تبیان، دستیار زندگی
ذی الحجه ی سال 61 هجری قمری، شب پیش از هجرت به سوی کربلا، حضرت سید الشهداء
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمین در طواف نور یا خود ؟

ذی الحجه ی سال 61 هجری قمری، شب پیش از هجرت به سوی کربلا، حضرت سید الشهداء امام حسین علیه السلام در پایان خطیبه ای بلند فرمود: «آگاه باشید، هر آن کس که می خواهد خونش را در راه ما اهل بیت نثار کند و خود در بهشت لقای خدا منزل گیرد، راهی کربلا شود. بدانید که من ان شاءالله فردا صبح به راه می افتم.»

 امام حسین علیه السلام

راهبان امروز کربلا بعد از قرن ها که از واقعه ی عاشورا می گذرد، در جواب مولای خویش می گویند: ای حجت خدا، ما عاشقان لقاءالله هستیم و آماده ایم تا خون خویش را در راه شما که راه حق است، نثار کنیم. ما نیز فردا همراه شما راهی کربلا خواهیم شد

روز از نیمه گذشته است و آفتاب که رفته رفته به سرخی می گراید، کنار رودخانه و شیار دره ها را رها می کند و خد را از دامنه ی تپه ها به جانب قله ها می کشاند. بچه های لشکر کرمان و زاهدان منتظرند تا سیطره ی پر راز و رمز شب کامل شود و فرمان حمله صادر گرد. اگر برای اهل ظاهر، روز و شب جز چرخش کره ی زمین برگرد خویش و در مدار خورشید هیچ چیز در خود نهفته ندارد، اما برای اهل راز، این شب، شب هجرت از پرستش نفس به پرستش رب است. کره ی زمین در طواف نور است و اگر بر گرد خویش نیز می چرخد، تمثیلی از این معناست که: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»

بگذار اهل ظاهر در جنگ جز ترس و مرگ نبییند؛ ما این جنگ را دری از درهای بهشت می دانیم که خداوند جز بر خاصه ی اولیای خویش نمی گشاید و اینچنین، حال ما حال عاشقی است که به سوی معشوق می رود. کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها؟

در زیر چادرهایی که بر دامنه ی تپه ها و زیر سایه ی درخت ها بر پا شده است، راحلان طریق عشق، حسینیان آخرالزمان، حمایل می بندند و سلاح هایشان را پاک می کنند و منتظر شب، تپش عاشقانه ی قلب های مهربانشان را در زیر چهره های آرام و مطمئن و لبخندهای زیبا و دلنشین شان پنهان می دارند. ظهور این جوانان نشانه ای است بر پایان عصر حاکمیت ظلم و استکبار و نزدیک شدن دولت کریمه ی آل محمد. و نه عجب اگر اینان سر از پای ناشناخته، واله و شیدای لقاء الله شده اند و دل به دریای عشق زده اند، چرا که مشام جانشان رایحه ی ظهور شنیده است و قُرب آن یار، نفخه ای مسیحایی در جانشان دمیده و آنان را به حیات عشق زنده ساخته است. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شده به عشق.

رهبر

آماد شوید برادران، حسین بن علی علیه السلام هنوز در صحرای پربلای کربلا انتظار می کشد تا یارانش در پهنه ی قرن ها، ندای «هل من ناصر» او را لبیک گویند و با کاروان تاریخ به سویش بشتابند.

آفتاب که رفته رفته به سرخی می گراید، کنار رودخانه و شیار دره ها را رها کرده است و از دامنه ی تپه ها به جانب قله ها می لغزد و بچه ها، مشتاق و منتظر، تپش مشتاقانه ی قلب های مهربانشان را در زیر چهره های آرام و مطمئن و لبخندهای زیبا و دلنشین شان پنهان می دارند. چقدر لهجه کرمانی شیرین است! سخنان و شیرین و خنده های پرطراوتشان کوه و دشت و ریگ و آب و آفتاب را بر صداقت قلب هایشان به شهادت می خواند. آماده شو برادر، وقت رفتن فرارسیده است. حسین بن علی علیه السلام انتظار می کشد تا شما راحلان طریق عشق با کاروان تاریخ بدو ملحق شوید. بگذار اهل ظاهر در جنگ جز ترس و مرگ نبینند؛ ما این جنگ را دری از درهای بهشت می دانیم که خداوند جز بر خاصه ی اولیای خویش نمی گشاید و اینچنین، حال ما اکنون حال عاشقی است که به سوی معشوق می رود.

دو روز بعد، شب مرحله ی سوم عملیات، ما بار دیگر در کانال های تپه ی قلاویزان به بچه های کرمان و زاهدان برخوردیم و آنان بار دیگر با میهمان نوازی، با خنده هایی پرطراوت و لهجه ی شیرین کرمانی از ما استقبال کردند و ما را در جمع گرم خود پذیرفتند.

رزمندگان کرمانی به روایت شهید سیدمرتضی آوینی


منبع :

شمیم عشق