علمای اسلام در صدر مشروطیت در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند. قوانین جعل کردند. قوانینی که به نفع ملت است ، به نفع استقلال کشور است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 پیشوای مشروطه

~j4h

مقدمه

آغاز نهضت

استبداد صغیر

گریه آخوند پس از شهادت شیخ فضل الله

 

مقدمه

بسياري از نويسندگان تاريخ مشروطه در ارزيابي انگيزه هاي مردم براي جانفشاني در راه انقلاب مشروطه به اشتباه رفته اند . بيشتر نويسندگان ، مردم را در ماجراي مشروطه به دو گروه مشروطه خواه و مستبد تقسيم کرده اند. آنان صدها مجتهد، مرجع تقليد و روحاني آگاه ، دوراندش و پارساي پايتخت و شهرستانها را خواهان مشروطه مشروعه و حکومت اسلامي بودند، در صف مخالفان مشروطه و هواداران استبداد قاجاريه قلمداد کرده اند. برخي از نويسندگان هوادار مشروطه مشروعه نيز به بهانه دفاع از آيه الله شيخ فضل الله نوري ، آخوند ملا قربانعلي زنجاني ، آيه الله العظمي سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي و...، با استناد به سندهاي جعلي يا مشکوک و شايعه ها نيش قلم را متوجه آخوند و دو يار وفادارش کردند .

بسياري از سندها ساخته جاسوسان روسي و انگليسي و خيلي از حوادث ، بافته ذهن فراماسونها و غربزدگان مزدور بيگانگان است . البته مي پذيريم که رهبران مشروطه به دليل اينکه در خارج از کشور به سر مي بردند و از حوزه علميه نجف ، انقلاب را رهبري مي کردند، از برخي عملکردهاي مشروطه طلبان باخبر نبودند.

حضرت امام خميني - رضوان الله تعالي عليه - درباره مشروطه فرمود :

(( علماي اسلام در صدر مشروطيت در مقابل استبداد سياه ايستادند و براي ملت آزادي گرفتند. قوانين جعل کردند. قوانيني که به نفع ملت است ، به نفع استقلال کشور است . به نفع اسلام است . قوانين اسلام است . اين آزادي را با خونهاي خودشان ، با زجرهايي که ديدند و کشيدند... گرفتند. در جنبش ‍ مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت ... لکن ... دنباله اش گرفته نشد. مردم بي طرف بودند. روحانيون هم رفتند، هر کس ‍ سراغ کار خودش . از آن طرف ، عمال قدرتهاي خارجي ، خصوصا در آن وقت انگلستان ، در کار بودند که اينها را از صحنه خارج کنند يا به ترور و يا به تبليغات . گويندگان و نويسندگان آنها کوشش کردند به اينکه روحانيون را از دخالت در سياست خارج کنند و سياست را بدهند به دست آنهايي که به قول آنها مي توانند... يعني فرنگ رفته ها و غرب زده ها و شرق زده ها و کردند آنچه را کردند؛ يعني اسم ، مشروطه بود واقعيت ، استبداد. آن استبداد تاريک ظلماني ، شايد بدتر از زمان و حتما بدتر از زمانهاي سابق . ))

آغاز نهضت

سلسله قاجاريه در دوراني بر کشور حکومت مي کردند که دنيا در ايام طلايي رشد صنعتي به سر مي برد. پادشاهان قاجار در انديشه عيش و نوش و خوشگذراني خود بودند. فقر و بيداد کارگزاران حکومت ، سراسر کشور را در بر گرفته و بخش گسترده اي از کشور به بيگانگان سپرده شده بود. روحانيون اوضاع نابسامان کشور را به اطلاع مردم مي رسانند و اندک اندک دامنه افشاگريها گسترش مي يابد. آيه الله بهبهاني پيوسته گزارش عملکرد علما و مردم را به نجف مي فرستاد و مراجع نجف نيز رهنمودهاي لازم را به تهران مي فرستادند .

در پي اين امور، حکومت مرکزي با شدت هر چه تمام تر به خاموش کردن فرياد انقلاب بر آمد. علما و بازاريان که دو رکن شاخص انقلاب بودند، در نوک پيکان حمله دولت قرار گرفتند. دولت به بهانه تاديب گرانفروشي بازاريان که قند را بيش از نرخ مصوب مي فروختند، به وضع فجيعي به آزار تني چند از آنها پرداخت . مردم به رهبري علما به حمايت از بازاريان بر آمدند. سيد جمال واعظ - خطيب شهير انقلاب - و دو نفر ديگر از رهبران انقلاب به دنبال افشاگريهايشان تبعيد شدند. انقلاب از پايتخت فراتر رفت و شيراز و مشهد نيز به پايتخت پيوستند .

شيخ محمد واعظ، از سخنرانان مشهور انقلاب در نوزدهم جمادي الاول 1324 ق . دستگير شد . طلبه هاي مدرسه حاج ابوالحسن معمار باشي تهران وي را در يک درگيري نجات دادند. اما طلبه در اين حادثه به شهادت رسيد. بازار بسته شد و مردم در مسجد متحصن شدند، طولي نکشيد که سربازان ، وحشيانه به سوي مسجد آتش گشودند و بيش از يکصد نفر را کشتند. علماي تهران به نشانه اعتراض در روز 23 جمادي الاول 1324 ق . به قم مهاجرت کردند و بيش از سه هزار نفر از مردم به جمع متحصنان در قم پيوستند. آيه الله شيخ فضل الله نوري ، آيه الله آقا نجفي اصفهاني و آيه الله آخوند ملا قربانعلي زنجاني و بسياري از علماي سرشناس کشور، از شهرستانهاي دور و نزديک به قم آمدند. سرانجام مظفر الدين شاه  فرمان بر کناري عين الدوله و در چهاردهم جمادي الثاني دستور مشروطيت را صادر کرد .

نخستين انتخابات مجلس شوراي ملي و اولين جلسه مجلس در کشور برگزار شد. قانون اساسي 51 اصل با الهام از قوانين کشورهاي اروپايي از سوي برخي از روشنفکران غربزده نوشته شد و به امضاي شاه رسيد. اندکي بعد شاه مرد و فرزندش محمد علي شاه به سلطنت رسيد. متمم قانون اساسي در 107 اصل نيز نوشته شد. اصل دوم آن عبارت بود از: نظارت مجتهدان بر قوانين مصوب مجلس که به پيشنهاد شيخ فضل الله نوري در متمم قانون گنجانده شد .

شاه از امضاي متمم قانون اساسي خودداري کرد و در پي آن مردم تبريز، اصفهان ، شيراز، رشت و کرمان قيام کردند. از آن سو آخوند و علماي نجف از شاه خواستند که در برابر اراده ملت مقاومت نکند. سرانجام شاه در 29 شعبان 1325 ق . متمم قانون اساسي را امضا کرد .

از آخوند خراساني سوال کردند که نظرش درباره نظام ملي (قانون نظام وظيفه ) چيست .

ايشان پاسخ داد : (( حفظ کيان اسلام بر همه مسلمانان واجب است . بنابراين ، بر همه مردم ، بويژه جوانان واجب است که با فنون نظامي آشنا شوند... مجلس شوراي ملي در اين کار تاخير را روا ندارد . )) پاسخ آخوند در تاريخ هفتم ربيع الاول 1325 در مجلس شوراي ملي خوانده شد .

آخوند در 28 ذيحجه 1325 ق . نامه اي براي نمايندگان مجلس مي فرستد و آنها را به اجراي قوانين اسلامي پرداخت بدهي هاي دولت و فقر زدايي سفارش مي کند . اما در زماني کوتاه ، روشنفکران غربزده و فراماسونها اندک اندک ، قدرت را به دست مي گيرند و روحانيت را از صحنه کنار مي گذارند .

آيه الله شيخ فضل الله نوري که از پيشقراولان نهضت مشروطه بود، به دليل نفوذ غربزدگان در پستهاي کليدي حکومت و مجلس و به انحراف کشيده شدن مشروطه ، در حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام متحصن مي شود. وي بنا به دلايلي از جمله دو مورد ذيل بدين امر دست زد :

1 - توهين روزنامه ها به چهارده معصوم عليهم السلام ، ارزشهاي اسلامي و روحانيت

2 - دستگيري ، ستم و کشتار برخي از مشروطه طلبان در شهرستانها

وي پيشنهاد مي کند که نامه آخوند درباره مبارزه با کفر که به مجلس شوراي ملي فرستاده شده ، در نظامنامه قانون اساسي درج گردد .

محمد علي شاه نيز گاه و بيگاه به مخالفت با مشروطه مي پردازد و آخوند خراساني چندين بار او را نصيحت مي کند که از کارشکني در کار مجلس و مشروطه بپرهيزد. در يکي از اندرزهاي آخوند به شاه آمده است :

1 - به دين اهميت بيشتري بدهيد .

2 - اجناس ساخت ايران را تبلغ کنيد. چنانکه (( ميکارو )) پادشاه ژاپن را از بحران اقتصادي نجات داد .

3 - در نشر علوم و صنايع جديد همت کنيد .

4 - مواظب دخالت بيگانگان در کشور باشيد .

ادامه دارد

استبداد صغير

شاه پنهاني در صدد کودتا بر مي آيد و به بهانه هاي مختلف به اذيت و آزار سران مشروطه مي پردازد و سر انجام در 23 جمادي الاول 1327 ق . برابر 2/4/1287 ش . مجلس را به توپ مي بندد و در تهران حکومت نظامي اعلام مي کند و بسياري از رهبران انقلاب شهيد، تبعيد يا زنداني مي شوند .

