کلینیک آرامش تبیان
سلام. من حسین عسگری هستم. خوش آمدید!
و چه جای خوبی آمدید. خیالتان مثل تختخواب فنری راحت باشد که ما از شما در این دوره هیچ پولی نخواهیم گرفت (ترسیدم اگر این نکته را تذکر ندهم همین باعث نگرانی بعضیها شود). فقط شما به ما قول دهید که در این دوره 100 جلسهای اصلا زیرآبی نروید. من با شما به همین راحتی حرف میزنم. پس شما هم با من راحت باشید. آرامِ آرام.
هر سوالی هم که پیش آمد همین پایین، در قسمت نظرات بنویسید تا جوابتان را بدهم.
برنامه ما این است که در هر جلسه یک تکنیک را آموزش میدهیم. هر تکنیک یک داروی مستقل است که سعی میکنم همان اول مطلب نسخهاش را برایتان بپیچم. شما نباید آن را در طی این دوره به هیچ وجه فراموش کنید.
خُب، همین قدر برای مقدمه کافیست. بفرمایید :
تکنیک 1- بهبود تصورات ذهنی
نسخه :
روزی سه بار صبح، ظهر و شب، باخود بگویید:
"من خوبم، بهتر این این هم میشوم"
بلند هم گفتید اشکالی ندارد.
خیلی از مواقع ناراحتی و ناآرامی ما ناشی از دیگران یا وضعیت بیرونی نیست، بلکه ناشی از افکار و تصورات و بینش خود ماست. همه انسانها بیآنکه آگاه باشند، پیوسته تصاویر ذهنی متفاوتی را در خود نگاه میدارند. این تصاویر ممکن است مثبت یا منفی باشد. وقتی که تصاویر منفی باشد، احساس ناآرامی و وقتی که تصاویر مثبت باشد، احساس آرامش میکنیم. لذا ترس از آینده، ترس از ناکامی و افکار منفی را کنار بگذارید، زیرا این افکار منفی؛ شما را ناراحت و ناآرام میکند.
ویلیام جیمز روانشناس مشهور میگوید: «ایمان و باور ما در ابتدای هر مسئولیت دشوار، تنها عاملی است که موفقیت نهایی را تضمین میکند.»1 وقتی انتظار بهترین پیشامد را دارید، در واقع نیرویی مغناطیسی از مغزتان خارج میشود که براساس قانون جاذبه، بهترینها را جذب میکند.
اگر انتظار بدترین پیشامدها را داشته باشید، از مغزتان قدرت دافعهای رها میکنید که سبب میشود بهترینها از شما بگریزد.
دکتر علیرضا آزمندیان بنیانگذار تکنولوژی فکر در ایران میگوید: «دنیای انسان دنیای خلق اندیشههای اوست. آدمی هر پدیدهای را که در دنیای واقعیات خلق میکند، ابتدا در کارگاه ذهن خود به صورت یک اندیشه تولید میکند. زندگی انسان ماحَصَل لحظه لحظههای تفکر اوست. انسانهایی که زیبا و امیدوارانه میاندیشند، سلامت میمانند. انسانهایی که منفی و مایوسانه میاندیشند، نه تنها در بسیاری از عرصههای زندگی ناکام میمانند، بلکه از نظر سلامتی هم مشکل خواهند داشت.» 2
«هر انسان به طور متوسط در طول شبانه روز حدود 000/60 رشته فکر تولید میکند که این افکار، زندگی او را میسازد. به عبارت دیگر کیفیت زندگی انسان، به کیفیت افکار تولید شده در کارگاه تولید فکر او بستگی دارد. فکر عامل اعتماد به نفس و خودباوری است. فکر، عامل ایجاد احساس عشق یا تنفر است. فکر، عامل دوستیها و دشمنیهاست. فکر عامل غم یا شادی است. فکر عامل موفقیتها و شکستهاست. فکر عامل نیکیها و بدیهاست. آرامش و اضطراب میتواند حاصل کیفیت لحظه لحظههای اندیشه یک انسان باشد. » 3
ناپلیون هیل از پیشگامان بحث تکنولوژی فکر در آمریکا، معتقد است «زندگی توام با ثروت و آرامش ذهن، اغلب به سراغ کسانی میآید که از نگرش ذهنی مثبت برخوردارند. او میگوید از همین نوع نگرش ذهنی است که موفقیت یا شکست، آرامش ذهن یا تنش عصبی و گرایش به سوی سلامتی یا بیماری آغاز میشود. افکار ماهیت حاص خودشان را دارند، چنانچه یک نفرین به صورت نفرین و یک دعا به صورت دعا به شما باز میگردد. و لذا توصیه میکند: افکار مثبت ساطع کنید تا دنیا اثرات مثبتی، به مراتب بزرگتر را برای کمک به شما منعکس کند.» 4
هیل میگوید: «ذهن انسان آنچه را بتواند باور کند، میتواند به دست هم بیاورد. این رازی است که درگذشت زمان شناخته شده است. رازی که بر دستاوردها و موفقیتهای امروز بشر حاکم است». او میگوید «زمانی که باور کنید از سلامت کامل برخوردار خواهید بود، واقعاً به سلامت کامل دست خواهید یافت. اگر باور کنید که به آرامش خاطر دست خواهید یافت، واقعا به آرامش خاطر و نتایج حیرتانگیزش دست خواهید یافت».
