کم مانده بود مسیحیان میمون شوند
روز مباهله،اسقف اعظم نجران با دیدن هیبت پیامبر و هیأت همراهش به هراس افتاده و گفت: چهرههایی که من میبینم، اگر دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً کنده میشود. با این اوضاع هرگز صحیح نیست ما با این افراد، مباهله کنیم. زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم.
نمایندگان نجران خوب فهمیده بودند، بنابر این به اتفاق آرا، انصراف خود را از مباهله اعلام کرده و تن به قرارداد پیامبر میدهند تا به ازای مبلغی که هر ساله بهعنوان «جزیه» پرداخت میکنند، پیامبر و حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند.
پس از امضای قرارداد، پیامبر پرده از حقیقتی عجیب برداشته، میفرمود: به آن خدایی که جانم در دست اوست، هلاکت، تا بالای سرِ اهل نجران آویزان شده بود و اگر مباهله میکردند، به صورت میمون و خوک مسخ میشدند و بیابان در زیر پایشان شعلهور میگشت. و در آخر خدای تعالی نجران و اهلش را منقرض میکرد. حتی مرغانِ بالای درختهایشان را میسوزاند و اما بقیه نصارای دنیا، یک سال طول نمیکشید که همه هلاک میشدند و در روی زمین حتی یک نصرانی باقی نمیمانْد.[1]
حسین عسگری - گروه دین و اندیشه تبیان
1- ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، ص 366.