تبیان، دستیار زندگی
فرض کنید با نگاه کردن به آیینه متوجه می‌شوید که چاق شده‌اید (پذیرش). تصمیم می‌گیرید پانزده کیلو وزن کم کنید (اراده). دست به کار می‌شوید و دو کار اساسی انجام می‌دهید: کم‌خوری‌(رژیم غذایی) و ورزش. این دو کار را با جدیت و مداومت ادامه می‌دهید تا سرانجام وزن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایزه ای برای آدم های منظم

برگ پاییزی

از بین همه آنچه می‌توان درباره نظم گفت و شنید از سه جنبه می‌توان به نظم پرداخت:

نظم به معنای قانونمندی در اجتماع و پیروی از قانون؛

نظم به عنوان مقوله‌‌ای از رشد که تأکیدش بیشتر بر آموزش قواعد رفتاری است برای تبعیت افراد. طبیعی است که نخستین گام در این دیدگاه وجود یا تهیه این قواعد است؛

نظم به معنای التزام خویشتن به داشتن نگرش‌هایی خاص، دارا بودن اهدافی مشخص و سپس، عمل برای دستیابی به آنها.

نظم از جنبه اول، یک ویژگی مثبت شخصیتی است؛ از جنبه دوم، همان وظیفه آموزش و پرورش است که اگر حاصل شود، آینده فرد و اجتماع تضمین می‌شود؛ و از جنبه سوم، روانشناختی. در متون روان‌شناسی، سه وجه برای نظم در نظر گرفته می‌شود: خود انضباطی، خود نظم‌بخشی و کنترل خود. برای بررسی نظم از این وجوه سه‌گانه لازم است که نخست، نظم را تعریف کنیم. نظم عبارت است از فرایند آگاهانه طراحی، برنامه‌ریزی، هدف‌گزینی، زمان‌بندی و اقدام. در این فرایند، تعیین حدود و فاصله‌ها، خودپایی (نظارت بر خود) و خودارزیابی اهمیت خاصی دارد.

یکی از اجزای مدیریت زمان که با برنامه‌ریزی و توزیع زمان دست یافتنی است و البته روان‌شناسان شخصیت آن را یک ویژگی مثبت شخصیتی در نظر می‌گیرند، وقت‌شناسی است که به معنای سر وقت عمل کردن به تعهدات است.

الف) کنترل خود

هدف نهایی نظم کسب شناخت از رفتارهای شخصی (خودشناسی)، ابتکار عمل، هدف‌گزینی، پذیرش مسئولیت انتخاب‌ها (مسئولیت‌پذیری) و احترام گذاشتن به خود و دیگران است. این هدف زمانی حاصل می‌شود که مجموعه‌ای از نگرش‌ها، افکار و رفتارها درونی شده باشند. به بیان دیگر، نظم شیوه درونی کردن رفتارها و افکار و ماندگاری آنها در افراد است. همه اینها مستلزم کنترل خود است، کنترلی که هدف اصلی نظم و انضباط شخصی و اجتماعی است. همان‌گونه که بیان شد، کنترل خود با خودآگاهی ارتباط دارد و از اینجا موضوع مسئولیت مطرح می‌شود، چرا که خودآگاهی متضمن مسئولیت است. کنترل خود از پشت گوش‌اندازی، غفلت و تنبلی که میوه‌های بی‌نظمی‌‌اند، جلوگیری می‌کند. اما کنترل خود مستلزم مجموعه‌ای دیگر از ویژگی‌هاست که آنها را در خود انضباطی، یعنی وجه دوم نظم می‌یابیم.

نظم

ب) خودانضباطی

بخش دیگر نظم خودانضباطی است. خودانضباطی یعنی توانایی واداشتن خود به انجام دادن کار، بدون توجه به شرایط محیطی و حالات هیجانی. خودانضباطی پنج عنصر دارد: پذیرش، ‌اراده،‌ کار سخت، جدیت و ایستادگی. خودانضباطی عملی است آگاهانه و از روی قصد و اراده. عناصر پنجگانه بالا دقیقاً با شناخت خویشتن، قدرت تصمیم‌گیری و هدف‌گزینی، عمل برای دستیابی به هدف، و مداومت و ایستادگی برای نیل به هدف ارتباط دارند. فرض کنید با نگاه کردن به آیینه متوجه می‌شوید که چاق شده‌اید (پذیرش). تصمیم می‌گیرید پانزده کیلو وزن کم کنید (اراده). دست به کار می‌شوید و دو کار اساسی انجام می‌دهید: کم‌خوری‌(رژیم غذایی) و ورزش. این دو کار را با جدیت و مداومت ادامه می‌دهید تا سرانجام وزن خود را کاهش می‌دهید. اگر چنین کردید، شما خودانضباطی داشته‌اید.