در ادامه میگوید: «البته با آرزو کردن به جایی نمیرسیم. آرزو، باور نیست. آرزو در ذهن حالتی سطحی دارد. مثل اینکه بگویید ای کاش فلان مقدار پول داشتم، ای کاش میتوانستم فلان کار را بکنم. اما باور در اعماق ذهنتان ایجاد میشود و بخشی از وجود شما میگردد. به همین دلیل است که باور حقیقی و عمیق میتواند ترشحات غددتان و محتوای جریان خونتان را تغییر بدهد و همین طور تغییرات فیزیکی دیگری که علم پزشکی نمیتواند آن را توجیه کند. باوری که طول موج شناخته نشدهاش را از اعماق ذهن تان به اعماق ذهن شخص دیگری میفرستید، بخش زیادی از قدرت شخصیتی و قدرتهای دیگر را توجیه میکند.» 5
نوع تفکرات و حالات ذهنی ما نه تنها تاثیر مستقیم در حالات روحی ما دارند و میتوانند راحتی و آرامش و یا اضطراب و نگرانی را برایمان به ارمغان بیاورند، بلکه با تاثیرات مستقیمی که برجسم ما دارند، میتوانند با بیمار یا سالم نمودن بدنمان، بار دیگر بستر نگرانی و ناآرامی و یا راحتی و آرامش ما را فراهم سازند.
در این مورد دکتر جمبالسکی میگوید: «قرنها تمایل بشر بر آن بوده است که سلامت را صرفاً مربوط به جسم بداند. پزشکان و بیماران هر دو فقط متوجه بدن و ناراحتیهای آن بودهاند. در طب غرب، تاکید و توجهی به ابعاد ظریف درونی و روحی بیمار نبود. هنگامی که من دانشجوی پزشکی بودم، جامعه پزشکی مایل نبود به طور جدی به نگرشهای بیمار (شامل افکار و احساسات موجود در ذهن او) بپردازد، چیزی که نقش مهمی در بیماری و بهبود بازی میکند. اما در دهههای اخیر تحقیقات بسیاری در این زمینه شده است. به نظر میرسد هیچ بیماری شناخته شدهای وجود ندارد که در نتیجه افکار و احساسات ما به وجود نیامده باشد و دیگر اینکه نگرشهای ما در توانا ییمان جهت بهبود بیماری و سلامت دارای نقش اساسی است.
از سال 1950 میلادی علم پزشکی متوجه حالت ذهن و روح و تاثیر آنها بر سلامت یا گسترش بیماری شده است. جالب توجه است که بدانیم بیش از 50% بیماران پزشکان داخلی، دارای ناراحتیهای جسمانی نیستند. مطالعات اخیر نشان میدهد که بیش از 80% بیماران پزشکان عمومی، بدون استفاده از شیوههای پزشکی، درمان پذیر هستند. یکی از مراکز پزشکانسان فرانسیسکو گزارش کرده است. که بخش عمدهای از بیماران، که «نگرانهای سالم» نامیده میشوند، کسانی هستند که هیچ گونه ناراحتی جسمانی ندارند و فقط به دنبال درمان ناراحتیهای ناشی از نگرانی خویش هستند.» 6
نسخه :
1 - نورمن وینسنت پیل، مثبت درمانی، ص 135.
2 - علیرضا آزمندیان، تکنولوژی فکر، ص 42.
3 - همان، صفحات 44 تا 46.
4 - ناپلیون هیل، بیندیشید و در آرامش ثروتمند شوید، صفحات 47 تا 57.
5 - همان، ص 221.
6 - جرالد جمبالسکی، فکرت را عوض کن زندگیت عوض میشود، ص 84.