تبیان، دستیار زندگی
آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در سوم جمادی الاول 1328(هـ.ق) سید ابو الحسن اصفهانی را برای اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی در شمار بیست مجتهد تراز اول برای احراز انطباق مصوبات شورای ملی به مجلس معرفی کردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و مشروطیت
ابوالحسن اصفهانی

آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در سوم جمادی الاول 1328(هـ.ق) سید ابو الحسن اصفهانی را برای اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی در شمار بیست مجتهد تراز اول برای احراز انطباق مصوبات شورای ملی به مجلس معرفی کردند.

چکیده

مرجعیت شیعه بر اساس آموزه های پیامبر و امامان همواره یکی از مؤثرترین طبقات اجتماعی در طول تاریخ تشیع بوده است. ستیزِ نهاد مرجعیت با حکومت های مستبد در دوران های مختلف به گونه متفاوت و مناسب با همان زمان بوده است. در دوران معاصر نیز این رویارویی با فتوای میرزای شیرازی علیه استعمار انگلیس و پس از آن شکل-گیری اندیشه مشروطه خواهی آغاز شد که این مبارزه را می توان مهمتر و برجسته تر از مبارزات علما در قرون گذشته دانست.

از جمله حامیان این نهاد پر قدرت، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی است. وی از جمله مشروطه خواهانی است که هم گام با آخوند خراسانی نهال مشروطیت را در ایران تنومند ساخت.

 زندگی پر فراز و نشیب وی را می توان طی دو دوره مورد بررسی قرار داد:

1- دوره ای که همت او صرف فعالیت های سیاسی در عراق می شود.

2- دوره ای که فعالیتهای ایشان بیشتردر حوزه اجتماع و فرهنگ شکل می گیرد.

این مقاله قصد دارد که ابعاد مختلف زندگی آیت الله اصفهانی را در این دو عرصه به طور اجمال مورد بررسی قرار دهد.

حیات آیت الله اصفهانی مقارن با یکی از پر فراز و نشیب ترین ادوار تاریخ ایران است. دوره به دلیل ساختار استبدادی حکومت قاجار، در ادبیات اجتماعی و سیاسی مردمان آن روزگار رایج نبود. در این میان، نهاد مرجعیت شیعه بار دیگر نیز قدرت اجتماعی و سیاسی خویش را در فتوای دوران ساز میرزای شیرازی آشکار ساخت.

این جریان مقارن است با سال 1309 (هـ.ق) و این درست همان زمانی است که آیت الله اصفهانی وارد نجف می شود. بنابراین زمان حضور او در حوزه عراق، زمان اوج برخورد روحانیت شیعه با ناصر الدین شاه بود که برای آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی که در آن وقت مجتهدی 25 ساله بود تجربه سیاسی آموزنده ای به شمار می آمد.

با این اوصاف، بررسی زندگی ایشان از این منظر در خور توجه به نظر می رسد.

با یک نگرش اجمالی به زندگی آیت الله اصفهانی، می توان فعالیت های وی را در دو عرصه سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد.

الف) فعالیت های سیاسی

آیت الله اصفهانی از جمله مراجعی است که در تاریخ سیاسی عراق، نامی ماندگار از خود به جا گذاشته است. «وی از شاگردان مکتب میرزای بزرگ حضرت آیت الله سید محمد حسن شیرازی بود که با فتوای تحریم تنباکو استعمار انگلیس را در ایران شکسته بود و شاگرد آخوند خراسانی و حضرت آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی که هر یک در امور سیاسی و اجتماعی شیعیان نقش فعال و تاریخی داشتند.»

بنابراین وی به سبب همنشینی با چنین عالمانی نمی توانسته است از بینش سیاسی بر کنار مانده باشد. اما به نظر می رسد فعالیت های سیاسی آیت الله اصفهانی بیشتر به عراق منحصر شده است و البته این امر نیز طبیعی بود زیرا در آن زمان، عراق مرکز مرجعیت و تشیع بود.

فعالیت وی در عراق را می توان در دو عرصه مبارزه با استعمار خارجی و دیگری مبارزه با استبداد داخلی بررسی کرد.

در عرصه اول می توان به حمله وهابی های حجاز اشاره کرد که در پی آن:

« نائینی و سید ابو الحسن اصفهانی تلگرافی برای شیخ محمد مهدی خالصی ـ یکی از مجتهدان عراق که در کاظمین

می زیست ـ فرستادند و او و پیروان او را برای رایزنی به کربلا خواندند. همه علما همراه با سران قبیله ها و اعیان در کربلا گرد آمدند و پیمان بستند که بر ضد هر گونه تحریکات بیگانگان صمیمانه متحد باشند.»

اما درپی فعالیت های مهدی خالصی علیه انگلیس وی به حجاز تبعید شد؛ ولی نائینی و اصفهانی به همراه چند تن از رهبران دینی کربلا به عنوان اعتراض به تبعید وی فعالیت های ضد استعماری را دنبال کردند.

در عرصه مبازه با استبداد داخلی و دفاع از حقوق شیعیان عراق نیز می توان به تحریم انتخابات ملک فیصل ـ پادشاه عراق ـ توسط آیت الله اصفهانی اشاره نمود. وی نه تنها انتخابات را تحریم کرد بلکه نقشی موثر در به رسمیت شناخته نشدن پادشاهی ملک فیصل داشت.

درست است که تلاش های اصلی آیت الله اصفهانی در عرصه سیاسی عراق است؛ اما رگه هایی از کوشش های وی به همراه دیگر عالمان دین را در عرصه سیاست و به نوعی مشروطه مردم ایران می توان مشاهده نمود. این مجال، زمانی به وجود می آید که:

«محمد علی شاه با همکاری سربازان تزاری مجلس اول را در سال 1326 به توپ بست و بسیاری از آزادی خواهان و مشروطه گران را کشت و یا به تبعید فرستاد... در چنین وضعی این علمای ایرانی مقیم عراق بودند که به خاطر دوری از دسترس جلادان محمد علی شاه توانستند نهضت مشروطیت و آزادی خواهی را از آنجا با فعالیتی خستگی ناپذیر ادامه دهند.»

در این زمان آیت الله اصفهانی همگام با آخوند خراسانی و میرزای نائینی رهبری مشروطه ایرانی را در عراق به عهده گرفتند. اما نکته در خور توجه این است که بر جسته بودن نقش و شخصیت آخوند خراسانی و میرزای نائینی که مقام استادی آیت الله اصفهانی را داشتند مجالی برای بروز و ظهور وی در مشروطه باقی نمی گذاشت؛ البته همین همراهی ایشان، دلیلی است روشن بر استبداد ستیزی و آزادی خواهی وی و نشان می دهد که آیت الله اصفهانی در حاشیه مشروطه سخت به دنبال بسط اندیشه فقه سیاسی است .

به هر ترتیب مهمترین سندی که درباره نسبت آیت الله اصفهانی با مشروطه وجود دارد و ایشان را به عنوان یک اندیشمند سیاسی و مشروطه طلب معرفی می کند آن است که آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در سوم جمادی الاول 1328(هـ.ق) سید ابو الحسن را برای اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی در شمار بیست مجتهد تراز اول برای احراز انطباق مصوبات شورای ملی به مجلس معرفی کردند.

عین تلگراف مجلس و پاسخ آیت الله اصفهانی به نقل از کتاب اسناد روحانیت و مجلس به این مضمون است:

متن تلگراف:

«خدمت حضرات حجج الاسلام آیت الله خراسانی و آقای مازندرانی دامت برکاتهما از جمله پنج نفر علمای عظام جناب مستطاب ملاذ الانام آقای سید ابو الحسن اصفهانی سلمه الله اند مقرر فرمائید روانه تهران شوند که عموم ملت از سعادت حضور ایشان مستفیض گردند.»

پاسخ آیت الله اصفهانی:

«مجلس مقدس شورای ملی ـ شید الله تعالی ارکانه هر چند در انتخاب مبعوثان عظام ایدهم الله تعالی این خادم شریعت مطهره را به سمت عضویت هیات مقدس مجتهدین اعضا متشکرم و آرزومند خدمت به دین و دولت و ملت بوده و هست لکن نظر به مواقع کثیر از این توفیق محروم و همان طوری که حضور آقایان آیت الله دامت ظلالهم معروض داشتم استعفای خود را به مجلس محترم با کمال اعتذار تقدیم و امید پذیرائی دارم.»

این در خواست و پاسخ آیت الله اصفهانی بیانگر اعتقاد راسخ ایشان به مشروطه، مجلس و انتخابات است و البته تعبیر ایشان از مقدس بودن مجلس شورای ملی نیز در خور توجه است.

این که چرا ایشان از عراق به ایران نیامدند، می تواند موضوع پژوهشی جداگانه قرار گیرد؛ اما از فتوای ایشان هنگام مهاجرت از عراق به ایران نکاتی را می توان دریافت.

متن فتوا چنین است:

«بسم الله الرحمن الرحیم سلام- بر همه بالخصوص برادران عراقی وظیفه دینی بر همه مسلمانان لازم می گرداند که در حوزه اسلام و بلاد اسلامی تا آنجا که قدرت دارند بکوشند و بر همه واجب و لازم است که سرزمین عراق را که مشاهد ائمه هدی علیهم السلام و مراکز دینی ما در آنجاست از تسلط کفار حفظ نموده و از نوامیس دینی آن دفاع کنند من شما را به این موضوع دعوت کرده و ترغیب می نمایم خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام ومسلمین موفق فرماید. »

این فتوا علاوه بر این که علاقه قلبی آیت الله اصفهانی را به این مرکز تشیع آشکار می سازد، بیانگر نکته بسیار مهم دیگری است و آن نکته ـ چنانچه از مضمون نامه بر می آید ـ خطرات و تهدیداتی بود که علیه حوزه علمیه نجف وجود داشت؛ بنابراین ایشان برای حفظ حوزه نجف و تحکیم اندیشه شیعی مصلحت نمی دانستند این ناحیه را ترک کرده، به ایران بیایند.

ب) فعالیت های اجتماعی

آیت الله اصفهانی در این عرصه نیز کارهای زیر بنایی و تأثیر گذاری را انجام دادند. ایشان پس از این که به عراق باز گشتند، تلاش خویش را صرف کارهای فرهنگی و اجتماعی نمودند چنانچه:

«نسبت به تأسیس مدارس غیر دولتی و دایر نمودن انتشارات اسلامی و همچنین تقویت موقعیت حوزه علمیه نجف همچنین به توسعه ساخت مساجد حسینیه ها تربیت علما و خطبا و فرستادن آنها به شهر ها و روستاها ... اقدام کرد.»

از جمله تلاش های مؤثر ایشان در عرصه فرهنگ و اجتماع می توان به مقابله با رواج تصوف نادرست و بسط اندیشه غلو در میان مردمان کرکوک اشاره کرد که ایشان با تربیت نمایندگان و فرستادن آن ها به این ناحیه بنیان های این جریان را از هم گسستند.


منبع:کتابخانه تبیان                                  تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان