تبیان، دستیار زندگی
دختری که تحصیلات خود را تا مقاطع بالا ادامه داده است، یک شغل خوب و پردرآمد دارد، دیگر احساس نیازی به ازدواج نمی کند اما این استقلال و نیاز بالاخره در جایی متوقف می شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لطفاً آستین ها را بالا بزنید!

بررسی علل و عوامل بالا رفتن سن ازدواج

زندگی در قرن بیست و یکم همه چیزش متفاوت است. تولدش، بزرگ شدنش، کار کردنش و حتی ازدواجش. ازدواج به عنوان مقوله ای اجتماعی به رغم ثبات زیادی که همواره بر نفس آن حاکم بوده، بسیار تحت تأثیر شرایط حاکم بر جامعه جدید قرار گرفته است. هر چند تحولات در ازدواج جوانان امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. اما آنچه ازدواج در جهان معاصر را متفاوت از گذشته ساخته، دامنه تحولات در ازدواج است که در نتیجه تغییرات بسیار، در ساختارهای اجتماعی اتفاق افتاده است. تردیدی وجود ندارد که ساختارهای اجتماعی جدید، شرایط و ضرورت های جدیدی را برای ازدواج رقم زده و موجب بروز تمایز آشکاری میان شیوه ها و ساختارهای ازدواج در جامعه سنتی و جدید شده است. مهم ترین پیامد تحولات یاد شده تأخیر در سن ازدواج دختر و پسر و همچنین وقوع ازدواج های ناموفقی است که نهایتاً به طلاق و جدایی می انجامد.

عروس و داماد

چندی پیش رئیس سازمان ملی جوانان در یک برنامه زنده تلویزیونی گفت: ما هم اکنون 25 میلیون جوان در سنین 15 تا 29 سال داریم که از این تعداد حدود 12 میلیون نفر در شرایط ازدواجند، اما مجرد هستند. تأخیر در وقوع ازدواج به لحاظ اجتماعی، جامعه را با یک بحران روبه رو خواهد کرد. جوان مجرد به سرعت تحت تأثیر تهاجمات فرهنگی قرار می گیرد و به لحاظ فرهنگی در جامعه تأثیرات منفی خواهد گذاشت. افرادی که به طور انفرادی زندگی می کنند در مجموع اثر کمتری در مشارکت های مفید اجتماعی دارند. هنگامی که ازدواج به تعویق می افتد سطح توقعات و انتظارات ناشی از افزایش سن و سخت تر شدن ملاک های ازدواج باعث خواهد شد که فرد شانس کمتری برای ازدواج پیدا کند. از طرف دیگر پایین بودن میزان ازدواج در حال حاضر موجب کم شدن میزان زاد و ولد و کاهش بی رویه جمعیت، همچنین بی تناسب شدن هرم جمعیتی در سال های آینده خواهد شد. می گویند ازدواج یک قرار داد شخصی است که بین افراد مستقل در جامعه برقرار می شود؛ در جامعه ای مثل ایران که جوانان آن نگاهی خاص به مسئله ازدواج دارند ار دستگاه های اجرایی  انتظار می رود به وظایف خود در زمینه هایی مانند اشتغال زایی، تأمین مسکن، فراهم کردن شرایطی برای ادامه تحصیل حین ازدواج و... عمل کنند،اما نباید فراموش کنیم که بخشی از عوامل بالا رفتن سن ازدواج به خود جوان بر می گردد، از جمله بالا رفتن سطح توقعات به دلیل چشم و هم چشمی،و... .

ترسیم عشق

علاوه بر آنچه گفتیم، افزایش سطح تحصیلات دخترها، نکته ی دیگری است که باید به آن اشاره کرد. دختری که تحصیلات خود را تا مقاطع بالا ادامه داده است، یک شغل خوب و پردرآمد دارد، دیگر احساس نیازی به ازدواج نمی کند اما این استقلال و نیاز بالاخره در جایی متوقف می شود. اینجاست که بعد روانی، روحی قضیه پررنگ می شود و می فهمیم ازدواج فقط نیازی مادی نیست . پس جوان هم در بالا رفتن سن ازدواج مقصر بوده و  اینجاست که نقش خانواده پررنگ می شود که آیا توانسته از ازدواج تعریف درستی به جوان ارائه کند؟

در شرایط موجود به هر جوانی که می گویی چرا ازدواج نمی کنی همه مسایل اقتصادی را پیش می کشند اما سوال ما این است که اگر به هر جوان 20 میلیون تومان بدهیم همه می روند و ازدواج می کنند؟ این ازدواج تا چه حد پایدار است؟ بنابراین دولت باید زمینه های آرامش و اطمینان روانی مثل: شغل مناسب، مسکن و... را برای جوان مهیا کند.

شرایط گزینش همسر در ایران فاجعه است. حتی در جامعه امروزی. مردها می توانند بین چندین گزینه یکی را انتخاب کنند اما دختران ما نگرانند که اگر این خواستگار را رد کنیم بهتر از این هم خواهد آمد؟ از طرف دیگر وقتی دوستان و اقوام را می بینند که چقدر مشکل دارند می ترسند که تن به ازدواج و وارد شدن به دنیایی با این همه مشکل را بدهند.

