روحتان را بیمه کنید!
درآمد
اگر شاعر عرب، كتاب «الغدیر» علامه امینى را، «معجزه شبها» و حروف آن را «ستارههاى درخشان» معرفى مىكند و تحقیق ایشان را همسان نورافكنى مىداند كه «بسیارى از روایات پیامبر مبشر را از تاریكى ابهام، بیرون آورد» (1) در مورد «كتاب كریم» ، چه كسى باید بگوید و چه باید گفت؟!
از باب «بل الانسان على نفسه بصیرة» (2)
هیچ كس خودش را بهتر از خودش نمىشناسد و نمىتواند معرفى كند.

قرآن مجید هم، «بین بنفسه و مبین لغیره» است .
شایسته است در معرفى قرآن، بیش از همه، از خود كتاب كریم كمك بگیریم .
قرآن مجید، بهتر از هر چیز و هر كس، خودش را مىشناسد و معرفى هم مىكند .
قرآن، در معرفى خود مىگوید، شعاع من، شعاع هدایت و انسانیت است .
رسالت قرآن، همیشگى و همگانى است . منتها در عمل، عدهاى خاص، بدان تمسك مىجویند .
بزرگترین رسالت قرآن مجید آن است كه بیماران را شفا ببخشد و انسان را از نظر روحى «بیمه» سازد .
در عصر تكنولوژى و ماشین، بیمارى صنعتى و استرس، انسانها را فلج كرده است . . . و زندگى را به جهنم روحى، مبدل ساخته است . از این رو باید دید، قرآن مجید داراى چه منزلتى مىباشد و از چه جایگاهى برخوردار است؟
قرآن مجید، صد درصد، از پایگاه مستحكمى برخوردار مىباشد و آمادگى دارد دنیایى از بهشت درون و بیرون را، جلو روى انسان ترسیم كند و از او بهشت محض و بهشتسیار، تربیت كند .
در این نوشتار، درصدد ماندیم، تا چگونگى و چرایى ارتباط جوانان با قرآن را تبیین كنیم .
نوجوانان و جوانان بیش از همه زمانها، به پایگاه معنوى و قرآن مجید، نیاز دارند . چرا؟ چون بیش از همه زمانها، جوانان در معرض خطر و مرضها و غرضهاى آلوده قرار دارند .
قرآن غریب نیست ولى با چشم پر از اشك و دلى پر خون و آه سرد و كشنده باید گفت قرآن در میان مسلمانان عموما و در میان شیعیان خصوصا، غریب، تنها و مهجور مانده است . در عمل قرآن، كتاب مردگان معرفى گشته است، نه كتاب زندگى و كتاب زنده و زندهها .
بیماریهاى روحى كه امروزه جوانان را تهدید مىكند، بسیار بسیار متعدد و متنوع است، بیماریهاى روحى، داروى معنوى و تكیه معنوى مىخواهد . از این جهت، هر جوانى با مراجعه به قرآن، مىتواند بیماریهاى روحى خود را، پیشگیرى و یا درمان بخشد . اگر چنین اتفاقى در زندگى یك نوجوان و جوان بیفتد، شیرینترین و زیباترین اتفاقى است كه در زندگى آنها بوجود آمده . «اتفاقات قرآنى» همهاش مهم و بزرگ است و انس یك نوجوان و جوان با قرآن، یك اتفاق آسمانى است.
به هر حال قرآن، در عمل، میزان رفتار و كردار مسلمانان است عموما، و جوانان استخصوصا، و همه باید خودشان را بر قرآن عرضه كنند، تا ببینند یك انسان و جوان قرآنى هستند یا خیر؟
اگر چنین نیستند باید هر چه سریعتر براى درمان جان خود اقدام كنند و لحظهاى توقف روا نباشد و هیچ مانع و یا «مینى» از طرف قرآن مجید وجود ندارد . اگر مانع و یا میدان مینى احساس مىشود در خود ما است . . .
در این مختصر، عناوینى تحت عنوان:
1- درآمد 2- یتیم نوازى قرآن 3- قرآن در كلام برادر قرآن 4- زبان نوجوانان و جوانان، در انس با زبان قرآن 5- انتظارات كور، از حافظان نوجوان و جوان و . . . بحثشده است .
یتیمنوازى در قرآن:
ا لم یجدك یتیما فآوى و وجدك ضالا فهدى و وجدك عائلا فاغنى فاما الیتیم فلا تقهر و اما السائل فلاتنهر و اما بنعمة ربك فحدث
مگر یتیم نیافت و در پناه خویش جاى داد . سرگشتهات یافت و به راهت آورد . محتاجتیافت و بىنیازت كرد . پس یتیم را میازار . و با سائل خشونت نكن و از نعمت پروردگارت سخن بگو . (3)
دوران كودكى، سرآغاز نیاز و نیاز به پناهگاه است . حضرت محمد (ص) تنها «یتیم قرآنى» است كه در قرآن مجید نوازش شده و دست محبت الهى بر سر او كشیده شد .
حضرت محمد (ص) در دوران كودكى و یتیمى، شنا كردن در اقیانوس بیكران انسانیت را در شنزارهاى مكه آغاز كرد . چون وى مىخواهد ثقل اكبر تربیت گردد و به درجه «خلق عظیم» برسد و از این جهتباید آبدیده گردد .
به تجربه و در تاریخ، ثابتشد كه كسى در «سمور» به رشد ربانى و شدن و شكوفایى نمىرسد . از این جهت رسول الله از صفر، كه اوج نیاز و دوران یتیمى است، شدن و شكوفایى را آغاز مىكند .
خداوند به رسول بزرگوارش مىفرمایند:
«لولاك لما خلقت الافلاك» اگر تو نبودى افلاك را نمىآفریدم . (4)
در همین راستا مولوى مىگوید:
با محمد بود عشق پاك، جفت
بهر عشق او خدا «لولاك» گفت
گر نبودى بهر عشق پاك را
كى وجودى دادمى افلاك را
من بدان افراشتم چرخ سنى
تا علو عشق را فهمى كنى
چقدر زیبا است! آن كسى كه «افلاك» به وجو او بند و پیوند دارد، خداوند او را در یتیمى مىآزماید و در دوران بسیار حساس و در اوج نیاز، او را با سختى بزرگ و سنگینى مواجه مىسازد .
اینگونه زندگى «عشق است و دیگر هیچ» .
این حیات، ارزیابى شده است . خداوند، خود این حیات را ارزیابى كرده است اگر حیات، ارزیابى نباشد، به گفته سقراط، ارزش زیستن ندارد .
خداوند در سوره غافر یك چرخهاى از حیات را بیان مىكند كه جالب توجه است . كودكى - جوانى - پیرى .
«هو الذی خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة . . .»
اوست كه شما را: 1- از خاك آفرید 2- سپس از نطفه 3- آنگاه از خون بسته 4- و بعد از آن به صورت طفلى شما را بیرون مىفرستد 5- تا به كمال نیرو برسید 6- و پس از آن پیر شوید و برخى از شما پیش از رسیدن به پیرى مىمیرید، و بعضى به آن اجل معین مىرسید، و شاید بیندیشید .» (5)
«شدن» در این آیه موج مىزند و سیر تكاملى انسان، به صورت آرام در جسم انسان تعبیه شده است . یعنى رشد جسم، حتما باید توام با رشد جان باشد . به هر تقدیر دوران كودكى، جوانى و پیرى، در آیینه قرآن، بسیار آرمانى به «فیلم» كشیده شد و مبدا معنادار و معاد ماندگارى را به نحو نیكو، تبیین مىكند .
قرآن در كلام برادر قرآن
ما ز قرآن مغز را برداشتیمپوست را پیش سگان انداختیم (6)
بهترین معرف قرآن، خود قرآن و امامان (ع) هستند . على (ع) زبان ناطق و قرآن ناطق است كه با زیباترین بیان قرآن را معرفى و توصیف مىكند . على بزرگ، خود اولین جوان حافظ كل قرآن مىباشد و اولین قرآن ناطق در میان اهل بیت (ع .)
پیش بینى و پیشگوئیهاى حضرت امیر (ع) در حق قرآن، بسیار مهم و داراى پیام بزرگ و شان نزول است .
حضرت در آخرین وصیت و نصیحتخود، پیش بینى و پیشگوئیهاى جالب توجهى را انجام مىدهد كه امروزه هر صاحب خردى را تكان مىدهد .
مىفرمایند:
«الله الله فی القرآن لا یسبقكم بالعمل به غیركم»
خدا را! خدا را! درباره قرآن مبادا دیگرى بر شما پیشى گیرد در رفتار به حكم آن . (7)
دقیقا حضرت، مشكل بزرگ جامعه فعلى مسلمانان را نسبتبه قرآن نشانه گرفته و آن «غربت قرآن در عمل» است . از نظر تعداد شمارگان، خط و چاپ، قرآن غریب نیست . از نظر قارى، حافظ، تفسیر و . . . قرآن غریب نیست ولى با چشم پر از اشك و دلى پر خون و آه سرد و كشنده باید گفت قرآن در میان مسلمانان عموما و در میان شیعیان خصوصا، غریب، تنها و مهجور مانده است . در عمل قرآن، كتاب مردگان معرفى گشته است، نه كتاب زندگى و كتاب زنده و زندهها .
در جاى دیگر حضرت امیر (ع) آنچنان لایههاى نورانى قرآن را معرفى مىكنند كه فردهاى معمولى را یاراى درك آن نیست . مىفرمایند:
1- قرآن نورى است كه خاموشى ندارد .
2- چراغى است كه درخشندگى آن زوال نپذیرد .
3- دریایى است كه ژرفاى آن درك نشود .
4- راهى است كه رونده آن گمراه نگردد .
5- شعلهاى است كه نور آن تاریك نشود .
6- جداكننده حق و باطلى است كه درخشش برهانش خاموش نگردد .
7- بنایى است كه ستونهایش خراب نشود .
8- شفا دهندهاى است كه بیماریهاى وحشتانگیز را بزداید .
9- قدرتى است كه یاورانش شكست ندارند .
10- حقى است كه یارى كنندگانش مغلوب نشوند .
11- قرآن معدن ایمان و اصل آن است .
12- چشمههاى دانش و دریاى علوم است .
13- سرچشمه عدالت و نهر جارى عدل است .
14- پایههاى اسلام و ستونهاى محكم آن است .
15- نهرهاى جارى زلال حقیقت و سرزمینهاى آن است .
16- دریایى است كه تشنگان آن، آبش را تمام نتوان كشید .
17- چشمهاى است كه آبش كمى ندارد .
18- محل برداشت آبى است كه هرچه از آن برگیرند، كاهش نمىیابد .
19- منزلى است كه مسافران راه آن را فراموش نخواهند كرد .
20- نشانههایى است كه روندگان از آن غفلت نمىكنند .
21- كوهسارى زیبایى است كه از آن نمىگذرند .
22- خداوند قرآن را فرونشاننده عطش علمى دانشمندان، و باران بهارى براى قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع براى صالحان قرار داده است .
23- قرآن دارویى است كه با آن بیمارى وجود ندارد .
24- ریسمانى است كه رشتههاى آن محكم است .
25- پناهگاهى است كه قله آن بلند و توان و قدرتى استبراى آنكه قرآن را برگزیند .
26- محل امنى استبراى هر كسى كه وارد آن شود .
27- برهانى استبر آن كس كه با آن سخن بگوید .
28- عامل پیروزى استبراى آن كس كه با آن استدلال كند .
29- راهبر آن كه، آن را به كار گیرد .
30- نشانه هدایت استبراى آن كس كه در او بنگرد . . . . (8)
این بود بخشى از كلام برادر قرآن، در معرفى قرآن .
به راستى هر كس «شم امامشناسىاش قوى و یا سالم باشد، بوى كلام امام على (ع) را حس مىكند و باید جانش عطرآگین گردد . به حق هم، قرآن مجید شفابخش و به فرموده آیت الله جوادى آملى رسالت اصلى قرآن مجید این است كه بیماران را شفا ببخشد . در عصر تكنولوژى و زندگى ماشینى، همه به قرآن نیاز دارند و آنهایى كه بیشتر در معرض خطر هستند، نیازشان به قرآن مجید، صد چندان است . جوانان عزیز كه بیش از همه در تاختگاه دشمن قرار دارند، بیش از همه به قرآن عزیز نیازمند هستند تا بتوانند با نور قرآن، سرزمین وجود و جان خودشان را از حوادث غیر مترقبه شیطانى «بیمه» سازند .
كسى كه جانش را بیمه قرآنى نماید، از هیچ طوفانى از پاى درنمىآید و براى ابد و تا قیام قیامتسربلند و سعادتمند خواهد ماند...
حجة الاسلام اصغر بابابى، با تلخیص
پىنوشتها:
1) عبدالحسین، احمد امینى، «راه ما راه و روش پیامبر ماست».
2) سوره قیامت، 75/14 .
3) سوره ضحى، 93/آیات 6- 11 .
4) تاویل الآیات الظاهره، ص431 .
5) سوره غافر: 40/آیه67 .
6) مثنوى معنوى .
7) نهج البلاغه، نامه47 .
8) نهج البلاغه، خطبه198 .
تنظیم برای تبیان: الف_شکوری