"طنزآقا" و ستون هایی که آفرید!
جای خالی فکاهی و مروری بر تاریخچه ی نشریات طنز
امروزه معمولاً وقتی از نشریات «شوخ طبع و فکاهی انتقادی» نام می بریم بدون در نظر گرفتن روش خاص این گونه نشریات، واژه طنز را در تمامی موارد به کار می بریم. اگر چنین برداشتی درست باشد و همه این گونه نشریات را بتوان زیر عنوان طنز جای داد، طبعاً ما در بررسی خود مقولاتی چون شوخی، فکاهی، هزل، هجو و گونه های دیگر شوخ طبعی را نخواهیم داشت. به این جهت در ابتدا اشاره کنیم که واژه طنز که امروزه به طور وسیعی به کار برده می شود تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مورد استفاده هیچ نشریه شوخ طبعی قرار نگرفته. به طور ساده هیچ نشریه یی روش خود را «طنز» ذکر نکرده،با بررسی تاریخ مطبوعات در ایران از چند دهه پیش از پیروزی انقلاب مشروطه تا یک دهه بعد از پیروزی درخواهیم یافت که در این سال هاست که هر نشریه یی برای کسب مجوز ناچار باید روشی و به اصطلاح آن روزها مسلکی را برای نشریه خود برگزیند و در آن چارچوبه «مسلکی» نشریه را منتشر کند مثلاً روش علمی، روش ورزشی یا سیاسی، اخلاقی و... تا قبل از پیروزی انقلاب مشروطه چند نشریه یی که بخشی از نوشته های خود را به مطالب غیرجدی اختصاص می دادند، روش خود را «انتقادی» می نامیدند. چند ماه مانده به پیروزی انقلاب مشروطه هفتگی ملانصرالدین در باکو منتشر می شود. بخشی از مطالب و کاریکاتورهای این نشریه مربوط به وقایع ایران است. این شیوه مورد استقبال روشنفکران آن زمان ایران هم قرار می گیرد و در نتیجه تاثیر خود را بر نشریات سال های اول پیروزی انقلاب مشروطه می گذارد. به این جهت این نشریات بعضاً در روش خود واژه «کاریکاتوری» را هم اضافه می کنند. به این ترتیب در نشریاتی که به روش انتقادی از پیروزی انقلاب مشروطه تا کودتای محمدعلی شاه به اسامی قاسم الاخبار، آذربایجان، تشویق، زشت و زیبا، سلام و علیکم، ملاعمو، صوراسرافیل، کشکول، آیینه غیب نما، تنبیه، نسیم شمال، خیرالکلام، استبداد و اصفهان منتشر می شدند، مطلقاً از واژه طنز استفاده نشده، بلکه همگی آنها خود را نشریاتی انتقادی، فکاهی، مصور، کاریکاتوری و بعضاً اخلاقی و... معرفی کرده اند. این روش به صورت یک سنت تا پیروزی انقلاب اسلامی هم ادامه داشت. طی این مدت طولانی چه در نشریات دوره احمدشاه قاجار و چه پهلوی اول یا پهلوی دوم، حتی در اوج انتشار این گونه نشریات هم هیچ کدام واژه طنز را برای روش خود به کار نبردند حتی نشریات مشهوری چون توفیق، باباشمل، چلنگر و حاجی بابا. این موضوع تا انتشار مجله «کاریکاتور» دولو در سال های 1347 تا 1357 هم ادامه یافت. این مجله هفتگی هم روش خود را سیاسی، فکاهی تعیین کرده بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کم کم واژه طنز مورد توجه نشریات فکاهی انتقادی قرار گرفت. گرچه در دوره اول انتشار این گونه نشریات بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1358 باز این نشریات روش خود را «فکاهی - سیاسی» اعلام می کردند.
اولین نشریه یی که به طور مشخص روش خود را طنز اعلام کرد، مجله «طنز و کاریکاتور» جواد علیزاده بود. علیزاده اولین شماره این مجله را در دی ماه 1369 منتشر کرد و روش مجله را «ورزشی، اجتماعی و طنز» اعلام کرد. هفتگی گل آقا نیز واژه طنز را به کار نبرد. در اولین شماره هفتگی گل آقا روش مجله به صورت «اجتماعی، انتقادی، سیاسی و... گل آقایی» ذکر شده. در ماهنامه گل آقا در سال 1370 و سالنامه گل آقا در 1371 روش این نشریات را «ادبی، اجتماعی و طنز» نام می برد. بعد از این نشریات دیگر، معمولاً بدون در نظر گرفتن آنچه را منتشر می کردند واژه طنز را به معرفی روش خود افزودند از جمله مجله «ملون» و «طنز پارسی» و...
