عباس سرو ایستاده
ای ماه بنیهاشم! تمام سروهای ایستاده، مرید تواَند؛ آن هنگام که نام تو در گیتی رقم میخورَد
و کبوتران، بالهای خود را به احترام آفرینش دو دستت بر هم میزنند
...که میلاد و وداع کشتگان تیغ عشق، هر دو به رنگ شادی است.
ای پرچمدار سپاه اسلام، نام تمام یاسها را عباس گذاشتند.
عباس؛ یعنی دو چشم نگران از تشنگی کبوترانِ بی پناه.
عباس؛ یعنی نگهبان چادر سرخ گلبرگهای شقایق.
عباس؛ شاهد دیروز و شهید فرداست.
عباس، یعنی فانوس خیمه خاطرات حسین و موسیقی افلاک در دستگاه معرفت و وفا.
ای آینه دار کربلا و ای دست بیرونآمده از آستین خدا!
شوق رسیدنت، شعبان را سرمست کرد و شور رشادتت عاشورا را ابدی!
ای شعله خانه علی علیهالسلام! ملائک، آرزومند تواَند.
وقتی شناسنامهات را به مُهر مِهر حسین آذین کردند،
در سه ایستگاه، بوی بهشت را از تو استشمام کردیم: ولادت، شهامت، شهادت.
نوشته: رزیتا نعمتی
تنظیم و تصرف: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری