گفتگو با استاد ولی، مترجم قرآن(2)
(قسمت دوم)
در شماره نخست مصاحبه حاضر، حسین استاد ولی، مترجم معاصر قرآن، پاره ای از آسیبها و آفتهایی که دامنگیر ترجمه های شده است را برشمرد؛ در این شماره، ایشان پیرامون ترجمه جدید خود که به تازگی روانه بازار شده است، سخن می گوید:
- اگر درست متوجه شده باشم، شما با ترجمه لفظ به لفظ و بدون هیچ توضیح موافق نیستید؟
به نظرم مفید نیست؛ گاهی حتی مسخره میشود. ترجمه در واقع یک تفسیر مختصر است و در صورت ضرورت، در قسمتهایی که فهم آیه به تفسیر نیاز دارد، توضیح کوتاهی آورده میشود؛ بهطور مثال موارد تاریخی نزول آیات یا موارد کاربردی یک آیه حتما باید در تفسیر آورده شود، در غیر این صورت ترجمه صرف آیات ممکن است خواننده را در فهم صحیح دچار مشکل کند.- یعنی تمام مشکلاتی که برای خواننده در درک مفاهیم پیش میآید به دلیل نبودن توضیح است؟
بعضی از فعلهای عربی معانی مختلفی دارند یا لااقل ترجمههای متفاوتی از آنها دیده میشود و اینهاست که مساله تاویل قرآن را نمایانتر میکند.از همان آغاز طلبگی و تحصیل علوم دینی، بیشتر کارهایم بر پایه قرآن و حدیث بود و بعدها که نوشتن، تالیف، تصحیح و ویرایش را شروع کردم هم از این حوزه بیرون نرفتم. گاهی در کنار آن به کارهای دیگری مثل تصحیح کتابهای فلسفی و عرفانی هم پرداختهام ولی فیلسوف یا عارف نیستم.
مسلما کسی که میخواهد قرآن را ترجمه کند، باید تسلط کامل به زبان عربی داشته باشد. بعضی از فعلها دو وجهی هستند و چند معنا دارند. باید دقت شود که در آیه با کدام معنی به کار رفته. فعلهای دیگری هم هستند که یک فعل دیگر در دل خود دارند. از نظر ادبی میگوییم «تضمین» و در قرآن زیاد دیده میشود؛ یعنی در ضمن یک فعل، فعل دیگری گنجانده شده است؛ برای مثال در آیه دو سوره نساء در عبارت «و لا تا کلوا اموالهم الی اموالکم» معنا تنها این نیست که «اموال یتیمان را با اموال خود نخورید» بلکه میگوید «اموال یتیمن را با اموال خود مخلوط نکنید و نخورید» و اشاره به این دارد که اموال یتیمان نباید آنچنان با اموال شما مخلوط شده باشد که تفکیک آنها از هم امکانپذیر نباشد و شما همه آن را با هم استفاده کنید. در چنین آیاتی اگر به دو وجه فعل توجه نشود، قسمتی از آیه ترجمه نشده باقی خواهد ماند.
- به نظر شما، در بین علوم مختلفی که در ترجمه قرآن دخیل است، کدام علم اهمیت بیشتری دارد؟
پایه اصلی ترجمه قرآن صرف و نحو و علم بلاغت است ولی صرف و نحو بیش از همه اهمیت دارد. مبنای یک ترجمه صحیح را صرف و نحو تشکیل میدهد. باید مترجم به صرف و نحو تسلط کامل داشته باشد تا ترجمه صحیح در آید. متاسفانه بیشتر اشکالات ترجمهها در همان صرف و نحو است. یعنی موارد صرف و نحو، درست رعایت نشده.- بسیاری از متخصصان این حوزه معتقدند ترجمه شما یکی از کم اشکالترین ترجمههاست. در عین حال انتقادهایی هم وجود دارد؛ انتقادی که بعضی از مترجمان به ترجمه شما داشتند این بود که ویراستار نداشتند. این انتقاد را میپذیرید؟ اصلا چرا خواستید کارتان ویراستار نداشته باشد؟
بله این انتقادها را شنیدهام. بعضی از دوستان نقدها و یادداشتهایی هم در این باره نوشتهاند که قبلا جواب دادهام. میخواستم ترجمهای انجام دهم که کار شخصیام باشد اگر ویراستار داشت، دیگر معلوم نبود که کار کیست. خوشبختانه از ترجمههای ویرایش شده کمتر غلط دارد در واقع ترجمهای است که میتوانم از آن دفاع کنم و اگر کسی انتقادی داشته باشد، از عهده جواب آن بر میآیم.- پس اگر بخواهید به ترجمههای مختلف نمره بدهید، به ترجمه خودتان نمره 20 میدهید! چه ترجمه دیگری را قبول دارید یا بهتر است بپرسم بین ترجمههای مختلف، کدام را ترجیح میدهید؟
نمره که نمیشود داد. سعی کردهام کار بینقصی باشد ولی چنین ادعایی ندارم. بین ترجمههای مختلف هم ترجمه مرحوم دکتر مجتبوی را که خودم ویرایش کردهام، میپسندم. ترجمه خوبی است. البته ایشان خیلی سعی کردهاند به سمت فارسی سره بروند که چندان مورد قبول من نیست. ترجمه مرحوم فولادوند ترجمه خشک و خالیای است و هیچ توضیحی ندارد ولی ترجمه آقای مکارم را از نظر قلمی میپسندم. گرچه ایرادهایی به آن مطرح میشود ولی من ترجیحش میدهم. البته آقای مکارم حق به گردن حوزه علمیه دارند و اشکالات ترجمه به این دلیل است که در واقع دیگران جمعآوری کردهاند و فقط کار ایشان نیست اگر خودشان مراجعه کنند، بیشک اشکالات رفع میشود.- محور کارهای شما بیشتر قرآن و حدیث است ولی در زمینههای فلسفی و عرفانی هم تصحیحهایی انجام دادهاید. درست است؟
از همان آغاز طلبگی و تحصیل علوم دینی، بیشتر کارهایم بر پایه قرآن و حدیث بود و بعدها که نوشتن، تالیف، تصحیح و ویرایش را شروع کردم هم از این حوزه بیرون نرفتم. گاهی در کنار آن به کارهای دیگری مثل تصحیح کتابهای فلسفی و عرفانی هم پرداختهام ولی فیلسوف یا عارف نیستم. زمینه اصلی فعالیتم همان قرآن و حدیث است.- سال 63 تصحیح «الامالی شیخ مفید» شما در دوره دوم کتاب سال جمهوری اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد. خودتان دلیل این انتخاب را چه میدانید؟
در تصحیح متون بعضیها ناشیگری میکنند و یک نسخه را اصل قرار میدهند در حالی که نباید به یک نسخه بسنده کرد و باید همه نسخهها را دید. من آن تحقیق را زیر نظر مرحوم استاد علی اکبر غفاری انجام دادم و بسیار دقیق بود. به همین دلیل هم به عنوان کتاب سال انتخاب شد. در بین کتابهایم تنها کاری است که سفارشی نبوده. چون بیشتر کارهایم سفارشیاند؛ یعنی کتابی را ننوشتهام و بعد آن را دست ناشر بدهم؛ سفارش دادهاند و بعد مشغول نوشتن شدهام.- یعنی سلیقه خودتان دخیل نیست؟ یا هیچ وقت مخاطب خاصی را در نظر ندارید؟
همه کارهایم سفارشی است ولی سفارشی که میپسندم. اینطور نیست که هر سفارشی را بپذیرم. باید با سلیقه خودم هم سازگار باشد. مخاطب خاصی را هم در نظر ندارم. سعی کردهام کتابهای اسلامی را زنده کنم. کتابهایی را که تصحیح و ویرایش کردهام، مربوط به قشر خاصی نیستند. گاهی کتابهای سادهای مثل طاقدیس مرحوم نراقی را که دیوان شعری است در زمینه اخلاق و معارف، برای نسل جوان به نثر درآوردهام و گاهی هم به تصحیح و ترجمه و ویرایش کتاب بحرالمعارف مرحوم ملا عبدالصمد همدانی که در سطح بالاتری است، پرداختهام. این کتاب ویژه کسانی است که با مسائل عرفانی آشنایند. بنابراین کتابها و آثارم برای طبقه خاص یا مخاطبان خاصی نیست و کارم انتقال فرهنگ قرآن، حدیث و معارف به زبان فارسی برای گروههای مختلف سنی است.بنفشه رحمانی، مجله همشهری آیه
تنظیم برای تبیان: الف_شکوری