در یک جمع بندی کلی مطالبی را که در این گونه نشریات به چاپ رسیده می توان مطالب انتقادی نامید. با در نظر گرفتن این جهت گیری عمده خالقان آثار کوشش می کنند انتقادات خود را در قالب گونه های مختلف شوخ طبعی بیان کنند. طبعاً عده یی این توانایی و مهارت را دارند همچون دهخدا در طنز و سیداشرف الدین گیلانی در فکاهیات اجتماعی و سیاسی و عده یی نیز از مهارت کمتری برخوردارند. اما آنچه تاکنون در این نشریات به چاپ رسیده را می توان در چند گونه از زیرمجموعه های «شوخ طبعی» جا داد. شوخی ساده، فکاهیات اجتماعی و سیاسی، مطالب هجوآمیز، هزلیات و بعضاً طنز.
اشاره کردیم که این گونه نشریات از ابتدا کوشش می کردند همراه با کاریکاتور به چاپ برسند. لااقل تا دهه 40شمسی کاریکاتور در این گونه نشریات نیز بیشتر تصاویر انتقادی یا هجوآمیز اجتماعی و سیاسی است. از سال های پایانی دهه 40 شیوه جدیدی در کاریکاتور ایران شروع می شود و کم کم راه را برای حضور طنز در تصویر می گشاید که در این مقاله کوتاه نمی توان به آن پرداخت.
«انتقاد» و مخصوصاً «انتقاد سیاسی» محور اصلی و عمده مطالب این گونه نشریات از انقلاب مشروطه به بعد بوده. شاید اشاره به این موضوع بد نباشد که همیشه ناشران این گونه آثار کوشش کرده اند به دیگران بفهمانند که حق دارند «انتقاد» کنند یا باید به آنها حق داده شود که انتقاد کنند. صوراسرافیل یکی از نشریات وزین صدر مشروطه است که مخصوصاً با انتشار ستون طنز «چرند و پرند» دهخدا جای خاصی در مطبوعات آن زمان داشته. در شماره سوم این نشریه نامه یی از کرمان به چاپ می رسد که در آن نامه از حکومت آن زمان حاکم کرمان شکایت کرده اند. به دنبال آن نواب والا فرمانفرما به مسوولان صوراسرافیل اعتراض می کند که «آنها حق ندارند درباره فرمانفرما چیزی بنویسند... که هیچ روزنامه آزادی گفت وگویی از شخص بنده نباید بکند...»
روزنامه صوراسرافیل در شماره 6 خود به نواب والا گوشزد می کند که؛ «خوب است حضرت والا اولاً لفظ اعتراض را که قدری تند است به critique و انتقاد مبادله فرموده و پس از آن بفرمایند قدری از روزنامه طیمس که در طهران دوره های متعددش موجود است، برایشان ترجمه کنند و آن وقت ببینند که ملت نه فقط بر حضرت والا بلکه بر همان وکلای محترم و وزرای دولت و همان مبادی عالیه که نمی دانیم معنی اش چیست قانوناً حق اعتراض دارند.»
هدف از ذکر این موضوع اشاره به کلمه «انتقاد - کریتیک» است. در نشریات آن دوره بارها این کلمه را توضیح داده اند. حتی در دوره پهلوی اول نشریه «فکاهی، سیاسی، انتقادی» ناهید بارها روش خود را برای دیگران توضیح داده که نشریه یی است «انتقادی». جالب اینجاست که در نشریات صدر مشروطه این موضوع را در چند جمله در زیر لوگو- نشانه نشریه- و در صفحه اول ذکر می کردند که «این نشریه به روش فکاهی انتقادی نوشته می شود و خواننده نباید از مطالب آن انتظار یک منطق جدی را داشته باشد.»
اشاره کنیم که اگر جو، مساعد انتقاد و فکاهیات سیاسی بود، این نشریات به شدت سیاسی بودند و بعضاً تا جایی هم پیش می رفتند که کار به آفرینش هجویات سیاسی و حتی هزلیات سیاسی هم می کشید. اما اگر با مخالفت روبه رو می شدند، به انتشار نشریات شوخی و فکاهیات بی ضرر می پرداختند. مهم ترین موضوعات سیاسی هم که در این گونه نشریات به آن پرداخته می شد، در اصل مهم ترین وقایع سیاسی کشور بود. از جمله پرداختن به هیات وزیران و نخست وزیران، تغییرات آنها، رفتن و آمدن کابینه ها، انتخابات مجلس یا مجلسین، بحث ها و مذاکرات در مجلس و بالاخره مسائل اجتماعی، فرهنگی، هنری، ورزشی، خانوادگی و...
بخش دیگری از فعالیت های این گونه نشریات پرداختن به جریانات خارجی بود. با بررسی ساده این نشریات می توانیم نوع نگرش آنها را از جنگ بوئرها و جنگ 1905 روسیه و ژاپن گرفته تا جنگ های اول و دوم جهانی و انفجار اتمی هیروشیما و نهایتاً جنگ کره و جنگ ویتنام و تهاجم اسرائیل به کشورهای عربی و ده ها کودتا و رفتن و آمدن دولتمردان در جهان مطلع شویم. اشاره کردیم که پرداختن به بسیاری از مسائل داخلی همیشه توسط این نشریات مقدور نبوده مثلاً در دوره پهلوی اول در مواردی رضاخان شخصاً به چاپخانه یی می رفت و با پای مبارکش، به سنگ چاپ اشاره می کرد و از صاحب چاپخانه می خواست سنگ چاپ را از کاریکاتوری که روی آن کشیده و آماده چاپ است، پاک کنند یا در نمونه یی دیگر میرزاعلی چاپچی در ربیع الاول سال 1329 هجری قمری به وزارت معارف می نویسد؛ «روزنامه بهلول به واسطه صورت مسیو یفرم «تصویر یفرم خان» توقیف شده، لیکن جارچی ملت علت توقیفش معلوم نیست...» در این جریان چاپخانه میرزاعلی چاپچی را هم به خاطر چاپ تصویر یفرم خان در نشریه بهلول می بندند چون در ادامه ذکر شده که؛ «اگر قانوناً ایرادی هست بر مدیر است لهذا از وزارت معارف توضیح می خواهد که علت توقیف مطبعه چه بوده،» از این دست حوادث در مطبوعات ایران مخصوصاً نشریات فکاهی انتقادی بسیار زیاد است.
مقایسه دو دوره مختلف سیاسی با هم به خوبی نشان می دهد که این گونه نشریات در دو جو مختلف سیاسی چگونه فعالیت می کردند. برای مثال در دوره پهلوی اول، رضاخان میرپنج، از 9 آبان 1304 تا 25 شهریورماه 1320جمعاً 20 تیتر جدید نشریات فکاهی منتشر می شد. با قدرت گرفتن رضاخان نشریه سیاسی فکاهی «ناهید» که توسط ابراهیم خان ناهید منتشر می شد و نیز نشریه «امید»، بسته می شود. به دستور تیمورتاش دفتر هفتگی ناهید را آتش می زنند. نشریات به جا مانده یا تعطیل شده یا رو به شوخی و فکاهیات «بی آزار» پیش می روند. برای مثال چهار تیتر از نشریات آن دوره عبارت بودند از کمپانی خنده، کانون خنده، کانون ادب و قهقهه فکاهی، که همه آنها توسط شاعری به نام حسین نعیمی ذاکر (مجرد) منتشر می شد. در آن دوره مطالب را ابتدا باید به اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف می فرستادند و آنها با بررسی آثار، اجازه چاپ را صادر می کردند. ناشر این چهار نشریه در تاریخ 21 مهرماه 1314 مجموعاً 80 صفحه شعر را به آن اداره می فرستد و تقاضا می کند اشعار را تایید کرده تا در شماره های 10 و 11 و 12 نشریه اش به چاپ برساند. ناظران اداره انطباعات وزارت معارف بعد از بررسی سیاسی، اشعار را به حبیب یغمایی می دهند تا او از نظر ادبی آنها را بررسی کند. یغمایی نتیجه کار را این گونه به اداره انطباعات گزارش می دهد؛ «... مقام ریاست انطباعات بر حسب امر اشعار حسین مجرد را مطالعه کردم. چنان که مکرر عرض شده این اشعار از نظر ادبی هیچ ارزشی ندارد ولی چون تاکنون اجازه طبع آن داده شده اکنون نیز عطف بماسبق می شود و با حذف آنچه با خط قرمز باطل شده در طبع آن مانعی نیست.»
