تبیان، دستیار زندگی
انسان نخستین هم که نوشتن نمی‌دانست ، احساس آن را داشت که دیگر همنوعان خود را گرد آتش جمع کند و از شکار بگوید و از زندگی‌اش . انسان غارنشین هم که دیوار غارها را کشف کرده‌بود و تیزی نوک تیشه‌اش را، خوب می‌دانست با سنگ‌ها چه بگوید تا گفته‌هایش محفوظ بماند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوشتن، گفتگو با جهان است

نویسندگان عرب از دنیای نوشتن می گویند

نوشتن، گفتگو با جهان است

اشاره : انسان نخستین هم که نوشتن نمی‌دانست ، احساس آن را داشت که دیگر همنوعان خود را گرد آتش جمع کند و از شکار بگوید و از زندگی‌اش .

انسان غارنشین هم که دیوار غارها را کشف کرده‌بود و تیزی نوک تیشه‌اش را، خوب می‌دانست با سنگ‌ها چه بگوید تا گفته‌هایش محفوظ بماند.

نویسنده امروز به هر دلیلی که می‌نویسد، دارد می‌نویسد و این ارزشمند است که کلمه، جای خیلی چیزهای دیگر را گرفته‌است و بیان‌گر دنیای متفاوت انسانهاست .

سایت اینترنتی (عربی)«جهت » ضمن گفتگو با چند نویسنده مطرح جهان عرب به بررسی مقوله نوشتن پرداخته‌است که می‌خوانید:

طاهربن جلون، رمان نویس مراکشی

می‌نویسم چون دوست دارم که بنویسم. دوست دارم با کمال صراحت و با تمام احساساتم بنویسم. نوشتن برای من یک کار روزمره است و به هیچ وجه هم آن را کار شاقی نمی‌دانم. این یک نوع انجام وظیفه است. من از آن دسته نویسندگانی نیستم که وقت نوشتن رنج می‌برند. اصلا چرا می‌نویسید؟

این سوال مهمی است. مهم این است که ما از چیزی بنویسیم که آن را می شناسیم. وقتی شما از روستای خود، از شهرکی که در آن سکونت دارید و از همسایگانتان می نویسید، - چنان که نجیب محفوظ می نویسد - این امکان وجود دارد که هر خواننده ای در هر جایی که می خواهد باشد، با آن اثر ارتباط برقرار کند. اعتقاد دارم که تنها راه جهانی شدن ، نوشتن بومی و اصیل است. به هیچ وجه دنبال شهرت نیستم ، مهم برایم خوانده شدن کتاب‌هایم است و این که خواننده‌های معمولی و عادی هم در کنار دانشجویان و روشنفکران، آثارم را در همه جای جهان بخوانند. شهرت، یک چیز خیلی سطحی و زودگذر است. 30سال است که هر روز و بی‌وقفه می‌نویسم و در این مدت هم هیچ‌وقت دنبال شهرت نبودم. به نظر من تنها راه رسیدن آثار یک نویسنده به دست مردم‌، کار جدی و مدام و بی طرفانه است. حالا می خواهد سیاسی بنویسد یا جامعه شناختی.

به هیچ وجه دنبال شهرت نیستم ، مهم برایم خوانده شدن کتاب‌هایم است و این که خواننده‌های معمولی و عادی هم در کنار دانشجویان و روشنفکران، آثارم را در همه جای جهان بخوانند. شهرت، یک چیز خیلی سطحی و زودگذر است.

محمدعلی الیوسفی، رمان نویس تونسی

نوشتن، گفتگو با جهان است

وقتی داری می نویسی، سخت است که بنویسی چرا می‌نویسی! هیچ کس اولین بار برای این که نویسنده بشود، ننوشته است. همه به دنبال آرزوها و خیالات خودشان بوده‌اند که به این عرصه وارد شده‌اند. بعد تجربه و گذر زمان خیلی چیزها را عوض می‌کند. آن وقت است که احساس می‌کنی وظیفه دارید بنویسید و اگر ننویسید زیان کرده‌اید.یک‌جور اشاره است برای رفتنمان . این که احساس کنید بعد از مرگ چیزی از شما می‌ماند، خب لذت می‌برید و سعی می‌کنید تا می‌توانید بنویسید. گاهی هم می‌شود که احساس می‌کنید یعنی اشتباه کرده‌اید؟ یعنی می‌شود ولش کرد، اصلا و... نوشتن به نظر من یک جور بازی است . گاهی از موضوعاتی پر هستید که قابل نوشتن است و گاه هم در عین بی‌موضوعی برای نوشتن دچار چنین دغدغه‌هایی می‌شوید. همیشه از خودم پرسیده‌ام که آیا نوشتن شغلی است مثل بقیه شغل‌ها؟ اگر هست کجا؟ پیش ما یا در جاهای دیگر؟ در هر حال، به گمان من نوشتن یک جور اعتراف موقت در برابر مرگ است . یک جور ایجاد شک است در زمانی که به طور موقت اطمینانی به شما دست داده‌است. شاید هم عشق؟ بله شاید هم عشق است. اول عاشق نوشتن شدم، بعد با آن ازدواج کردم. ثمره این ازدواج هم کودکانی بودند که نیاز به توجه داشتند و مسوولیتی بر دوش من گذاشته شد. خانواده‌ام همسایگانی پیدا کردند و این زندگی ادامه دارد. حالا بیایم و خرابشان کنم ؟ گاهی می‌شود که سیلی بیاید و ویرانی به بار بیاورد؛ اما باز هستند کسانی که از این سیل ویرانگر جان سالم به در ببرند. به هر حال، این هم کالایی است و من هم مثل تمام آدم‌ها نگاه می کنم ببینم در این بین چقدر سود برده‌ام و چه‌قدر زیان کرده‌ام . حالا شما چرا می‌نویسید؟

حمیده نعنع، رمان نویس سوری

برای این که ببینیم چرا می‌نویسیم، به نظر من باید دوباره بهترین تعبیر جوزف کنراد را مرور کنیم که می گوید سکوت، ظلمتی است تاریک‌تر از هر شب تیره‌ای .

از زمانی که به دنیا آمده ایم، به دلیل سلطه‌های مختلفی که بر سرمان بوده، همواره محکوم به سکوت بوده‌ایم .

قابله ، پدر، جامعه ، دولت و... تنها نوشتن است که به واسطه آن قادریم پرده این سکوت همیشه و همواره را بدریم و جهانی دیگرگونه بیافرینیم؛ زیبا و آزاد و به دور از کاستی های جهان پیرامونی مان . می‌نویسم تا زنده بمانم و بتوانم این زندگی دردناک و سخت را تحمل کنم و به کسانی که در کنار ما زندگی می‌کنند و کلمات را فراموش کرده‌اند، دوباره با آن آشتی کنند. می نویسم تا از فکر مرگ فرار کنم‌؛ مرگی که همه می‌دانیم در کمین ماست‌. همه ما چون زندانیان محکوم به اعدام هستیم که در انتظار لحظه اجرای حکم به سر می‌بریم و تنها چیزی که اجرای این حکم را به تاخیر می‌اندازد، نوشتن است و نوشتن. این نوشتن است که باعث می شود به اعماق انسان‌ها، کائنات و جهان اطراف خود پی ببریم. نویسنده با استفاده از جهان پیرامون خود جهانی دیگرگونه خلق می‌کند. نویسندگان واقعی کسانی هستند که بتوانند عاشق مردم بشوند و چون جادوگران و ساحران، کلامی تاثیرگذار داشته باشند و خوانندگان خود را به سوی جهانی جادویی سوق دهند. نوشتن، گفتگو با جهان است .

می‌نویسم تا زنده بمانم و بتوانم این زندگی دردناک و سخت را تحمل کنم و به کسانی که در کنار ما زندگی می‌کنند و کلمات را فراموش کرده‌اند، دوباره با آن آشتی کنند.

سمیحه خریس، رمان نویس اردنی

می‌نویسم تا کلمات خفه شده در سینه‌ام را فریاد کنم. می‌نویسم تا اشباح حروف و اندیشه‌ها و معانی را از خود برانم و انسان و درخت و جهانی را که در خون من جاری است بیان کنم . می‌نویسم تا بتوانم نفس بکشم. می‌نویسم تا تصاویر خواب‌ها و خیالات در ذهنم تازه بماند. می‌نویسم تا خودم را از تمام مشکلات و گرسنگی‌هایم نجات بدهم .

می‌نویسم تا بگویم که شجاع هستم و این شجاعت است که به من اجازه داده تا دنیای دیگرگونه خلق کنم. می‌نویسم تا به لباس سعادت و خوشبختی چنگ بزنم. زمان نوشتن است که سعادتمندم؛ چرا که این سعادت زمان نوشتن قادر نیست از زیر دندان قلمم بگریزد.

می‌توانم با کلمات پرواز کنم، می‌توانم خودم را با کلمات از شر جهان دور و برم محافظت کنم. مردم دنبال زندگی روزمره‌شان هستند، حال آن که من با نوشتن است که از این روزمرگی خلاص می‌شوم و احساس می‌کنم که قادرم پرواز کنم. هیچ وقت از خودم نپرسیده‌ام چرا می‌نویسم؛ ولی خیلی خوب می‌دانم که مسخره است برخی از نویسندگان، نوشن را وظیفه‌ای ملی دانسته‌اند. شاید وظیفه‌ای ملی باشد؛ اما این وظیفه ملی همه است تا با نوشتن، خود را آزاد کنند.

یوسف علیخانی

تنظیم :بخش ادبیات تبیان