تبیان، دستیار زندگی
مسئله مهم در دهه سوم، تشکیل حکومت دینی و راه کاری برای وحدت به مفهوم همدلی و همکاری دو نهاد علمی در کشور است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رسالت نسل سومی های حوزه و دانشگاه
حوزه

مسئله مهم در دهه سوم، تشكيل حكومت دينى و راه‏كارى براى وحدت به مفهوم همدلى و همكارى دو نهاد علمى در كشور است.

امروز براى ايجاد شكاف‏هاى مذهبى بين شيعه و سنى و شكاف‏هاى نژادى ميان اقوام و نژادهاى مختلف در كشور، به خصوص شكاف‏هاى صنفى در راس آن تفرقه ميان حوزه و دانشگاه برنامه‏ريزى و سرمايه گذارى كلانى انجام گرفته است و اگر كمى بى‏دقتى بكنيم و قضيه را ساده بگيريم، قافيه را خواهيم باخت. بايد از دستاوردهاى آن ارواح پاك و آن‏ها كه خون دل خوردند و خون دادند، حراست كنيم.

تلاش‏هاى نسل‏هاى اول و دوم حوزه و دانشگاه

تلاش‏هايى كه به نسل اول حوزه و دانشگاه در زمان معاصر مربوط بوده عبارت است از: هدف گذارى براى ارتباط حوزه و دانشگاه، ايجاد تفاهم بيشتر درك متقابل در جهت رفع سوء تفاهم‏ها، آشنايى با روش‏هاى هم‏ديگر، آشنايى با علوم و محيط آموزشى يك‏ديگر و نزديك شدن صفوف هم‏ديگر در مبارزه با استبداد و ستم و استكبار. اين تلاش‏ها به ثمر نشست و حاكميتى را برانداخت و حاكميت جديدى با اهداف و مبانى جديد به ثمر نشست.

اما نسل دوم حوزه و دانشگاه كسانى بوديم كه در دو دهه گذشته زحماتى كشيديم و سرمايه‏گذارى‏هاى كلانى كرديم و نسبتا موفق بوديم، گر چه ضعف‏هاى زيادى داشتيم و نتوانستيم بعضى از مسايل را طى دو دهه گذشته، يعنى در دو دهه آغاز حكومت دينى به درستى حل كنيم; هر چند مسائل مهمى را حل كرديم، ولى مسايل حل نشده مهمى هم باقى است. علت آن نيز روشن است ، چون نظام سازى از نظام براندازى به مراتب سخت‏تر است; چند بار انقلاب كردن از يك بار درست‏حكومت كردن آسان‏تر است.

امروز نوبت‏به نسل سوم حوزه و دانشگاه مى‏رسد كه پس از اين، كار خود را شروع خواهند كرد. بايد گام سوم را در نهادينه كردن ارزش‏هاى انقلاب و تكميل اين پروژه بردارند. اين گام گامى بسيار مهم است. اگر اين گام به درستى برداشته نشود، همه زحمات نيم قرن گذشته و دو نسل گذشته بر باد خواهد رفت و عقب گرد بسيار وحشت‏ناكى خواهيم داشت.

 اگر ما شكست‏بخوريم و نتوانيم به تجربه ساختن جامعه دينى و وعده‏هايى كه داده‏ايم، عمل كنيم و نتوانيم پروژه حكومت دينى را درست پيش ببريم، مطمئن باشيد كه چند صد سال ديگر بايد طول بكشد و مجاهدت‏هاى بزرگى انجام پذيرد و تازه دوباره به اول خط برسيم. بنابراين، موضوع بسيار حساسى است. البته نوع برنامه‏ريزى و هدف گذارى براى نسل سوم حوزه و دانشگاه پيچيده‏تر و مهم‏تر است. هر چند اصول مشتركى ميان اين نسل و دو نسل قبلى وجود دارد، ولى شعار اين دوره بايد اين باشد «ساده انديشى نظرى و راحت‏طلبى عملى در حوزه و دانشگاه ممنوع است‏».

مقايسه حوزه و دانشگاه امروز با قبل از انقلاب

آن وقت‏ها آرزو مى‏شد كه طلبه‏ها اهل قلم و اهل تفكر اجتماعى باشند و مسايل زمانه را بشناسند. امروز ده‏ها مؤسسه تحقيقاتى و صدها فاضل روشن‏انديش و اهل قلم و فكر در حوزه وجود دارد. دانشگاه امروز هم از دانشگاه سى سال پيش به مراتب دينى‏تر مردمى‏تر، زنده و دردمندتر است.

بهترين و پاك‏ترين استعدادها و بچه‏ها در همين نسل سوم، در دانشگاه‏ها حضور دارند كه اگر به درستى با اين‏ها ارتباط برقرار شود و درست گفت و گو شود، بهترين سربازان اين نهضت‏خواهند بود كه اين گونه هم هستند.

از جهاتى اين نسل از دو نسل قبلى مستعدتر هستند، زيرا در محيط گندآبى كه نسل اول پيش از انقلاب رشد كرده‏اند، نبوده‏اند. وضعيت فعلى در نسل سوم به تيغ دو لبه‏اى مى‏ماند. اين فرصتى «له‏» يا « عليه‏» ما، هر كس زودتر بجنبد و دقيق‏تر و صحيح‏تر عمل كند اين فرصت «له‏» او خواهد بود، و اگر كسى غفلت كرد، اين فرصت « عليه‏» او خواهد بود. بنابراين همه چيز به زحمات ما و شما بستگى دارد. نبايد ترسيد و مايوس شد و نبايد خسته و مردد بود. اگر ما تجربه جامعه‏سازى جديد را بر اساس دين درست پيش ببريم، يعنى كارى كنيم كه در دهه سوم و چهارم اين نظام به آبرويى براى اسلام تبديل شود، و اگر حوزه و روحانيت‏بتواند از عهده وعده‏هايى كه به مردم داده و براساس آن مردم ده‏ها هزار نفر از جوانان خود را به جبهه‏ها فرستادند، به طور نسبى عمل كند، حتما آينده بسيار درخشانى در سطح جهانى و در كل جهان اسلام در انتظار ما است.

نقش حوزه و دانشگاه در تمدن سازى

واحد زمانى در تاريخ تمدن‏ها هر ده سال است و چند دهه طول مى‏كشد كه يك تمدن و فرهنگ و جامعه جديد پى‏ريزى شود. براى برپايى تمدن غرب كه امروز بر تمام دنيا حاكم است، دست كم پنج قرن وقت صرف شده است، اين صرف وقت و زحمات از اين طرف نيز بايد كشيده شود. اين پديده انقلاب را مى‏توان به رنسانس اسلامى تبديل كرد تا حوزه و دانشگاه هر كدام نقش خود را در اين رنسانس ايفا نمايند. جرقه آن نيز دو سه دهه زده شده و شروع شده است و كوچك‏ترين اشتباه در حوزه و دانشگاه زير ذره‏بين تاريخ قرار خواهد گرفت.

ملت‏هاى زيادى منتظر هستند كه از روى دست‏شما نسخه بردارى كنند و جامعه جديدى بر همين اساس بسازند. بايد ترم آموزش جهانى را تكميل كرد و درس حكومت و جامعه‏سازى را پس از درس انقلاب به درستى ياد داد و جامعه‏اى ساخت كه از زير فشار عادات و خرافاتى قديم رها شود و در عين حال به دام آفات دنياى مدرن غرب نيفتد.

امروزه مديران كشور تقريبا همه آن‏ها از كرسى حوزه و دانشگاه وارد عرصه‏هاى حاكميت‏شده و مى‏شوند. هيچ وقت‏حلقه نظر و عمل اين قدر به هم نزديك نشده بود و اگر يك فكر قوى در دانشگاه يا حوزه توليد بشود، به فاصله كوتاهى وارد حاكميت مى‏شود و عملى مى‏گردد.

توليد فكر و علم

اگر حوزه و دانشگاه در پروژه توليد علم، هر كدام به تناسب خود و در توليد حرف‏هاى تازه و طرح‏هاى عملى شكست‏بخورند، حاكميت نيز شكست‏خواهد خورد، زيرا حاكميت چيزى از خود ندارد. چنانكه هم اكنون نيز در بعضى از جهات حاكميت معطل مانده است; يعنى نمى‏دانند چه بايد بكنند. به طورى كه ده سال به نسخه‏هاى غربى عمل مى‏شود، و چند سالى به نسخه‏هاى شرقى، سپس يك سرى نسخه‏هاى جديدى مى‏آيد و به آن عمل مى‏كنند. علت آن هم اين است كه جاهايى كه بايد كار مى‏كردند، كم كار كرده‏اند; يعنى نظريه‏هاى بومى و خودى بايد در حوزه و دانشگاه توليد مى‏شد و در اختيار حاكميت قرار مى‏گرفت، ولى اين نظريه‏ها توليد نمى‏شود.