آخوند و دو يار وفادارش در حوادث استبداد صغير پيامهاي فراواني براي مردم و رهبران مشروطه فرستادند.

در يکي از اين پيامها آمده است : (( همراهي با مخالفين اساس مشروطه ، محاربه با امام زمان (عج ) است . ))

 ايشان در ماجراي محاصره آذربايجان از طرف قواي نظامي شاه ، که از 23 جمادي الاول 1326 ق . تا 27 جمادي الثاني 1327 ادامه داشت ، پيامهاي زيادي براي مردم آذربايجان فرستاد و آنها را در ستيز با استبداد تشويق کرد. در اين ميان ستارخان (از رهبران مشروطه در آذربايجان ) اظهار داشت که (( من حکم علماي نجف را اجرا مي کنم . ))

رهبران مشروطه از نجف در پيامي به مردم ايران مي نويسند : (( به عموم ملت ، حکم خدا را اعلام مي داريم : اليوم ، همت در دفع اين سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمين از اهم واجبات و دادن ماليات به گماشتگان او از اعظم محرمات است ... ))

طولي نکشيد که آخوند خراساني حکم جهاد را صادر کرد و قبيله هاي شيعي عراق آمادگي خود را براي پيوستن به مشروطه طلبان و حرکت به ايران اعلام کردند و طلاب ، علما و بسياري از ايرانيان مقيم عراق نيز در بغداد گرد آمدند تا به سوي ايران حرکت کنند .

در اين زمان بود که طرابلس (ليبي ) به اشغال ايتاليا در آمد. آخوند، مازندراني و آيه الله شريعت اصفهاني در پيامي به مسلمانان جهان ، حکم جهاد براي آزاد سازي طرابلس را صادر مي کنند .

گریه آخوند پس از شهادت شیخ فضل الله

آخوند هنگامي که شنيد سرداران فاتح ايران در صدد اذيت شيخ فضل الله نوري بر آمده اند، تلگرامي به تهران فرستاد و مشروطه طلبان را از آزار وي بر حذر داشت اما روشنفکران غربزده نامه آخوند را پنهان کردند و سپس شيخ فضل الله نوري را اعدام نمودند. آخوند پس از شنيدن خبر شهادت وي گريست . عمامه اش را به زمين انداخت و مجلس يادبود شهيد شيخ فضل الله نوري را در منزل خود برگزار کرد .

هر روز خبرهاي ناگوار از تهران و شهرستانها به آخوند مي رسيد. ترور آيه الله سيد عبدالله بهبهاني به دستور تقي زاده ، تبعيد آيه الله طباطبايي و خلافهاي برخي از مشروطه طلبان او را رنج مي داد. ولي آخوند هنوز به مشروطه اميد داشت .

آخوند پس از رحلت ميرزا حسين تهراني در سال 1326 - که در تمام دوران مبارزه همدوش او مي رزميد - با توان بيشتر با کمک شيخ عبدالله مازندراني به هدايت مشروطه پرداخت .

آيه الله شيخ محمد اسماعيل محلاتي در بيستم محرم 1327 ق . در اعلاميه اي مشروطه را بدين صورت معرفي مي کند :

(( هدف از مشروطه ، محدود کردن اختيارات شاه است . هدف اين است که قانون که توسط نمايندگان مجلس منتخب مردم وضع مي شود، ملاک عمل حکومت باشد. مجلس شوراي ملي براي تعيين مصالح و مضار مملکت توسط وکلاي ملت تاسيس شده است . پس منافاتي با اسلام ندارد. امر به معروف و نهي از ممنکر در اسلام آمده است . کار مجلس هم يکي از مصاديق آن است ...

مراد از مشروطه اين نيست که هر کس هر کار حرامي را دلش بخواهد، بکند. مراد از مشروطه آزادي مردم از قيد استبداد شاه است . ما مي خواهيم احکام اسلام درباره همه مردم ، شاه و گدا به طور مساوي اجرا شود .... ))

آخوند و مازندراني اين اعلاميه را تاييد کردند و اعلاميه با تاييد آنها به ايران فرستاده شد .

در پي استخدام مستشاران نظامی آمریکا توسط ایران و اشغال بخشی از اراضی ایران توسط قوای روس و انگلیس آخوند خراساني درسهايش را تعطيل کرد و ديگر درسهاي حوزه علميه نجف نيز به پيروي از او تعطيل شد. جلسه هاي زيادي در منزل آخوند تشکيل شد تا راهي براي دفاع از استقلال و تماميت ارضي ايران بيابند. تحريم اجناس روسي ، جهاد با روسيه و اعزام طلاب ، علما و عشاير نجف به ايران در نخستين جلسه علما تصويب گرديد .

آخوند خراساني فرمان جهاد را صادر کرد. نامه اي به رئيس مجلس شوراي ملي ايران نوشت و وي را از تصميم جلسات باخبر ساخت .


تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه