از خود شده بیگانه
از خود بیگانگی در نوجوانی
هر چند که نوجوانی دورانی پر فراز و نشیب و پر استرس به شمار می رود اما به طور کلی نوجوانان عموما شادمانند و نسبت به خود نظر مثبتی دارند و به آینده امیدوارند. ولی اقلیتی نیز هستند که زندگی بر وفق مرادشان نیست و با مشکلاتی مواجهند. اینها نوجوانانی هستند که به دلایلی از جامعه و ارزشهای آن احساس جدایی می کنند و از لحاظ عاطفی در انزوا به سر می برند. این نوجوانان عموما از طبقه پایین جامعه و افرادی هستند که در معرض فقر و ناکامی اقتصادی و تبعیض بوده اند. البته این وضعیت در میان نوجوانان مرفه نیز ایجاد می شود و به شیوه گوناگون ابراز می شود. در هر حال چنین شرایطی باعث به وجود آمدن وضعیتی به نام " از خود بیگانگی" در نوجوانان می شود. از خود بیگانگی ترجمه کلمه "الیناسیون" است. این مفهوم به معنای رد و انکار ارزشهای اجتماعی و دوری و جدایی از دیگران است که از حد بدبینی های نوجوانان معمولی بسیار فراتر می رود.
روانشناسان از خود بیگانگی را به عدم تجانس بین رفتار فرد و نظام پاداشی جامعه، کشمکش و ستیز روانی، عدم رشد کافی من و من برتر، آسیبهای روانی و تجربه های دوران کودکی و سردر گمی در هویت شناسی والدین منسوب می کنند.
از خود بیگانگی به معنای رد و انکار ارزشهای اجتماعی و دوری و جدایی از دیگران است که از حد بدبینی های نوجوانان معمولی بسیار فراتر می رود.
از خود بیگانگی یعنی دشواری در آگاهی یافتن از موقعیت واقعی خود در روابط اجتماعی. این حالت معمولا در جوامع صنعتی امروزی که روابط بیش از پیش پیچیده و سلسله مراتبی شده است به وجود می آید.
ابعاد از خودبیگانگی
عده ای از علمای معاصر تعریفی برای از خود بیگانگی ارائه کرده اند تا بتوانند معیارهایی را برای اندازه گیری ابعاد آن در نظر بگیرند. " ملدین سیمون" ابعاد از خودبیگانگی را در پنج عنصر مشخص و فهرست نموده است:
1- ناتوانی و بی قدرتی: به حالتی گفته می شود که نوجوان احساس بی قدرتی و بی اختیاری نموده و قادر به تحت تاثیر قرار دادن محیط اجتماعی خود نیست.
2- پوچی: نوجوان در چنین حالتی در باورها و عقاید خود دچار ابهام می شود و نمی تواند به چیزی اعتقاد داشته باشد. به عبارت دیگر، انتظار چندانی از رضایت بخش بودن رفتار خود در آینده ندارند.
3- بی معیاری: وقتی نوجوان احساس می کند برای رسیدن به اهداف ارزنده خود نیاز به وسایل نامشروع دارد یا واکنش هایی غیر منطقی ممکن است او را به هدف نزدیکتر سازد.
4- انزوا: زمانی که نوجوان احساس کند که با ارزشها و معیارهای جامعه خود بیگانه است، در این هنگام شخص خود را با آنچه از نظر جامعه ارزشمند و دارای اعتبار است، هم جهت نمی یابد.
5- جدایی از خویشتن: این نوع بیگانگی بیانگر حالت نوجوانی است که کار می کند بدون آنکه به ارزش واقعی کار خود واقف گردد. در چنین حالتی شخص فرصت لازم برای ابداع و ابتکار را از دست می دهد و به نوعی احساس انزجار از روابط اجتماعی گرفتار می شود.
سرمایه گذاری بیشتر در جهت تقویت سازمانها و جریانهای فرهنگی اصیل، و ایجاد زمینه های مناسب برای فعالیتهای داخل و خارج از مدرسه برای نوجوانان و جوانان از روشهای موثر در پیشگیری از این مشکل می باشد.
درمان
برای پیشگیری و درمان از خود بیگانگی راههای زیر پیشنهاد می شود:
1- فراهم کردن زمینه های رشد عقلی و روحی دانش آموزان تا والدین و مربیان بتوانند در راه تربیت صحیح آنها همت گمارند. زیرا علت این مشکل ناشی از تربیت ناسالم نوجوانان است.
2- آشنایی با برخورد و پیشامدهای احتمالی و اتفاقات ناگوار زندگی از طریق آگاهی دادن و ارائه اطلاعات به نوجوانان و جوانان برای تصمیم گیری های واقعی، عقلانی و کمک گرفتن از دستورات و تعالیم الهی که موجب بازگشت انسان به خویشتن و کسب دانش و آگاهی های لازم در بسیاری از زمینه ها می شود.
3- احساس تنهایی در نوجوانان به علت عدم یادگیری در مورد برقراری روابط مطلوب با دیگران است. لذا آموزش برقراری روابط مناسب و شایسته به نوجوانان ضرورت دارد.
4- سرمایه گذاری بیشتر در جهت تقویت سازمانها و جریانهای فرهنگی اصیل، برای ایجاد زمینه های مناسب برای فعالیتهای داخل و خارج از مدرسه برای نوجوانان و جوانان فراهم شود.
منابع
اکبری، ابوالقاسم. مشکلات نوجوانی و وانی. انتشارات نشر و توسعه. 1387.
زندی پور، طیبه.برنامه ریزی راهنمایی تحصیلی و شغلی. انتشارات سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش. 1378.
ستوده، هدایت الله. آسیب شناسی اجتماعی. انتشارات آوای نور. 1381
سعادتمند، زهره. از خود بیگانگی انسان. مجله تربیت. 1376.
گنجی، حمزه و همکاران. بهداشت روانی. انتشارات ارسباران. 1376.
ماسن، هنری و همکاران. رشد و شخصیت کودک.مهشید یاسایی(مترجم). انتشارات ماد. 1382.
مریم عطاریان- بخش خانواده و زندگی
مقالات مرتبط