بسيارى از اجتهادهاى ما اجتهادهاى سرگردانند و اجتهاد سرگردان، يعنى اجتهاد بدون هدف. به عبارتى تمام زحماتى كه بايد كشيده شود كشيده مى‏شود و با اخلاص هم تمام مصالحى كه بايد جمع‏آورى شود، براى ساختن يك بناى جديد صورت مى‏گيرد، اما اين مصالح معمارى نمى‏شود و اين مطالب كنار هم چيده نمى‏شود. از اين رو ما مصالح زياد داريم و انسان‏هاى زحمتكش هم زياد هستند، ولى ساختمان نداريم.

حوزه و دانشگاه اتاق فرمان نهادهاى علمى كشور هستند; بعضى آنقدر استعداد دارند كه مانند بمب استعداد هستند، ولى چون مديريت نمى‏شود و چند سال مى‏گذرد، اين استعداد سائيده مى‏شود و انرژى آن كم مى‏شود; انگيزه‏ها نيز با رفتن سن جوانى و نشاط و گرفتارى زندگى و فرزندان ضعيف مى‏شود. توليداتى كه در غرب صورت مى‏گيرد، حتى در حوزه‏ى الهيات، از توليد كل جهان اسلام ده‏ها برابر بيشتر است. اين را نمى‏گويم كه احساس حقارت و يا ترس كنيم، بلكه براى اين است كه به خودمان بياييم. هم در حوزه و هم در دانشگاه بايد يك كرسى آزاد براى مباحثه و طرح مباحث مختلف وجود داشته باشد كه به صورت كنترل شده و با نظارت بزرگان، فضلاى حوزه و دانشجويان مستعد را به آن تشويق كنيم تا در حوزه‏هاى مختلف علمى با هم بحث و گفت و گو كنند، زيرا هيچ علمى بدون مباحثه جدى و غير تشريفاتى رشد نمى‏كند.

چند پيشنهاد در همگرايى حوزه و دانشگاه

يكم. مواظب باشيم كه بدنه اصلى حوزه و دانشگاه درگير مسايل فرعى و حاشيه‏اى و دعواى جناحى نشود، زيرا وقت دانشجو و طلبه ارزش دارد و بايد اين انرژى را در راهى مصرف كرد كه به كار مردم بيايد.

دوم. حوزه و دانشگاه به گونه‏اى عمل نمايند كه در برابر غرب نه به دام سكولاريزم بيفتند و نه به دام طالبانيزم; به عبارتى راهى را نشان دهند كه نه سلطنت از نوع شرقى است و نه از نوع دموكراسى غربى. راهى را انتخاب كنند كه نه جامعه مدنى عقب افتاده است، و نه تكنولوژى بدون آرمان غربى; راهى كه نه انزواى رهبانى باشد و نه شهوت پرستى و نفسانيت، نه فقر مفرط و فلاكت و نه سرمايه‏گذارى افسار گسيخته، نه تهجير و قشرى‏گرى، بلكه راه خلاقيت، توليد، اجتهاد، نوع انديشى و در عين اصول گرايى و اصالت‏خواهى و حفظ نصوص اسلام و ارزش‏هاى محورى و راه عمل‏گرايى بدون عمل‏زدگى.

سوم. وحدت بايد به گونه‏اى فهميده شود كه در عين وحدت تنوع هم وجود داشته باشد; يعنى بايد بتوانيم وحدت در كثرت و كثرت در وحدت را طراحى كنيم و راه تفاهم و حسن ظن در عين حفظ نظر و بحث و اختلاف نظر، يعنى اگر صدايتان بالا رفت، كسى احساس نكند كه در حال دعوا هستيد.

چهارم. مباحث و نقد نظرهاى يكديگر قاعده‏اى داشته باشد و قرائت‏هاى جديد و مسلمات را در پى نداشته باشد; مثلا قرائت جديدى در توحيد پيدا شود كه خدا يكى نيست; نه يك عددى و نه يك غير عددى. پس بايد جلوى اين گونه نوانديشى‏ها را گرفت، زيرا چنين كسى مانند ديوانه‏اى است كه پشت فرمان ماشين مى‏نشيند. نوانديشى، طرح سؤال، مباحثه، فكر و نظر بايد باز باشد; يعنى بايد بابى در اين زمينه باز شود كه به نظر من، به حمايت‏بزرگان، مراجع و مديريت‏حوزه نياز دارد تا ان‏شاءالله اين كار صورت بگيرد تا راه مردم‏گرايى و مردم‏سالارى بدون عوام‏زدگى و عوام‏فريبى باشد; راه آزادى بدون هوچيگرى و هرج‏ومرج‏طلبى، و دفاع از امنيت‏بدون سركوب آزادى‏هاى مشروع باشد.


منبع:حوزه نت                                            تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان