تبیان، دستیار زندگی
«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت» دانشگاه آزاد است! همان جا كه سخاوت اولین حرف الفبا هست! و نرخ علم آموزی به نرخ خون بابا هست! ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دانشگاه آزاد است!(طنز)

دانشگاه آزاد است!(طنز)

«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت»

دانشگاه آزاد است!

همان جا كه سخاوت اولین حرف الفبا هست!

و نرخ علم آموزی به نرخ خون بابا هست!

نفس ها نرم!سرها گرم!

حیا خواب و در دیزی ما باز است!

كبوتر….بی كبوتر

از با باز است!

مدیر من جوانمرد من ای فردین تر از فردین

بیا پهلوی من بنشین!

اتاق درس ما بس ناجوانمردانه تنگ است ..آی!

«دمت گرم وسرت خوش باد!»

سلامم را تو پاسخ گوی و درب بسته بخت مرا بگشای!

منم من خواهر مردم!

منم من دختری مبهوت و سردرگم!

منم آواره از كرمان و رشت و بهبهان و قم!

دانشگاه آزاد است!(طنز)

نه خر پولم نه خر زورم!

همان معمور(!)معذورم!

بیا گز كن زبانم را نترس از نیش زنبورم!

مدیرا ساقی جیبت تمام هیكلش از قرض می ترسد

و تا هفتاد و هف پشتش ز اسم درس می لرزد!

مدیر مالی! ای آقا

سراغت آمدم تا وام بستانم

كه شاید مدرك ریم دام دارام دام دام

بستانم!

چه می گویی چك و سفته….؟!

فریبت می دهد

اینها كه می بینی

لباس دختر دخترعموی مادر همسایه مان حاجی قلی خان است!

و این سرخی دستم یادگاری از یخ حوض "زمستان" است!

«سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت»

هوا دلگیر،شكم ها سیر، دل ها شیر

پدرها پیر!

وجمعی همچنان با قیمت فردای كشك آلود خود درگیر!

صدایی گر شنیدی می رسد از دور

یقیناً وز وز باد است!

دانشگاه آزاد است

مطالب مرتبط:

زندگی مثل فیلم هندی نیست!

یوسف در پایتخت

نسیم عرب امیری    

تنظیم : بخش ادبیات تبیان