تبیان، دستیار زندگی
امام علی علیه السلام با این كه در اوج نشسته است ولی نه تنها دست از شریعت باز نمی دارد بلكه به آن بیش تر تمسك می كند و عبادت هایش را افزایش می دهد كه هیچ كسی جز همان معصومان(ع) به آن نمی رسند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استغفارو نقش شگرف آن (1)

توبه و تسبیح

بسیاری ازمردم هنگامی كه با مشكلی مواجه می شوند از خود می پرسند: چرا این گرفتاری و مشكل برایم پیش آمده است؟ بی گمان بسیاری از پاسخ ها نیز بر این مبتنی است كه گناهی را مرتكب شده اید و این پیامدهای طبیعی گناهان است. بنابراین لازم است كه از گناه خویش توبه و استغفار كنید و با اعمال نیك و صالح، زشتی گناه را بپوشانید و محبت و رحمت الهی را به سوی خود جلب نمایید.

در این صورت است كه شخص از شما می پرسد: چگونه می بایست استغفار كنم و چه آدابی را باید مراعات كنم تا از پیشگاه الهی طلب رحمت و مغفرت نموده و مهر و محبت او را به سوی خویش جلب نمایم؟

نویسنده در نوشتار حاضر كه در واقع ادامه بخش پیشین است كه روز سه شنبه 91.6.78 به چاپ رسید می كوشد تا با بهره گیری از آیات قرآن و روایات آداب و شرایط استغفاررا بیان كند تا سرعت تأثیر استغفار و آثار آن بیش تر از پیش نمایان شود. باهم این نوشته را ازنظر می گذرانیم.

ضرورت رعایت آداب استغفار به عنوان شرط كافی

برخی از مردم براساس شعر مولوی بلخی شاعر پرآوازه و عارف ایرانی، در پاسخ این كه چه آدابی را می بایست در استجابت دعا و رهایی از گناه و باز شدن درهای توبه، به جا آورد؟ می گویند در انجام دعا و نیایش هیچ ترتیب و آدابی مجوی و به همان عمل باطنی و اخلاص بسنده كن؛ زیرا آن چه مهم و اساسی است نیت خالص و اخلاص در عمل است و هرگونه آداب و آیینی حتی می تواند سد راه استجابت و تأثیرگذاری باشد.

بی گمان آن چه كلید اساسی است همان اخلاص عمل است. اما این بدان معنا نیست كه آداب و آیین های خاص تأثیرگذار نمی باشند؛ زیرا هر عملی می تواند به شكل كامل و یا اكمل انجام پذیرد و یا این كه برخی از امور شرط لازم برای چیزی باشد ولی شرط كافی نیست. به این معنا كه وجود اخلاص برای عملی شرط لازم و ضروری استجابت دعا و نیایش و استغفار و یا قبول و پذیرش هر عملی است ولی این گونه نیست كه شرط كافی نیز باشد. بنابراین می توان گفت كه امور دیگری نیز به عنوان شرط می بایست وجود داشته تا عمل به شكل كامل و یا اكمل خودنمایی كند.

بی گمان آن چه در درستی و صحت عمل لازم و ضروری است ایمان و اخلاص است و این مسأله، امری قلبی و باطنی می باشد ولی این دلیل نمی شود كه امور دیگری نیز در تحقق و یا تأثیرگذاری آن دخیل نباشد.

بی گمان آن چه كلید اساسی است همان اخلاص عمل است

دل پاك همراه با حدود شرعی

بارها از كسانی شنیده اید كه می گویند آن چه مهم است دل پاك و خالص است. زنان و مردانی را دیده اید كه با آن كه نامحرم هستند به هم دست می دهند و هنگامی كه از ایشان پرسیده می شود كه این عمل گناه است می گویند: ما كه قصد گناه نداریم آن چه مهم است دل پاك است كه ما آن را داریم و بی قصد و نیت گناه و یا تهییج شهوت این كار را انجام می دهیم.

در برابر این گفتار و رفتار این دسته از اشخاص می بایست گفت كه قصد و نیت پاك و خالص در دیدار با نامحرم شرط لازم است ولی این شرط كافی نیست و می بایست حدود شرعی چون عدم تماس بدنی میان نامحرم انجام پذیرد تا گناهی تحقق نیابد.

درگذشته برخی از صوفیان و درویشان بر این باور بودند كه آن چه مهم است دست یابی به یقین از راه عبودیت است و چون ایشان به مقامات عالی یقین یعنی فراتر از علم الیقین و عین الیقین به مرتبه حق الیقین رسیده اند، دیگر نیازی نیست كه مسایل شریعت را مراعات نمایند و نماز و روزه بگیرند؛ زیرا این امور برای كسانی است كه در راه هستند و كسی كه به مقصد و مقصود رسیده است این امور مانع می باشد و هیچ تأثیری در زندگی كمالی شخص ندارد.

توبه

این درحالی است كه یقین كامل برای همگان مؤثر نمی شود و این یقین چنان كه از آیات قرآنی به دست می آید در زمان مرگ است كه دیده ها به حقایق ملكوتی گشوده می شود. این در حالی است كه حتی اگر شخصی به مرگ اختیاری به این مقام برسد و دارای قیامت صغرا و حتی قیامت كبرای اختیاری شود و در زندگی دنیوی خویش قیامت كبرا را تجربه كند و ببیند، باز بی نیاز از شریعت نیست؛ زیرا انسان تا زمانی كه در جهان مادی است در معرض خطر است و این خطر نسبت به اهل بصیرت و كسانی كه مردگان بیدار هستند بسی بیش تر است و احتمال گمراهی آنان بیش تر می رود چنان كه داستان بلعم باعورا در قرآن حكایت از همین جماعتی دارد كه به مقام شهود و حق الیقین رسیده بودند ولی در نهایت گرفتار دنیا شدند و نتوانستند از خطر وسوسه های ابلیسی بگریزند.

از این مهم تر، كسانی از اولیای به حق الهی همانند امیر مؤمنان علی(ع) با اینكه در مقام شهودی نشسته است كه: لو كشف الغطاء لما ازددت یقینا؛ اگر پرده ها كنار رود چیزی بر یقین من افزوده نمی شود، با این همه كه در اوج نشسته است ولی نه تنها دست از شریعت باز نمی دارد بلكه به آن بیش تر تمسك می كند و عبادت هایش را افزایش می دهد كه هیچ كسی جز همان معصومان(ع) به آن نمی رسند.

بنابراین نمی توان از آداب به عنوان شرط كافی گذشت هر چند كه نیاز به شرط لازم و ضروری به نام اخلاص وجود دارد؛ زیرا اخلاص است كه به عنوان عمود و ستون خیمه استغفار آن را برپا می دارد و اصولا نتایج و پیامدهایی كه برای استغفار بیان می شود در صورت تحقق آن است و اما آداب تنها به عنوان علل تسریع بخش و مانند آن عمل می كند.

با این همه كسی منكر این نیست كه نمی بایست برای برپایی خیمه استغفار تنها به ستون خیمه بسنده كرد و به سراغ طناب های نگه دارنده در چهار سوی چادر نرفت و آن را به زمین میخكوب نكرد؛ زیرا هر یك از این طناب های كناری، افزون بر زیباسازی و آراستن چادر به شكل مطلوب، موجب می شود كه چادر در برابر باد، مقاومت بیش تری داشته باشد.

آداب استغفار نیز این گونه است كه هم موجبات آراستن آن را فراهم می آورد و هم موجبات تسریع و استواری آن را سبب می شود. بر این اساس است كه آیات قرآنی با آن كه اصل را بر اخلاص می گذارد ولی از آداب آن نیز چشم نمی پوشد و این گونه نیست كه آداب استغفار امری تفننی و از سر آراستن محض و صرف باشد.

به هر حال برای هر عبادت، ذكر و عملی كه بنده مومن انجام می دهد، آداب و شرایطی است و در صورتی آن عمل برای او مفید خواهد بود كه با شرایط و آرامش به جا آورده شود و استغفار به درگاه الهی نیز از این قاعده مستثنا نیست و آداب و شرایطی دارد.

امام علی علیه السلام با این كه در اوج نشسته است ولی نه تنها دست از شریعت باز نمی دارد بلكه به آن بیش تر تمسك می كند و عبادت هایش را افزایش می دهد كه هیچ كسی جز همان معصومان(ع) به آن نمی رسند

پشیمانی از گناه، شرط اصلی استغفار

از مهم ترین شرط استغفار كه در آیات بدان اشاره شده این است كه بنده واقعا از گناه و خطاهای خود پشیمان باشد و به سوی خدا بازگردد. در حقیقت معنای جمله «استغفرالله ربی و اتوب الیه» این است كه خدایا من از تو طلب آمرزش می كنم و به سوی تو بازمی گردم. بازگشت به سوی خدا زمانی به طور واقعی محقق خواهد شد كه بنده از صمیم قلب از گناهان و راه خطایی كه در پیش گرفته پشیمان باشد و كوتاهی هایی را كه تاكنون مرتكب آن شده جبران كند و به معنای واقعی به سوی خدا بازگردد.

بر همین اساس در آیات فراوانی كه سخن از استغفار و توبه به میان آمده بی درنگ، كلمه «اصلح» به كار رفته است و معنای اصلاح همان جبران خرابی ها و خطاهای گذشته است.

در روایتی نیز نقل شده كه شخصی بدون توجه به معنا و شرایط استغفار، ذكر «استغفرالله ربی و اتوب الیه» را در حضور علی(ع) بر زبان جاری می كرد. حضرت بشدت بر او خشم گرفت و فرمود: آیا می دانی حقیقت و معنی و شرایط استغفار چیست؟ استغفار شش شرط دارد: اول: پشیمانی از گناه، دوم: تصمیم بر عدم بازگشت به گناه، سوم: حقوق مردم را كه از آنان ضایع كرده ای جبران كنی، چهارم: هر تكلیف واجبی را كه از تو فوت شده قضا نمایی، پنجم: گوشت هایی را كه از حرام بر اندامت روییده است با اندوه ذوب نمایی، ششم: به همان اندازه كه جسم تو شیرینی معصیت را چشیده ، سختی طاعت به او بچشانی. (نهج البلاغه، كلمه 714).

توبه

در روایتی نیز امام رضا (ع) فرمود: كسی كه از گناهی استغفار می كند، در حالی كه آن را مرتكب می شود، مانند كسی است كه خدا را به مسخره گرفته است.

بنابراین با توجه به این آیات و روایات، استغفار حقیقی استغفاری است كه انسان واقعا از گناهی كه مرتكب شده پشیمان باشد و به آن باز نگردد و حقوق مردم و حقوق الهی را كه ضایع كرده، جبران كند و بدهی مردم را بپردازد، اگر حق كسی را ضایع كرده از آنان طلب رضایت نماید و اگر خمس یا زكاتی بدهكار است، پرداخت كند، نماز و روزه قضایش را به جا آورد یا تصمیم بگیرد كه همه این امور را انجام دهد و در این صورت استغفار او استغفار واقعی خواهد بود.

قرآن در آیات چندی شرایط و آداب استغفار را برمی شمارد كه مهم ترین آن ها پس از اقرار به ایمان و تسلیم واقعی در برابر خداوند (آل عمران آیه 391 و مومنون آیه 901) توجه به ربوبیت خداوندی است و این كه باور كند خداوند همان پروردگاری است كه همه هستی را مدیریت و تدبیر می كند تا هر موجودی با توجه به ظرفیت ها و استعدادهای خویش به مقام شایسته و بایسته خویش دست یابد و این كه خداوند هیچ چیزی را نادیده نمی گیرد و از كوچك و بزرگ و خرد و كلان آگاه است و هیچ امری بیرون از دایره اذن و مشیت او اتفاق نمی افتد.

بنابراین همان خداوند است كه برای رهایی بشر از تبعات و آثار گناه به یاری او می شتابد و با پذیرش استغفار وی می كوشد تا او را در مسیر كمالی قرار دهد و آثار گناه را از وی و پیرامونش بزداید. (آل عمران آیه 741 و 391 و اعراف آیات 32 و 151 و آیات دیگر).

نویسنده :سنیّه بهشتی

ابوذر رضاسلطانی/گروه دین و اندیشه تبیان

تنظیم:س.آقازاده