مجدداً در تاریخ 20 اسفند 1314 یغمایی با بررسی این گونه اشعار می نویسد که؛ «به مدیر مجله کانون خنده مکرر کتباً و شفاهاً عرض کرده ام که این آثار از لحاظ ادبی و اجتماعی قدر و ارزشی ندارد... و اگر به نظر ادبی و اجتماعی بنگرید البته این مجله و نظایر آن شایسته نیست...»
حسین مجرد، شاعر توانایی بود. او با نشریاتی چون گل زرد و توفیق کار کرده بود. اما در دوره رضاخان محدوده فعالیت فکاهیات اجازه نمی داد وی اشعاری را بسراید که قدر و ارزش اجتماعی و بعضاً سیاسی داشته باشد. همین گونه است نشریات دیگر آن دوره که یغمایی اشاره می کند؛ «... و اگر به نظر ادبی و اجتماعی بنگرید البته این مجله و نظایر آن شایسته نیست...» طبعاً مقصود وی نشریاتی است که در همان دوره و در گونه فکاهیات منتشر می شده از جمله ستونی فکاهی در نشریه صدای کرمان، نشریه بستان فکاهی که در سال های اول حکومت رضاخان در اصفهان توسط میرزا حسین خان سراجی منتشر می شد یا فکر جوان نشریه هفتگی که در رشت انتشار می یافت یا «پرو» که توسط میرزا حمید مظاهر در کرمانشاه و «حریف» در شیراز و ایضاً «صحبت» اصفهان و.... همه این نشریات به فکاهیات بی ضرر می پرداختند. طبعاً این آثار که به قول یغمایی دارای ارزش ادبی و اجتماعی نبود، به راحتی می توانست وارد عرصه های هزل هم بشود.
همان قدر که نشریات فکاهی دوره دیکتاتوری رضاخان ناچار به فکاهیات بی ضرر می پرداختند، نشریات بعد از شهریور1320 تا 28 مرداد 1332 عصبی، مهاجم، پرخاشگر، جبهه گیر و به شدت سیاسی بودند. شاید این امر نتیجه طبیعی تمامی آن چیزی بود که در دیکتاتوری رضاخان نمی شد به آن پرداخت. دوره محمدرضاپهلوی از شهریور 1320 تا بهمن 1357 ادامه یافت و می توان این 37 سال را به دو نیم دوره از 20 شهریور1320 تا مرداد 1332و از سال 1332 تا 1357 تقسیم کرد. در نیم دوره اول، سال های پررونق نشریات فکاهی و مخصوصاً فکاهیات سیاسی است. اوج انتشار این گونه نشریات سال های 1330 و 1331 است با قریب به 43 نشریه که در یک سال در همین گونه منتشر می شد.
در میان آنها نشریات صاحب نامی چون توفیق، باباشمل، چلنگر، حاجی بابا، علی بابا و ده ها نشریه از این دست منتشر می شدند. هر کدام از این نشریات وابسته به یکی از احزاب و گروه های سیاسی هستند. شاید ساده ترین واژه یی که بتوانیم در ذکر روش آنها به کار ببریم، کلمه «انتقاد» باشد؛ انتقاد شدید سیاسی. در موارد متعددی، این انتقاد به شدت به هجو شخصیت های سیاسی می انجامید و بعضاً وارد عرصه هزل هم می شد. این آثار اسناد یک دوره هستند که به شدت از سیاست گروه ها، دسته ها و احزاب متاثرند. به همین جهت در بازخوانی آنها تفاوت عمده یی بین دوره رضاخان و نیم دوره اول پهلوی دوم تا کودتای 28 مرداد درمی یابیم. دوره بعدی که از نخستین روزهای بعد از کودتای 28 مرداد 1332 شروع شده و به پیروزی انقلاب اسلامی ختم می شود را می توان دوره سکون این نشریات دانست. در این دوره طولانی 25ساله تنها هشت نشریه منتشر می شود و این در حالی است که اغلب نشریات سال های 1330 و 1331 از بین رفته اند. از این هشت نشریه عنوان هایی چون مکرم، سالنامه مهتاب، دخو و مصورکارتون نشریات فکاهی ساده یی هستند.
از میان تیترهای باقی مانده ماهنامه توفیق در سال 1341 و نیز سالنامه این نشریه در سال 1342 باز نشریاتی هستند که صرفاً به چاپ لطیفه می پردازند و بیشتر برای گذران ایام فراغت هستند. در سال 1344 تیم جدا شده از توفیق نشریه یی به نام کشکیات به راه می اندازند که به صورت ضمیمه تهران مصور به چاپ می رسد. این نشریه وابسته به مجله تهران مصور و طبعاً زیر نظر عبدالله والا از وابستگان به رژیم شاه منتشر می شد، که هیچ سنخیتی با نظر و سابقه کار طنزپردازان کشکیات نداشت. به همین جهت این نشریه نیز نمی تواند ادامه یابد و به کار خود پایان می دهد. نشریات گروه توفیق نیز بالاخره در سال 1350 کلاً توسط دولت هویدا بسته می شود و در سال 1347 نشریه یی به نام «کاریکاتور» توسط محسن دولو شروع به کار می کند. دولو خود نماینده مجلس است و از دوستان هویدا. به این جهت به مرور «کاریکاتور» از حالت نشریات فکاهی سیاسی خارج شده و در سطح فکاهیاتی بی ضرر تا اوایل ماه های پیروزی انقلاب اسلامی ادامه می یابد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جو دیکتاتوری محمدرضاشاهی به یکباره در هم نوردیده می شود و در فاصله کوتاهی بین 22 بهمن 57 تا مهرماه 1358 بیش از 29 نشریه جدید به شیوه فکاهی سیاسی، انتقادی در ایران منتشر می شود. گرچه این تعداد نشریه از نظر تعداد عنوان بسیار زیادند اما هر یک در مدت زمان اندکی بیشتر منتشر نشدند. از جمله مشهورترین آنها، آهنگر در 16 شماره، حاجی بابا در 15 شماره، جیغ و داد در 9 شماره، یاقوت در سه شماره، جز یک نشریه به نام بهلول که در 90 شماره منتشر شد، بقیه نهایتاً به 25 شماره انتشار نرسیدند. این دوره تا تصویب قانون مطبوعات را می توان دوره بحران این گونه نشریات به حساب آورد. در این دوره حالتی کاملاً عصبی، پرخاش جویانه و مهاجم بر این نشریات حاکم بود. به این جهت قریب به اتفاق مطالب و کاریکاتورهای این گونه نشریات را می توان در زیرمجموعه فکاهیات سیاسی اجتماعی و نیز هجو و هزل و فکاهیات بعضاً هجوآمیز جای داد. به جرات می توان گفت در نشریات این دوره هیچ دستاورد کیفی و کمی برای مقولات شوخ طبعی چه تصویری و چه نوشتاری حاصل نمی شود. از نظر شکلی نیز نشریات قابل توجهی نیستند. صفحه بندی قابل توجهی ندارند. کاریکاتورهای آنها سردستی و با عجله کشیده شده، مطالب و اشعار دارای امضای نویسنده نیستند و انتشار منظمی در محدوده زمانی خود ندارند. بعد از تصویب قانون مطبوعات دوره قانونمند این گونه نشریات شروع می شود.
آنچه به صورت گذرا به آن پرداختیم، مروری بود بر فعالیت نزدیک به 300 نشریه فکاهی انتقادی گذشته ایران؛ نشریاتی که به روش خود آنچه در حیات سیاسی و اجتماعی ایران گذشته را به صورت اسنادی در قالب فکاهی، انتقادی (طنز) ثبت کرده اند و شیوه و روش و سنت ویژه خود را داشته اند و امروزه جای آنها بسیار خالی است.
امروزه طنز و فکاهیات چه تصویری به صورت کاریکاتور و کارتون و چه نوشتاری بسیار گسترده شده و راه افتادن ستون هایی که در نشریات مختلف به این موضوع اختصاص یافته و نیز انتشار نشریات تخصصی در این گونه ها (ژانرها) و باز شدن فضاهای مجازی در وبلاگ ها و سایت های شخصی و سایت های تخصصی، خالقان این گونه آثار را بسیار متنوع کرده. با وجود این جای نشریات سنتی فکاهی در ایران خالی است. یکی از فواید این گونه نشریات این است که می تواند شیوه یی برای ارائه فکاهیات و طنزی مقبول، وزین و مورد قبول جامعه به دست دهد و به صورت یک معیار کتبی درآید تا آنچه در فضاهای مجازی این گونه آثار به آن پرداخته می شود با آن محک زده شود. شاید تنها همین یک دلیل بر لزوم و ضرورت وجود این گونه نشریات کافی باشد.
محمدرفیع ضیایی
تنظیم:بخش ادبیات تبیان