اما این فرایند به رغم اهمیتش از چند جنبه غفلت کرده که از آن جمله‌اند: مدیریت زمان، نظارت بر خود و خودارزیابی. تردیدی نیست که در هدف‌گزینی، مدیریت زمان یعنی زمان پیش‌بینی شده، برنامه‌ریزی زمانی و اولویت‌بندی برای گرفتن نتیجه و رسیدن به هدف موضوع مهمی است. همچنین، نحوه نظارت بر خود و خودارزیابی هم مهم است. این مقوله‌ها ما را به مفهوم سوم نظم نزدیک می‌کند که خود نظم‌بخشی است.

یک ویژگی دیگر فرد منظم آن است که زندگی‌اش با قصد و هدفی همراه باشد. چنین فردی زندگی را باری به هر جهت نمی‌گذراند.

ج) خودنظم بخشی

خودنظم بخشی فرایندی درونی و اجرایی است که فرد را قادر می‌سازد تا فعالیت‌های هدفمند خود را طی زمان‌بندی خاصی عملی کند. در حقیقت خودنظم‌بخشی فرایندی هدف محور است و هنگامی معنا می‌یابد که هدفی در کار باشد. به این ترتیب، یک ویژگی دیگر فرد منظم آن است که زندگی‌اش با قصد و هدفی همراه باشد. چنین فردی زندگی را باری به هر جهت نمی‌گذراند. داشتن هدف در زندگی، به تعبیر روان‌شناسان مثبت‌گرا، یعنی دوری از بی‌ریشگی و احساس پوچی کردن. اما برای نظم بخشیدن به خود لازم است که این کار از طریق سازوکارهایی انجام گیرد که مهم‌ترین آنها عبارتند از: برنامه‌ریزی و هدف‌گزینی، مدیریت زمان، نظارت بر خود، خودارزیابی خود نتیجه‌بخشی، خوداثرگذاری فرامهارت‌ها (فراشناخت‌ها) و مرزبندی. در اینجا به مدیریت زمان که شاخص اصلی نظم در زندگی فردی و اجتماعی است اشاره می‌شود.

مدیریت زمان: شاخص نظم

مدیریت زمان یعنی برنامه‌ریزی و تنظیم زمان شخصی برای رسیدن به هدف. این کار مستلزم برنامه‌ریزی توزیع زمان، هدف‌گزینی، تحلیل زمان، نظارت، سازماندهی، تنظیم برنامه و اولویت‌بندی است. مدیریت زمان نیازمند ترکیبی از فرایندها، ابزارها و فنون است. در واقع، همین سازوکار و عمل به آن می‌تواند حامل نظم در فکر و رفتار و سبک زندگی افراد باشد. یکی از اجزای مدیریت زمان که با برنامه‌ریزی و توزیع زمان دست یافتنی است و البته روان‌شناسان شخصیت آن را یک ویژگی مثبت شخصیتی در نظر می‌گیرند، وقت‌شناسی است که به معنای سر وقت عمل کردن به تعهدات است. گفته شده که وقت‌شناسی یعنی احترام به خود و دیگران.

در مجموع، نظم در زندگی با خودآگاهی، مدیریت زمان، هدف‌گزینی قدرت اراده، جدیت در کار، نظارت بر خود، خودارزیابی، کنترل خود و مسئولیت‌پذیری ارتباط دارد و مجموعه این سازوکارها نظم نامیده می‌شود.

سپیده دانایی

تنظیم: کهتری

مقالات مرتبط

منظم باشید

استرس کمتر با سخت رویی بیشتر

چگونه مخترع تربیت کنیم؟

ترک عادت های بد ،تضمینی!

احساس ارزشمندی کنید

آینده تان در گرو امروز

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.