تبیان، دستیار زندگی
عده‌ای از سربازان، دانشكده فنی را به كلی محاصره كرده بودند تا كسی از میدان نگریزد.اكثر دانشجویان به ناچار پا به فرار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

16 آذر به روایت شهید چمران (2)

آغاز درگیری‌ها

شهید چمران

عده‌ای از سربازان، دانشكده فنی را به كلی محاصره كرده بودند تا كسی از میدان نگریزد.اكثر دانشجویان به ناچار پا به فرار گذاردند تا از درهای جنوبی و غربی دانشكده خارج شوند. در این میان بغض یكی از دانشجویان تركید. او كه مرگ را به چشم می‌دید و خود را كشته می‌دانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل كند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شكل شعارهای كوتاه بیرون ریخت:«دست نظامیان از دانشگاه كوتاه». هنوز صدای او خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به كلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشی بود. دانشجویان یكی پس از دیگری به زمین می‌افتادند به خصوص كه بین محوطه مركزی دانشكده فنی و قسمت‌های جنوبی سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشینی عده زیادی از دانشجویان روی این پله‏ها افتاده نتوانستند خود را نجات دهند.

اجساد خون‌آلود شهیدان و آن همه ناله‏های پرشورشان نه تنها در دل سنگ این جلادان اثری نكرد بلكه با مسرت و پیروزی به دستگیری باقیمانده دانشجویان پرداختند. هر كه را یافتند گرفتند و آنگاه آنها را با قنداق تفنگ زدند با دست‌های بالا به صف و روانه زندان كردند و خبر پیروزی خود را برای یزید زمان بردند تا انعام و پاداش خود را دریافت دارند. در این واقعه مستخدمان و كارگران دانشكده فنی بی‌اندازه به دانشجویان كمك كردند.

بدین ترتیب سه نفر از دوستان ما بزرگ‌نیا، قندچی و شریعت رضوی شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند.

بدین ترتیب سه نفر از دوستان ما بزرگ‌نیا، قندچی و شریعت رضوی شهید و بیست و هفت نفر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند. هنگام تیراندازی بعضی از رادیاتورهای شوفاژ در اثر گلوله سوراخ شد و آب گرم با خون شهدا و مجروحین در آمیخت و سراسر محوطه مركزی دانشكده فنی را پوشاند، طوری كه حتی پس از ماه‏ها از در و دیوار دانشكده فنی بوی خون می‌آمد. مامورین انتظامی پس از این عمل جنایتكارانه و ناجوانمردانه از انعكاس خشم و غضب مردم به هراس افتاده ، برای پوشاندن آثار جرم خود خون‌ها را پاك كردند ولی ماه‏ها اثر خون در گوشه و كنار دیده می‌شد و سال‌ها جای گلوله‏ها بر در ودیوار دانشكده فنی نمایان بود و تا زمین می‌گردد و تاریخ وجود دارد، ننگ و رسوایی بر كودتاچیان خواهد بود.

شهید چمران

جریان این فاجعه دردناك به سرعت منتشر شد و خشم و كینه آزادیخواهان را برافروخت. دانشگاه تهران به پیروی از دانشكده فنی و به عزای شهدای آن در اعتصاب عمیقی فرورفت. بعد از ظهر آن روز دانشجویان با كراوات سیاه از دانشكده حركت كردند و با سكوت غم‌آلود و ماتم زده رهسپار خیابان‌های مركزی شهر شدند و مخصوصاً در خیابان‌های لاله‌زار و استانبول انبوه دانشجویان عزادار نظر هر رهگذری را جلب و او را متوجه این جنایت عظیم می‌كرد. بیشتر دانشكده‏های شهرستان‌ها نیز برای پشتیبانی از دانشگاه تهران اعتصاب كردند. تعداد زیادی از سازمان‌های دانشجویی خارج از كشور نیز به عمل وحشیانه و خصمانه دولت به شدت اعتراض كردند. در مقابل سیل اعتراض، جنایتكاران شروع به سفسطه كردند و در مقابل خبرنگاران گفتند كه دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نیز اجباراً تیرهایی به هوا شلیك كردند و تصادفا سه نفر كشته شدند.

در مقابل سیل اعتراض، جنایتكاران شروع به سفسطه كردند و در مقابل خبرنگاران گفتند كه دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نیز اجباراً تیرهایی به هوا شلیك كردند و تصادفا سه نفر كشته شدند .

در یكی از مجلات، با آنكه سانسور شدیدی وجود داشت و كسی جرات نمی‌كرد علیه دستگاه كلمه‌ای بنویسد به مسخره نوشته بود كه «اگر تیرها هوایی شلیك شده، پس بنابراین دانشجویان پر در آورده به هوا پرواز كرده و خود را به گلوله زده اند.» به عبارت دیگر گلوله‏ها به دانشجویان نخورده بلكه دانشجویان به هوا پرواز كرده‌اند و خود را به گلوله‏ها زده‌اند.

شهید چمران

قربانیان نیكسون

روز بعد نیكسون به ایران آمد ودر همان دانشگاه، در همان دانشگاهی كه هنوز به خون دانشجویان بی‌‌گناه رنگین بود، دكترای افتخاری حقوق دریافت داشت و از سكون و سكوت گورستان خاموشان ابراز مسرت كرد و به دولت كودتا وعده مساعدت و كمك داد و به رییس جمهور آمریكا پیغام برد كه آسوده بخوابد چون او كه نوشته بود؛ "... گو این كه مخاطراتی كه متوجه ایران بود، تخفیف یافته است. مع‌ذالك ابرهایی كه ایران را تهدید می‌كرد، به كلی متلاشی و پراكنده نشده است. و مملكت نسبتاً امن و امان است!

صبح ورود نیكسون یكی از روزنامه‏ها در سرمقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشاده‌ای به نیكسون نوشت كه فورا توقیف شد. ولی دانشجویان سحرخیزی كه خواب و خوراك نداشتند واستراحت در قبل مرگ دوستانشان میسر نبود، زودتر از پلیس روزنامه را خواندند. در این نامه سرگشاده ابتدا به سنت قدیم ما ایرانی‌ ها اشاره شده بود كه «هرگاه دوستی از سفر می‌آید یا كسی از زیارت باز می‌گردد و یا شخصیتی بزرگ وارد می‌شود، ما ایرانیان به فراخور حال در قدم او گاوی یا گوسفندی قربانی می‌كنیم.» آنگاه خطاب به نیكسون گفته شده بود:«آقای نیكسون وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترین جوانان این كشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی كردند.»

مطلب مرتبط :

16 آذر 1332 به روایت شهید چمران


منبع :

خبرگزاری فارس

تنظیم برای تبیان :

بخش هنر مردان خدا - سیفی