تبیان، دستیار زندگی
مرغان آواره تابستان به کناره پنجره ام می آیند آواز می خوانند و پر می کشند. برگهای زرد خاموش خزان آه می کشند و به زمین فرو می ریزند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرغان آواره

ابیاتی از مرغان آواره اثر رابیندرات تاگور

مرغان آواره

مرغان آواره تابستان به کناره پنجره ام می آیند

آواز می خوانند و

پر می کشند.

برگهای زرد خاموش خزان

آه می کشند

و به زمین فرو می ریزند

ای گروه کوچک آوارگان جهان

ردّ پاهاتان را

بر کلامم جا بگذارید.

جهان برای عشقش

پرده  عظمت بر چهره بر می دارد

کوچک می شود

مانا یک ترانه

مانا یک بوسه جاودانه.

لبخند های خاک

اشکهایش را

شکوفا نگاه می دارد.

صحرای قدرتمند

می سوزد از عشق یک پر علف

که می جنبد و

می خندد و

دور می شود.

*

ای زیبا

خود را در عشق بیاب

نه در چاپلوسی آینه.

*

مرغان آواره

دلم امواجش را به ساحل جهان می کوبد و

گریان بر آن می نویسد:

"دوستت دارم"

 *

زندگی

توانگریش را

به ثروت جهان و

ارزشش را

به دولت عشق می یابد.

*

آبشار می خواند

"چون رها شوم،

ترانه ام را خواهم یافت"

*

توفان گرد باد

بی راهه می رود

به جست و جو کوتاه ترین راه

و ناگاه

این جستجو

در هیچ گاه

به آخر می رسد.

مرغان آواره

*

خدا به انسان می گوید:

"شفایت می دهم

چرا که آسیبت می رسانم.

دوستت دارم

چرا که مکافاتت می کنم."

*

نمی توانم گفت

که چرا این دل

اندک

اندک

زار و نزار می شود

نیازهای کوچکی دارد

که هرگز نمی خواهد

یا نمی داند

یا به یاد نمی آورد.

تنظیم:بخش ادبیات تبیان