و اغتنام فرصت می پردازد.

میزان تاثیر گزاری

قدرت بیان و توانایی قلم شاعر/نویسنده که کارگزار اندیشه توانمند اوست بزرگترین و مهم ترین عامل در تاثیرگزاری برخواننده است. به بیان دیگر همان قدر که ضعف بیان و عدم تسلط بر ظرافت های زبانی موجب گریز خواننده از اشعار یا نوشته های شاعر/ نویسنده خواهد بود قدرت او نیز برانگیزاننده احساسات و عواطف ایشان خواهد شد و رودکی از جمله شاعران توانمندی است که سحر کلامش نه تنها در روزگار حیات وی جاذب اذهان اطرافیان بوده بلکه پس از صدها سال هنوز خواننده را در باغ سرسبز اندیشه خویش به مهمانی می خواند. از تاثیر کلام او همین بس که امیری را به دور از کفش و کلاه شاهی به بخارا باز می گرداند و بزرگانی را پس از سالیان دراز دوری به خانه و کاشانه به دیدار فرزندان و خانواده می رساند.(معین،1375، ص53)

ابزار گفتاری در مفاهیم نوستالژیک

آنچه در بررسی اشعار فاخر نوستالژیک دیوان رودکی به چشم می آید به کارگیری ابزار « کلام »،« تصویر » و « رنگ » در ایجاد ارتباط کلامی با خواننده است. این قدرت شاعری او سختی راه را در سرودن بر وی هموار ساخته است به طوری که فخامت در بیان او را نه تنها در تنه اصلی قصاید بلکه در تغزل های اشعارش نیز به خوبی می توان مشاهده نمود. سخنان وی در عین استواری – که در قالب لغات بیان می شود- بسیار ساده و روشن و بیانگر احساسات شاعرانه محض اوست. بدین ترتیب رودکی را باید آغازگر ارجمند غزل نامید؛ زیرا پیش از وی هیچ گونه مدرکی که پژوهنده را به شاعری پیشاهنگ تر در این زمینه رهنمون شود در دست نیست.(صبور، 1384، ص149-152 نیزر.ک: میرزایف، 1957، ص21 ) واژه، رنگ و تصویر از ابزارهای اثر گذار این شاعر بزرگ در آفرینش اندیشه های فاخری است که در دیوانش به چشم می خورد.

1- واژه: اگرچه ابزار اصلی هر شاعر در بیان حالات، احساسات، عواطف و تمایلات، واژه است و در بیان اندوه از گذشت لحظات دیرین هم - که اکنون تنها خاطره ای از آنها برجاست تا نوستالژی را در دیوان ایشان بیافریند- این کلماتند که نقش اصلی و اساسی را بر عهده دارند اما برای دستیابی سریع به مفاهیم غمبار = غم سروده های شاعر بهتر است به کلیدواژه هایی اشاره کنیم. کلمات و عباراتی مثل غیب/ غایب، بلا، نحس2، داغ فرقت3، درد4، بیابان5، شدن در مفهوم گذشتن و طی شدن6، گریه7، عصا وانبان8و... اینگونه کلمات ممکن است در قالب های دستوری بسیط/ مرکب/ مشتق به کار رفته و یا در صنایع ادبی و بیانی مثل انواع تشبیه، استعاره، کنایه و حتی مجاز جایگاهی بیابند. در مواردی هم ممکن است شاعر از زمان گذشته افعال برای بیان آنچه در گذشته رخ داده استفاده کند که در این حالت این دسته از افعال معمولا در جایگاه ردیف قرار خواهند گرفت9.

آنچه در اینگونه کلمات حائز اهمیت است و در دیوان شاعر به شکل چشم گیری خودنمایی می کند به کارگیری اصولی و هنرمندانه آنهاست؛ به عبارت دیگر در به کارگیری ترکیباتی که ایجاد فضای غمبار و حزن آور می کنند با مهارت خاص عمل می کند.

2-رنگ : دومین عامل استحکام اشعار نوستالژیک رودکی بهره گیری از عنصر « رنگ » است. در این روش وی زمانی که به شرح حالات و ویژگی های گذشته می پردازد معمولا از رنگ های گرم و شاد مثل سرخ در توصیفات خود بهره می گیرد اما هنگامی که وضعیت کنونی خویش را به تصویر می کشد خواننده با رنگ های سرد و بی روح مثل خاکستری برخورد می کند. به طور مثال در توصیف موهای خویش در دوران جوانی از سیاهی آنها یاد می کند و زلف خود را به قطران شبیه می سازد.

شد آن زمانه که رویش به سان دیبا بود/ شد آن زمانه که مویش به سان قطران بود

(ش/23)

همانطور که بیان شد وی در اشعارش- جز درابیات نوستالژیک- رنگ های شادی بخش و نشاط آور و پُر حرارت به کار می گیرد و همین امر موجب شکل گیری تصاویر رنگین و پُر نقش و نگار می گردد که نشان از گذشته ای پر رونق دارد.