در یک زندگی سنتی نقش ها اینقدر ساده بود که اتفاقی نمی افتاد خیلی از زوج ها همدیگر را نمی دیدند و مشکلی هم پیش نمی آمد اما امروزه در یک خانواده به دلیل وجود شبکه ها و دهکده ها جهانی، ماهواره، اینترنت و.. خواهر با برادر در یک خانواده متفاوتند. حالا با اینکه شرایط انتخاب نداریم گروه های کوچک هم که وجود ندارند تا همدیگر را به هم برسانند. در این شرایط کم چطور توقع داریم آدم ها به هم نزدیک شوند و یک کار به این عظمت را انجام دهند؟ باید بتوانیم دوباره آن شبکه های سنتی را راه بیاندازیم و فعالشان کنیم.

هیچ جامعه ای را نمی توان پیدا کرد که آسیب های اجتماعی در آن وجود نداشته باشد  ولی باید این آسیب ها را ساماندهی کرد. لذا اگر روابط دختر و پسر را قانونمند و عقلایی کنیم خانواده ها هم در امان خواهند ماند. هر کاری در ابتدا با یک سری مشکلات مواجه است که باید در مقابلش مقاومت کرد. ازدواج موقت یک قرارداد است و می توان با مشورت گرفتن از فقها آن را محدود و صرف آشنایی را در آن لحاظ کرد.

نیمه پر

براساس پژوهش ها یک بخش کاملا محسوس است و آن اینکه اولویت امروز یک دختر خانم وقتی دیپلمش را گرفت ازدواج نیست اولویت اول اشتغال است حتی جلوتر از تحصیل اشتغال و تحصیل آمده اند و جای ازدواج را تنگ کرده اند. چرا باید این اتفاق در سطح جامعه ای بیافتد که نظام اجتماعی آن اسلامی است در تمامی مراحل و مکاتب به این مسئله تأکید شده است. جابه جایی نقش ها، کم رنگ شدن نقش های جنسیتی و نقش های زنانه اصلی ترین علل هستند. الان فرهنگ خانه داری تقبیح شده است متأسفانه در حال حاضر پست ترین و شغل های خدماتی برای یک زن ارزش می شود و می گوید که شاغل هستم در این شرایط است که طلاق عاطفی رخ می دهد. یعنی حتی خانمی هم که داخل خانه بوده به دنبال این است که به بیرون از خانه برود و کار کند تا از هم کیشان خود عقب نماند. در مورد پسران هم ما باید مسایل اقتصادی را جدی بگیریم اما با اعداد و ارقام می توان ثابت کرد علت اصلی این امر اقتصاد نیست، اشتغال و مسکن یک دروغ بزرگ اجتماعی است و می تواند شرایط را آسان کند. البته کاری پویا و مداوم هم یکی از شرایط ازدواج است.

مسئله دیگری که در این زمینه قابل توجه است اینکه متأسفانه در حال حاضر خانواه های ما بچه هایشان را بچه بار می آورند مسئولیت پذیر نیستند طولانی بودن فرهنگ بچه ها به عنوان یک فرهنگ اجتماعی شده است. یعنی پدر و مادرها افتخار می کنند به اینکه فرزندانشان هنوز بچه هستند. و لذا جوانان با با تاخیر زیادی به بلوغ عاطفی و اجتماعی دست می یابند.

با توجه به آنچه خواندید شاید بتوان ریشه بی تمایلی قشر جوان در ازدواج را به عواملی مثل جابه جایی نقش ها، تفاوت تصویر ذهنی و عملی از نقش زنان، تفاوت جایگاه جنسیتی زن در جامعه، از دست دادن کارکرد وجاحت اجتماعی و کارکرد اقتصادی برای دختران، رواج فرهنگ مثبت بالا رفتن سن ازدواج در میان مردم دانست اما آیا به واقع اینها عواملی هستند که یک جوان را برای دست یابی به آینده و تشکیل خانواده باز می دارد؟ آیا جوان ما در انتخاب همسری مناسب برای زندگی مشترک مشکل دارد؟ چه چیز باعث می شود که یک جوان امروزی حتی نخواهد به مسئله مثل ازدواج فکر کند؟ به جد یا به شوخی، به تلویح یا به صراحت و به سنت یا در قالب یک گزارش تحلیلی و یا حتی در پرانتز باید گفت ازدواج یکی از مسائلی است که ریشه در تمامی سطوح جامعه دارد و هر قدر به این مسئله بی تفاوت باشیم یا به آسانی از آن بگذریم در آینده مشکلات بزرگ تری را فراهم خواهد ساخت.

شاهد جوان با تغییر و تلخیص

تنظیم برای تبیان: کهتری

مقالات مرتبط

وقتی در عشق فریب می خوریم

اندر مصائب روز عروسی

عطایش را به لقایش بخشیدیم

از ظلم به زنان تا انکار جنسیت!

سایت های همسر یاب ، راهی پر خطر

دختر که رسید به بیست...

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.