تبیان، دستیار زندگی
16 آذر ماه سال 1332 به دلیل قرار گرفتن در بطن ایام حكومت طاغوت، از تاریخنگاری بسیار ضعیفی برخوردار است.خفقان حاكم بر آن سال ها و سالمند شدن شهود اصلی ماجرا در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

16آذر 1332به روایت شهید چمران

16 آذر ماه سال 1332 به دلیل قرار گرفتن در بطن ایام حكومت طاغوت، از تاریخنگاری بسیار ضعیفی برخوردار است.خفقان حاكم بر آن سال ها و سالمند شدن شهود اصلی ماجرا در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی باعث شد كه تاریخ شفاهی این حادثه سرنوشت ساز كه از آن با عنوان سر آغاز جنبش دانشجویی ایران یاد می شود از ضعف فراوانی برخوردار باشد.آن چه خواهید خواند از معدود تك نگاری های بجا مانده از شهود 16 آذر سال 1332 است كه به قلم شهید مصطفی چمران و در سال 1341 به رشته تحریر در آمده است:

شهید چمران

از آن روزیعنی 16 آذر 1332، نه سال می‌گذرد ولی وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گویی همه را به چشم می‌بینم؛ صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می‌‌اندازد، سكوت موحش بعد از رگبار بدنم را می‌لرزاند، آه بلند و ناله‌ی جانگداز مجروحان را در میان این سكوت دردناك می‌شنوم، دانشكده‌ی فنی خون‌آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می‌بینم.

آن روز ساكت­‌ترین روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثه‌ای را نشان می‌داد، دانشجویان بی‌اندازه آرام و هوشیار بودند كه به هیچ‌ وجه بهانه‌ای به دست كودتاچیان حادثه ساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد؟ و چطور سه نفر از بهترین دوستان ما، بزرگ‌نیا، قندچی و رضوی به شهادت رسیدند؟

اعمال خائنانه دولت كودتا هرروز بر بغض و كینه مردم می‌افزود و بر آتش خشم وغضب آنان دامن می‌زد. از روز 14 آذر تظاهراتی كه در گوشه و کنار به وقوع می‌پیوست وسعت گرفت و در بازار و دانشگاه عده‌ای دستگیر شدند. روز 15 آذر مجددا تظاهرات بی‌سابقه‌ای در دانشگاه و بازار صورت گرفت. در دانشكده‏های پزشكی، حقوق و علوم، دندانپزشكی، تظاهرات موضعی بود و جلوی هر دانشكده مستقلا انجام می‌گرفت و سرانجام با یورش سربازان خاتمه می‌یافت و عده‌ای دستگیر می شدند. در بازار نیز همزمان با تظاهرات دانشجویان، مردم دست به اعتصاب زده شروع به تظاهرات كردند و عده‌ای به وسیله مامورین نظامی گرفتار شدند.

ضمنا در تاریخ 24 آبان اعلام شده بود كه نیكسون معاون رییس جمهور آمریكا از طرف آیزنهاور به ایران می‌آید. نیكسون به ایران می‌آمد تا نتایج «پیروزی سیاسی امیدبخشی كه در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در كنگره آمریكا بعد از كودتای 28 مرداد) را ببیند.

دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند كه هنگام ورود نیكسون، ضمن دمونستراسیون عظیمی، نفرت و انزجار خود را به دستگاه كودتا و طرفداری خود را از دكتر مصدق نشان دهند. تظاهرات علیه افتتاح مجدد سفارت و اظهار تنفر به دادگاه «حكیم فرموده» همه جا به چشم می‌خورد و وقوع تظاهرات هنگام ورود نیكسون حتمی می‌نمود.

در تاریخ 24 آبان اعلام شده بود كه نیكسون معاون رییس جمهور آمریكا از طرف آیزنهاور به ایران می‌آید .

ولی این تظاهرات برای دولتیان خیلی گران تمام می‌شد زیرا تار وپود وجود آنها بستگی به كمك سرشار آمریكا داشت. این بود كه دستگاه برای خفه كردن مردم و جلوگیری از تظاهرات از ارتكاب هیچ جنایتی ابا نداشت. روز 15 آذر یكی از دربانان دانشگاه شنیده بود كه تلفنی به یكی از افسران گارد دانشگاه دستور می‌رسد كه «باید دانشجویی را شقه كرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت كه عبرت همه شود و هنگام ورود نیكسون صداها خفه گردد و جنبده‌ای نجنبد...».

شهید چمران

دولت بغض و كینه شدیدی به دانشگاه داشت. زیرا دانشجویان پرچمدار مبارزات ملی بودند و با فعالیت مداوم و موثر خود هیات حاكمه را به خطر و سقوط تهدید می‌كردند. دولت با خراب كردن سقف بازار و غارت اموال رهبران آن، بازاریان را كم و بیش مجبور به سكوت كرد ولی دانشگاه همچنان خاری در چشم دستگاه می‌خلید و دست از مبارزه برنمی‌­داشت و دستگاه همچون درنده خونخواری به كمین نشسته دندان تیز كرده بود كه از دانشجویان مبارز دانشگاه انتقام بگیرد. انتقامی كه عبرت همگان شود.

این بود كه به خاطر انتقام از دانشجویان و به بهانه تظاهرات علیه تجدید رابطه با انگلستان و برای جلوگیری از تظاهرات در مقابل نیكسون جنایت بزرگ هیات حاكمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذر ماه 1332 در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست. صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثه‌ای را پیش بینی می‌كردند. نقشه پلید هیات حاكمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامكان سعی می‌كردند كه به هیچ وجه بهانه‌ای به دست بهانه جویان ندهند. از این رو دانشجویان با كمال خونسردی و احتیاط به كلاس‌ها رفتند و سربازان به راهنمایی عده‌ای كارآگاه به راه افتادند.

دولت بغض و كینه شدیدی به دانشگاه داشت. زیرا دانشجویان پرچمدار مبارزات ملی بودند و با فعالیت مداوم و موثر خود هیات حاكمه را به خطر و سقوط تهدید می‌كردند.

حدود ساعت 10 صبح موقعی كه دانشجویان در كلاس‌­ها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز " به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشكده فنی شدند. ما در كلاس دوم دانشكده فنی كه در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشه‌برداری تدریس می‌كرد. صدای چكمه سربازان از راهرو پشت در به گوش می‌رسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود و كسی به درس توجه نمی‌كرد. در این هنگام پیشخدمت دانشكده مخفیانه وارد كلاس شده به دانشجویان گفت: «بسیار مواظب باشید. چون سربازان می‌خواهند به كلاس حمله كنند اگر اعلامیه یا روزنامه‌ای دارید از خود دور كنید (آن روز «راه مصدق» و اعلامیه‏های نهضت مقاومت ملی به وفور در دانشگاه پخش می‌شد.) مهندس خلیلی به شدت عصبانی است و تلاش می‌كند از ورود سربازان به كلاس جلوگیری كند ولی معلوم نیست كه قادر به این كار باشد» مهندس خلیلی و دكتر عابدی رییس و معاون دانشكده فنی با تمام قوا می‌كوشیدند از ورود سربازان به كلاس جلوگیری كنند. ولی سربازان نه تنها به حرف آنها اهمیتی ندادند بلكه آنها را تهدید به مرگ كردند. تا بالاخره در كلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز«جانباز» با مسلسل سبك وارد كلاس شدند.

                                                                            ادامه دارد ... .

مطالب مرتبط :

دکترای حقوق از دست جنایتکاران!

دست نظامیان از دانشگاه كوتاه!

روز دانشجو

16 آذر، تولد «مرگ بر آمریكا»


منبع :

خبرگزاری فارس

تنظیم برای تبیان :

بخش هنر مردان خدا - سیفی