3- تصویر: تصویرسازی هنر بزرگ رودکی است. خوانش اشعار او در مواقعی ما را با تابلوهایی زیبا و شگفت انگیز روبه رو می کند که دنیایی را به کمک واژه ها به جنبش و حرکت درآورده است و این همه حکایت از سحر شعر او دارد. این تصاویر تنها رویاهای شیرین او نیستند گاهی هم حسرت نگفتنی را در خود دارند که شاید جز وی کمتر کسی بتواند اینگونه استادانه به تصویرشان بکشد. در شعر شورانگیز " جوی مولیان "شاعر در چند بیت – اگر نگوییم همه ابیات- تصاویر رنگینی می آفریند.در بیت دوم این شعر رودکی ، فردی را به تصویر کشیده است که در حال عبور از رود آموی لغزش سنگریزه ها و ریگ های آن را به شوق رسیدن به سرمنزل یار بر کف پای به جان می خرد و آن را حالتی چون پای نهادن بر حریری نرم تصور می کند. در حقیقت نماد پردازی های هنرمندانه اوست که اوج قدرت نمایی شاعرانه اش را نشان می دهد.

رودآموی :نمادِ  دوری وفاصله

ریگ : نمادِ سختی ورنج راه

حریر :نمادِ آسایش وآرامش

در این تابلوی رنگین، صنعت تشبیه مهم ترین عامل پیروزی در آفرینش این یادگار ماندگار است.

ریگ آموی ودرشتی راه او / زیر پایم پرنیان آید همی

(ش/43)

در این شعر اگرچه رودکی به قصد برانگیختن حس وطن دوستی امیرسامانی ذکر زیبایی های بخارا می کند و حتی آن دیار را مخاطب قرار داده، به نوعی حیات انسانی به آن می بخشد اما در حقیقت دلتنگی خود را از گذشته ای نه چندان دور که در دیاری سرسبز و زیبا به سر می برده، بیان می کند.

گویی هزار دستان بود

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهــربان آید همی
ریگ آموی ودرشتی راه او
زیرپایم پرنیـــان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا شادباش ودیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میرماه است وبخارا آسمان
ماه ســوی آسمان آید همی
میر سرو است وبخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی...
اسب ما را زآرزوی روی او
زیر ران جولان کنان آید همی

(ش/43)

در نمونه ای دیگرنیز شاعر از تار وپود صنعت پارچه بافی برای تصویرآفرینی کمک می گیرد.

یکیم خلعت پوشید داغ فرقت تو /که تار اوست پشیمانی وغم دل پود

(ش/22)

اما بر خلاف همه پارچه ها این پشیمانی و اندوه نبودِ یار است که تار و پود پارچه را شکل می بخشد.10

نتیجه

با تکیه بر آنچه در دیوان رودکی سمرقندی آمده است می توان به این نتایج دست یافت:

  1. 1- بر اساس تقدیم و تاخر زمانی مفاهیم نوستالژیک در دیوان وی به دو دسته گذشته گرا و آینده گرا تقسیم می شوند که در هر یک از این دسته بندی ها نیز دو زیر مجموعه زمانی دور و نزدیک جای می گیرد.
  2. 2- در مبحث بررسی اشعار وی از منظر تعداد، دو گروه اشعار نوستالژیک فردی و جمعی جای می گیرد که شاعر با توجه به موقعیت به بیان آمال و آرزوهای خود و سایرین پرداخته است.
  3. 3-  اگر از دیدگاه میزان تداوم به « اندوه – سروده » های رودکی بنگریم باید او را شاعری بدانیم که در دیوان وی مفاهیم نوستالژیک، صورت آنی دارند نه مستمر. بدین معنی که شاعر تنها در مواقعی خاص، به سرودن اشعار اندوهناک پرداخته و این ویژگی در سرتاسر دیوان او به چشم نمی آید زیرا در آن صورت باید واژه مستمر را برای همه اشعار او به کار گرفت.
  4. 4- « واژه »، « رنگ » و « تصویر » نیز ابزار گفتاری شاعر در سرودن اشعار نوستالژیک است. در بخش واژه کلماتی که بار معنایی غم و درد دارند بیشترین بسامد را به خود اختصاص می دهند که گاه به صورت کلمات بسیط و گاه مرکب/ مشتق و در مواقعی نیز در قالب صنایع ادبی به کار می روند. در مبحث « رنگ » نیز شاعر هنگام سخن گفتن از زیبایی و توانمندی های گذشته خود از رنگ های شاد و پر حرارت و گرم مثل قرمز بهره می گیرد، اما آنجا که زبان به بیان نداشته های امروزین خویش می گشاید از رنگ های سرد، بی روح؛ بی تاثیر مثل خاکستری بهره می گیرد. « تصویر » نیز از جمله ابزار ارزشمند دیوان رودکی است که ابیاتی از وی را – در بخش نوستالژیک- به تابلوهای نقاشی زیبایی تبدیل می کند به طوری که خواننده به آسانی می تواند به جای هر واژه یک مفهوم/ نقش قرار داده، تصویر مورد نظر را ترسیم کند.
  5. 5- در نگاهی دیگر خواننده به وجود سایه ای سنگین بر اشعار رودکی پی می برد و آن ذکر حزن انگیز مواردی است که اکنون جز خاطره ای از آنها به جای نمانده است. نخست ذکر زیبایی ظاهری که جسم وی را شامل می شود هنر رودکی در این بخش یادکرد جزئیاتی مثل سپیدی دندان زلف و خط و خال و ابرو و قامت است. دیگر: ذکر پایگاه بلند اجتماعیی است که به واسطه قریحه شاعری و استعداد خداوندی در میان درباریان به دست آورده است ولی اکنون اثری از آن جایگاه نیست. وسوم، ثروت و مکنتی که باز هم در سایه هنر شاعری و نوازندگی نصیب خود ساخته اما اکنون باید روزگار عصا و انبان را تجربه کند، چرا که اموال و دارایی های گذشته را از کف داده است.
  6. 6- نکته دیگری که خواننده را هنگام خواندن دیوان رودکی متاثر می سازد شکایت وی از روزگار است. در یکی از قصاید که جنبه نوستالژیک بیشتری دارد-دندانیه- با این ابهام روبه رو می شویم که آیا این گفته ها و گلایه های شاعرانه دوران پیری وی از سرزنش مردم نشات می گیرد؟ و آیا از نگاه تمسخرآمیز معاصران دلی پر درد داشته است؛ هنگامی که می سراید:

تو  رودکی را ای ماهرو کنون بینی
بدان زمانه ندیدی که این چنینان بود
بدان زمانه ندیدی که در جهان رفتی
سرود گویان، گویی هزاردستان بود

(ش/24)


پی نوشت ها:

1- در این مورد قصیده " دندانیه " یکی از قویترین اشعاری است که ممکن است بر زبان شاعری جاری گردد.

2-کدام نحس برآمد کم از تو غایب کرد/کدام باد بلا بود کز توام بربود(ش/22)

3- یکیم خلعت پوشید داغ فرقت تو  /که تار اوست پشیمانی و غم دل پود(ش/22)

4- همان که درمان باشد به جای درد شود/و باز درد همان کز نخست درمان بود(ش/ 22)

5- بسا شکسته بیابان که باغِ خرم بود/و باغ خرم گشت آن کجا بیابان بود(ش/23)

6- شد آن زمانه که رویش بسان دیبا بود/شد آن زمانه که مویش بسان قطران بود

چنان که خوبی، مهمان و دوست بود عزیز/بشد که باز نیامد عزیز مهمان (ش/23)

7- عجب آید مرا زکرده خویش /کز در گریه ام، همی خندم (ش/25)

8- کنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم/عصا بیار، که وقت عصا و انبان بود (ش/25)

9- در نگاهی به قصیده معروف دندانیه می توان ردیف بود را به عنوان شاهدی بر مدعا بیان نمود.

( ش/22-3) و یا در صفحه 22/ش در دو بیت 65 و 66 نیز از فعل گذشته استفاده می کند. غایب کرد، بربود و پوشید از آن دسته است.

10- در تصحیح  دانش پژوه "بوی جوی مولیان آید همی/ یاد یار مهربان آید همی " آمده است.

11- در بیت " بدان مرغک مانم که همی دوش /به زار از برِ شاخک همی فنود"(ش/78)نیز همان تصویرسازی را که موجب شکل گیری یک تابلوی نقاشی می شود را شاهدیم.


کتابنامه:

1_ تودوروف، تزوتان: منطق گفت وگویی میخائیل باختین، ترجمه داریوش كریمی، مركز، تهران، 1377

2_ روح‌‌الامینی، محمود: فرهنگ و زبان گفتگو به روایت تمثیلهای مثنوی مولوی بلخی، چاپ اول، آگه، تهران، 1381

3_ رودکی، جعفربن محمد: دیوان شعر، تصحیح جعفر شعار، قطره، چاپ سوم، تهران، 1382

4_ رودکی، ابوعبدالله جعفربن محمد: دیوان رودکی، تصحیح منوچهر دانش پژوه، توس، چاپ اول، تهران، 1374

5_ صبور، داریوش: آفاق غزل فارسی، زوار، چاپ دوم، تهران، 1384

6_ صفوی، كورش: از زبان‌شناسی به ادبیات، ج‌اول: نظم، چاپ دوم، حوزه هنری، تهران 1380

7 _ فرهنگنامه ادبی ادبی فارسی: ج2، به سرپرستی حسن انوشه، سازمان چاپ وانتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، چاپ دوم، تهران، 1381

8 _ ملاصالحی، حكمت‌الله: «اندیشه گفتگو و آرمان تفاهم»، اطلاعات، اسفند 1377

9 _ میرزایف، عبدالغنی: رودکی وانکشاف غزل، نشریات دولتی تاجیکستان، استالین آباد، 1957

10_ نفیسی، سعید: محیط زندگی واحوال واشعار رودکی، چاپ چهارم، امیرکبیر، تهران، 1382

11-  نظامی عروضی سمرقندی : چهارمقاله، تصحیح علامه محمد قزوینی، شرح و توضیح محمد معین، جامی، تهران،


دکتر بهناز پیامنی

تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی