چگونه مرگ را به تاخیر اندازیم؟
از آیات و روایات استفاده مىشود كه امور ذیل در تقدیم و تأخیر اجل مؤثرند:
الف. ایمان:
«قالَت رُسُلُهُم اَفِى اللّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّموتِ والاَرضِ یَدعوكُم لِیَغفِرَ لَكُم مِن ذُنوبِكُم و یُؤَخِّرَكُم اِلى اَجَل مُسَمًّى». (ابراهیم/10،14)
رسولان آنها گفتند: «آیا در خدا شک است؟! خدایی که آسمانها و زمین را آفریده؛ او شما را دعوت میکند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرری شما را باقی گذارد!»
برخى مفسّران از این آیه استفاده كردهاند كه نتیجه دنیایى ایمان به خدا و پیامبران، تأخیر مرگ انسان تا زمان معیّن شده و تخلّفناپذیر (اجلمسمّى) است.[1]
برخى گفتهاند: تأثیر ایمان در افزایش عمر انسان از دو منظر قابل تبیین است.
اوّل، منظر الهى: تقدیر الهى چنین است كه ایمان* را باعث طول عمر آدمى قرار داده است. دوم، منظر طبیعى: ایمان به خداوند و پیامبران و تقید به حرام و حلال الهى و دستورهاى دینى، سبب افزایش امنیت فردى و اجتماعى و پیشگیرى از امراض و بیمارىها و در نتیجه افزایش طول عمر آدمى خواهد شد.[2]
ب. عبادت و تقوا:
«قالَ یقَومِ اِنّى لَكُم نَذیرٌ مُبین * اَنِ اعبُدوا اللّهَ واتَّقوهُ و اَطیعون * یَغفِرلَكُم مِن ذُنُوبِكُم و یُؤَخِّركُم اِلى اَجل مُسَمًّى...». (نوح/71، 2ـ4)
گفت: «ای قوم! من برای شما بیمدهنده آشکاری هستم،که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید!اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را میآمرزد و تا زمان معینی شما را عمر میدهد؛...
این آیه تأخیر مرگ تا اجلى معیّن را نتیجه عبادت خدا و تقوا و اطاعت رسول دانسته و این خود دلیل بر این است كه انسان دو اجل دارد:[3] مسمّى و غیر مسمّى كه اجل غیر مسمّى قابل تغییراست.
افزون بر موارد پیشگفته در روایات نیز امور دیگرى مانند صدقه،[4] صله رحم،[5] روزه ماهشعبان،[6] زیارت امام حسین(علیه السلام)[7]، تخفیف دَین،[8] شكر فراوان،[9] قرائت سوره توحید بعد از هر نماز[10] و... را عوامل طول عمر و تأخیر اجل، و امورى مانند قطع رحم،[11] آلودهدامنى،[12] عقوق والدین،[13] ترك زیارت امام حسین(علیه السلام)[14]، دروغگویى،[15] سوگند دروغ،[16] بستن راه مسلمانان،[17] ادّعاى امامت (به ناحق)[18] و... را عوامل تقدیم اجل و كاهش عمر آدمى نام بردهاند.
نویسنده: محمد ابوطالبى
_________________
[1]. المیزان، ج12، ص30.
[2]. قاموس المفاهیم، ج1، ص295.
[3]. المیزان، ج20، ص28.
[4]. بحارالانوار، ج93، ص130.
[5]. همان.
[6]. المصنف، ج2، ص514.
[7]. المزار، ص33.
[8]. الامالى، ص667.
[9]. عیون الحكم، ص275.
[10]. المجتنى، ص90.
[11]. سفینةالبحار، ج2، ص358.
[12]. الخصال، ص320.
[13]. مستدرك الوسائل، ج12، ص334.
[14]. المزار، ص33.
[15]. بحارالانوار، ج70، ص375; معانىالاخبار، ج2، ص153.
[16]. بحارالانوار، ج70، ص375; معانىالاخبار، ج2، ص153.
[17]. بحارالانوار، ج70، ص375; معانىالاخبار، ج2، ص153.
[18]. بحارالانوار، ج70، ص375; معانىالاخبار، ج2، ص153.
تنظیم برای تبیان: الف_شکوری