تبیان، دستیار زندگی
مرحوم حاج ملا آقا جان زنجانی ( عاشق دلسوخته اهل بیت و از اکابر عرفا و سالکان الهی ) در سفری به عتبات ، با سر و وضعی بسیار آشفته و با پای برهنه و بسیار بیدلانه طی طریق می کرده است . در اثنای راه به دشت همواری می رسد و همین که می خواهد از کنار جالیزی عبور
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

باید ثابت کنی که عاشقی!

مرحوم حاج ملا آقا جان زنجانی ( عاشق دلسوخته اهل بیت و از اکابر عرفا و سالکان الهی ) در سفری به عتبات ، با سر و وضعی بسیار آشفته و با پای برهنه و بسیار بیدلانه طی طریق می کرده است .

در اثنای راه به دشت همواری می رسد و همین که می خواهد از کنار جالیزی عبور کند، دهقان سالخورده عربی که سرگرم آبیاری بوده به او نهیب می زند که :

تو کیستی و با این سر و وضع در اینجا چه می کنی ؟!

می گوید :

من عاشق و دلباخته مولایم حسین بن علی (ع) هستم و بیدلانه به زیارت او می روم .

دهقان سالخورده با شنیدن این پاسخ بیل خود را برمی دارد و به او می گوید :

ادعای بزرگی کردی ! باید ثابت کنی عاشقی !

می پرسد : چگونه ؟

می گوید :

در میان عاشق و معشوق هیچ فاصله و حجابی نیست . از همین جا که ایستاده ای به محبوب خود سلام کن اگر جواب سلامت را دادند که هیچ وگرنه با همین بیل ادبت خواهم کرد !

مرحوم ملا آقا جان لحظه ای به فکر فرو می رود و برای اینکه طرف را بیازماید به او می گوید :

تو که این پیشنهاد را به من می کنی ، این آمادگی را در خود می بینی ؟

مرد عرب جواب می دهد :

من که ادعایی نکرده ام تا آن را ثابت کنم ، تو باید ادعای خود را ثابت کنی نه من ! که : البیّنة علی المدّعی

ولی با این وجود سلامی می کنم ، شاید جواب سلام مرا دادند !

و بعد تیمم می کند و رو به قبله می ایستد و می گوید :

السلام علیک یا اباعبدالله !

حاج ملا آقا جان از چهار جهت جواب سلام آن دهقان را از زبان محبوب خود می شنود و از هوش می رود !

دهقان او را به هوش می آورد و می گوید :

حالا نوبت توست ! برخیز و عاشقی خود را ثابت کن !

حاج ملا آقا جان هم با دست و پایی لرزان ، به قول خودش یک وضوی علمایی می گیرد و رو به قبله کرده با چشمی گریان و دلی سوزان عرضه می دارد :

السلام علیک یا اباعبدلله ! بابی انت و امی یا مولای !

حاج ملا آقا جان می گوید من جواب سلام خود را نشنیدم ولی آن پیرمرد عرب که شکسته دلی مرا دید با لحنی نصیحت آمیز به من گفت :

جواب سلام تو را دادند ولی خیلی آهسته !

انسان وقتی می خواهد به خدمت بزرگواری چون حسین بن علی (ع) برسد باید مراتب ادب را رعایت کند و در نهایت احترام و فروتنی به محضر آن حضرت سلام کند نه با ادعا !

باید آدم شد و آدمیت به داشتن سر و وضع پریشان نیست !!!

نتایج :

1. حضرت رحمن می فرماید :  انّ اولیایی تحت قُبایی لا یعرفهم غیری !

2. ادعا ، سد راه سالک است ...چه ادعای عاشقی باشد چه دعوی فرزانگی !

منبع: در محضر لاهوتیان


تنظیم برای تبیان: شکوری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.