تبیان، دستیار زندگی
چاقاله گرفت اجازه از بابا و مامانش تنهایی رفت مهمونی خونه دایی جانش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

به به چه میوه‏هایی!
به به چه میوه هایی!

چاقاله گرفت اجازه

از بابا و مامانش

تنهایی رفت مهمونی

خونه دایی جانش

داییش که مردی شوخه

یه ظرف میوه آورد

چاقاله بادوم خودش رو

نزدیک اون سبد کرد

خوشحال شد و با خود گفت:

«به به چه میوه‏هایی!

دلم می‏خواد بمونم

همیشه پیش دایی»

یه سیب گنده برداشت

با دندوناش یه گاز زد

یک‏دفعه سیب رو انداخت

جیغ و دادش در اومد

سیبه پلاستیکی بود

چاقاله بادوم دمق شد

یه دندونش که کج بود

با سیب دایی لق شد

شعرهای شیرین برای بچه‏ها

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

**************************************

مطالب مرتبط

چاقاله بادوم و کندوی عسل

چاقاله بادوم و گربه دیوانه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.